پرش به محتوا

حدیث رفع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
* ثانیا: دراین‌صورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه حکم شرعی هم حکم جزئی و هم کلی را شامل می‌شود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref>
* ثانیا: دراین‌صورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه حکم شرعی هم حکم جزئی و هم کلی را شامل می‌شود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref>


اما به‌نظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»‌، فعل مکلف است؛ دراین‌صورت کلمه «رفع» نمی‌تواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امت‌ها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آن‌را کامل کرده‌اند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۱و۲۲..</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref>   
اما به‌نظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»‌، فعل مکلف است؛ دراین‌صورت کلمه «رفع» نمی‌تواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امت‌ها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آن‌را کامل کرده‌اند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد في الحاشية على الفرائد، الناشر : مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref>   


شیخِ انصارى ضمن اشاره به سه قول (یعنی نفى همه آثار در هر نُه مورد، نفى اَثر بارز و متناسب با هر مورد، و نفى مؤاخذه براى هر نُه مورد) قول اول را به معناى حقیقىِ واژه رفع نزدیک‌تر و قول سوم را از نظر عرف، به‌‌ویژه با توجه به یكدستى متن، پذیرفتنی‌تر و ظهور واژه رفع را در آن، قوی‌تر از قول دوم دانسته است.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref> او مراد از آثار را آثار شرعی بیان کرده است نه آثار عقلی (اثر عقلی مثل بطلان عبادت به‌سبب فراموشی بعضی از اجزاء و شرایط) یا عادی.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref>
شیخِ انصارى ضمن اشاره به سه قول (یعنی نفى همه آثار در هر نُه مورد، نفى اَثر بارز و متناسب با هر مورد، و نفى مؤاخذه براى هر نُه مورد) قول اول را به معناى حقیقىِ واژه رفع نزدیک‌تر و قول سوم را از نظر عرف، به‌‌ویژه با توجه به یكدستى متن، پذیرفتنی‌تر و ظهور واژه رفع را در آن، قوی‌تر از قول دوم دانسته است.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref> او مراد از آثار را آثار شرعی بیان کرده است نه آثار عقلی (اثر عقلی مثل بطلان عبادت به‌سبب فراموشی بعضی از اجزاء و شرایط) یا عادی.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref>
۱۸٬۲۴۷

ویرایش