۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ولایتعَهدی امام رضا(ع)''' به انتصاب [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] به ولایتعهدی [[مأمون عباسی]] اشاره دارد که مهمترین رویدادِ زندگی امام رضا نزد [[شیعه]] است. پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام، علاوه بر آنکه مسئلهای چالشی در تاریخ اسلام است، از نظر [[کلام امامیه|کلامی]] نیز اهمیت دارد. به گفته [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخپژوه شیعه، [[تواتر|روایتهای متواتری]] بر رضایت نداشتن امام رضا به ولایتعهدی دلالت دارد. | '''ولایتعَهدی امام رضا(ع)''' به انتصاب [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] به ولایتعهدی [[مأمون عباسی]] اشاره دارد که مهمترین رویدادِ زندگی امام رضا نزد [[شیعه]] است. پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام، علاوه بر آنکه مسئلهای چالشی در تاریخ اسلام است، از نظر [[کلام امامیه|کلامی]] نیز اهمیت دارد. به گفته [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخپژوه شیعه، [[تواتر|روایتهای متواتری]] بر رضایت نداشتن امام رضا به ولایتعهدی دلالت دارد. | ||
مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد کرد که گفتهاند هدفش تثبیت خلافت خود بوده است. ولی امام رضا علاوه بر رد پیشنهاد مأمون، مشروعیت خلافت مأمون را زیر سؤال برد. با نپذیرفتن خلافت، مأمون با تهدید امام به قتل، او را به قبول کردن ولایتعهدی مجبور کرد. ازاینرو امام ناچار شد پیشنهاد مأمون را بپذیرد؛ اما شرط کرد در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند. | مأمون پیش از ولایتعهدی، [[خلافت]] را به امام پیشنهاد کرد که گفتهاند هدفش تثبیت خلافت خود بوده است. ولی امام رضا علاوه بر رد پیشنهاد مأمون، مشروعیت خلافت مأمون را زیر سؤال برد. با نپذیرفتن خلافت، مأمون با تهدید امام به قتل، او را به قبول کردن ولایتعهدی مجبور کرد. ازاینرو امام ناچار شد پیشنهاد مأمون را بپذیرد؛ اما شرط کرد در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند. | ||
برخی از اهداف مأمون از این اقدام را چنین شمردهاند: ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او، خاموش کردن انقلاب [[علویان|علویها]]، استفاده از امام برای مشروعیت بخشیدن به | برخی از اهداف مأمون از این اقدام را چنین شمردهاند: ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او، خاموش کردن انقلاب [[علویان|علویها]]، استفاده از امام برای مشروعیت بخشیدن به خلافت خود و راضی کردن اهل [[خراسان بزرگ|خراسان]]. در مقابل، برخی معتقدند [[فضل بن سهل|فضل بن سَهل]] نقشه ولیعهدی امام را طراحی کرد تا به وسیله آن به پادشاهی [[ایران]] برسد. با این حال میگویند امام(ع) توانست با سیاستها و فعالیتهای خود، آنان را از دستیابی به اهدافشان ناکام گذارد. | ||
به دستور مأمون، امام رضا در آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰ق]] از [[مدینه]] به | به دستور مأمون، امام رضا در آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰ق]] از [[مدینه]] به خراسان حرکت داده شد. مأمون مسیر حرکت را به صورتی انتخاب کرد که از شهرهای شیعهنشین نباشد. امام رضا در مسیر حرکت، [[حدیث سلسلةالذهب|حدیث سِلْسِلَةُ الذَّهَب]] را در [[نیشابور]] بیان کرد. مأمون در [[رمضان]] سال [[سال ۲۰۱ هجری قمری|۲۰۱ق]]، مراسم ولایتعهدی امام را برگزار کرد. بدین ترتیب، مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند. از آن پس، به دستور مأمون، [[خطبه|خطبهها]] را به نام امام خواندند و به نامش سکه زدند. | ||
با اعلام ولایتعهدی امام، افرادی مانند علی بن ابیعمران، ابویونس و حاکم [[بصره]] به مخالفت برخاستند. مردم [[بغداد]] هم که از کم شدن نفوذشان در حکومت بیم داشتند، دست به شورش زدند و با ابراهیم بن مهدی بیعت کردند. به گزارش منابع شیعی، امام رضا(ع) توانست از موقعیت پیشآمده به نفع شیعه استفاده کند. او بسیاری از معارف [[ | با اعلام ولایتعهدی امام، افرادی مانند علی بن ابیعمران، ابویونس و حاکم [[بصره]] به مخالفت برخاستند. مردم [[بغداد]] هم که از کم شدن نفوذشان در حکومت بیم داشتند، دست به شورش زدند و با ابراهیم بن مهدی بیعت کردند. به گزارش منابع شیعی، امام رضا(ع) توانست از موقعیت پیشآمده به نفع شیعه استفاده کند. او بسیاری از معارف [[اهلبیت(ع)]] را برای عموم مردم بیان کرد و با سران مذاهب مختلف به مناظره نشست. به گفته برخی پژوهشگران با ولایتعهدی امام رضا، زمینه شیعه شدن ایرانیها فراهم شد. | ||
== اهمیت ولایتعهدی امام رضا در اسلام == | == اهمیت ولایتعهدی امام رضا در اسلام == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== پیشنهاد ولایتعهدی == | == پیشنهاد ولایتعهدی == | ||
به گفته [[ابوالفرج اصفهانی]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] و [[شیخ صدوق]] در [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|کتاب عیون اخبار الرضا(ع)]]، ولایتعهدی امام رضا به خواست مأمون انجام شد؛ چراکه او قسم خورده بود هنگامی که بر برادرش [[امین عباسی|امین]] پیروز شود، [[خلافت]] را به امام رضا بسپارد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۴؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۶.</ref> با کشته شدن امین و به خلافت رسیدن مأمون، [[فضل بن سهل]] وزیر مأمون، عهد او با خدا را یادآوری کرد و مأمون اقدامات لازم برای آن کار را انجام داد.<ref>بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۰.</ref> | به گفته [[ابوالفرج اصفهانی|ابوالفَرَج اصفهانی]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] و [[شیخ صدوق]] در [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|کتاب عیون اخبار الرضا(ع)]]، ولایتعهدی امام رضا به خواست مأمون انجام شد؛ چراکه او قسم خورده بود هنگامی که بر برادرش [[امین عباسی|امین]] پیروز شود، [[خلافت]] را به امام رضا بسپارد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۴؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۶.</ref> با کشته شدن امین و به خلافت رسیدن مأمون، [[فضل بن سهل]] وزیر مأمون، عهد او با خدا را یادآوری کرد و مأمون اقدامات لازم برای آن کار را انجام داد.<ref>بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۰.</ref> | ||
در مقابل، برخی بر این باورند که پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا از سوی فضل بن سهل مطرح شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۵؛ الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> گفته شده فضل با این کار میخواست پس از امام، خود به پادشاهی [[ایران]] برسد.<ref>جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۳.</ref> مأمور شدن [[رجاء بن ابیضحاک|رجاء بن ابیضحّاک]] از خویشاوندان فضل بن سهل برای انتقال امام رضا از [[مدینه]] تا [[مرو]]، هشدار برخی سیاستمداران به مأمون در خصوص نقشه سهل و گزارشهای تاریخی دیگر از شواهد این مدعا دانسته شده است.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> | در مقابل، برخی بر این باورند که پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا از سوی فضل بن سهل مطرح شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۵؛ الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> گفته شده فضل با این کار میخواست پس از امام، خود به پادشاهی [[ایران]] برسد.<ref>جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۳.</ref> مأمور شدن [[رجاء بن ابیضحاک|رجاء بن ابیضحّاک]] از خویشاوندان فضل بن سهل برای انتقال امام رضا از [[مدینه]] تا [[مرو]]، هشدار برخی سیاستمداران به مأمون در خصوص نقشه سهل و گزارشهای تاریخی دیگر از شواهد این مدعا دانسته شده است.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> | ||
== اهداف == | == اهداف == | ||
برخی مستشرقان و بعضی از نویسندگان شیعه مانند [[حسن امین]]، نویسنده و مورخ لبنانی، بر این باورند که مأمون در ولیعهد کردن امام، صداقت داشته و آن کار را خالصانه انجام داده است.<ref>فوزی، بحوث فی التاریخ العباسی، ۱۹۷۷م، ص۱۳۵؛ امین، الرضا و المأمون و ولایة العهد، ۱۹۹۵م، ص۱۲۳-۱۲۶.</ref> اما محققان بسیاری معتقدند مأمون با ولیعهد کردن امام در پی اهداف زیر بوده است: | برخی مستشرقان و بعضی از نویسندگان شیعه مانند [[سید حسن امین|حسن امین]]، نویسنده و مورخ لبنانی، بر این باورند که مأمون در ولیعهد کردن امام، صداقت داشته و آن کار را خالصانه انجام داده است.<ref>فوزی، بحوث فی التاریخ العباسی، ۱۹۷۷م، ص۱۳۵؛ امین، الرضا و المأمون و ولایة العهد، ۱۹۹۵م، ص۱۲۳-۱۲۶.</ref> اما محققان بسیاری معتقدند مأمون با ولیعهد کردن امام در پی اهداف زیر بوده است: | ||
* ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او: مأمون که از فعالیتهای امام در [[مدینه]] بیمناک بود، با دعوت امام به مرو و ولیعهد کردن او میخواست از خطر او برای حکومتش آسوده شود.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> | * ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او: مأمون که از فعالیتهای امام در [[مدینه]] بیمناک بود، با دعوت امام به مرو و ولیعهد کردن او میخواست از خطر او برای حکومتش آسوده شود.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> | ||
* خاموش کردن انقلاب علویان: مأمون با ولیعهد کردن امام توانست انقلابهای [[علویان]] را ساکت کند؛ بهگونهای که بعد از ولیعهد شدن امام، هیچ انقلابی (مگر حرکتی که در [[یمن]] شکل گرفت و به زودی خاموش شد) از علویها رخ نداد.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۲۶.</ref> | * خاموش کردن انقلاب علویان: مأمون با ولیعهد کردن امام توانست انقلابهای [[علویان]] را ساکت کند؛ بهگونهای که بعد از ولیعهد شدن امام، هیچ انقلابی (مگر حرکتی که در [[یمن]] شکل گرفت و به زودی خاموش شد) از علویها رخ نداد.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۲۶.</ref> | ||
* بدبین کردن شیعیان به امام: مطابق روایتی که از [[اباصلت هروی| | * بدبین کردن شیعیان به امام: مطابق روایتی که از [[اباصلت هروی|اباصَلت]] (از یاران امام رضا) نقل شده، مأمون میخواست با ولیعهد کردن امام، او را فردی طالب دنیا معرفی کند تا از منزلت او نزد شیعیان بکاهد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۳۹.</ref> | ||
* استفاده از امام برای مشروعیت دادن به خلافت مأمون: مأمون که میدانست امام رضا در مدینه مردم را به سوی خود دعوت میکند، با ولیعهد کردن امام میخواست دعوتهای امام را وسیلهای برای مشروعیت [[خلافت]] خود قرار دهد تا ضمن حقانیت امام، خلافت خودش نیز مشروع دانسته شود.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> | * استفاده از امام برای مشروعیت دادن به خلافت مأمون: مأمون که میدانست امام رضا در مدینه مردم را به سوی خود دعوت میکند، با ولیعهد کردن امام میخواست دعوتهای امام را وسیلهای برای مشروعیت [[خلافت]] خود قرار دهد تا ضمن حقانیت امام، خلافت خودش نیز مشروع دانسته شود.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> | ||
* راضی کردن اهل خراسان: خراسانیها که بعد از تأیید | * راضی کردن اهل خراسان: خراسانیها که بعد از تأیید [[بنیعباس|خلافت بنیعباس]]، از ستم آنها سرخورده شده بودند، به امام رضا روی آورده بودند.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> به همین دلیل مأمون با ولیعهد کردن امام رضا، در صدد راضی کردن آنها بود.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۳.</ref> | ||
* شناسایی عوامل اصلی [[شیعه]]: شیعیان که همیشه به صورت مخفی زندگی میکردند، با ولیعهد شدن امام از زندگانی مخفیانه دست میکشیدند و در نتیجه از سوی حکومت بنیعباس شناسایی میشدند.<ref>قرشی، حیاة الامام الرضا(ع)، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۳.</ref> | * شناسایی عوامل اصلی [[شیعه]]: شیعیان که همیشه به صورت مخفی زندگی میکردند، با ولیعهد شدن امام از زندگانی مخفیانه دست میکشیدند و در نتیجه از سوی حکومت بنیعباس شناسایی میشدند.<ref>قرشی، حیاة الامام الرضا(ع)، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۳.</ref> | ||
* بیشتر شدن قدرت مأمون: بنیعباس همواره مأمون را به این دلیل که مادرش کنیز قصر بود و تمام کارها را به فردی ایرانی (فضل بن سهل) سپرده بود، تحقیر میکردند. ازاینرو تصمیم گرفت با ولیعهد کردن شخصیت بزرگی چون علی بن | * بیشتر شدن قدرت مأمون: بنیعباس همواره مأمون را به این دلیل که مادرش کنیز قصر بود و تمام کارها را به فردی ایرانی (فضل بن سهل) سپرده بود، تحقیر میکردند. ازاینرو تصمیم گرفت با ولیعهد کردن شخصیت بزرگی چون [[امام رضا علیهالسلام|علی بن موسی]]، جایگاه خود را تقویت کند.<ref>قرشی، حیاة الامام الرضا(ع)، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۲.</ref> | ||
برخی نویسندگان اهداف دیگری را نیز برای این اقدام مأمون ذکر کردهاند.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۵۴-۲۶۰.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخپژوه شیعه معتقد است با توجه به مشکلاتی که مأمون در حکومت با آنها روبهرو بود، انتخاب امام به ولیعهدی بر نبوغ سیاسی و آگاهی وی از مشکلات حکومت دلالت دارد.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۷.</ref> با این حال، می گویند امام رضا(ع) با سیاستها و موضعگیریهایش، مأمون را از دستیابی به اهدافش ناکام گذاشت.<ref>افتخاری، امام رضا(ع)، مأمون و موضوع ولایتعهدی، ۱۳۹۸ش، ص۱۰۴.</ref> | برخی نویسندگان اهداف دیگری را نیز برای این اقدام مأمون ذکر کردهاند.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۵۴-۲۶۰.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخپژوه شیعه معتقد است با توجه به مشکلاتی که مأمون در حکومت با آنها روبهرو بود، انتخاب امام به ولیعهدی بر نبوغ سیاسی و آگاهی وی از مشکلات حکومت دلالت دارد.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۷.</ref> با این حال، می گویند امام رضا(ع) با سیاستها و موضعگیریهایش، مأمون را از دستیابی به اهدافش ناکام گذاشت.<ref>افتخاری، امام رضا(ع)، مأمون و موضوع ولایتعهدی، ۱۳۹۸ش، ص۱۰۴.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارشهایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده، [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] از بینتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش، پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و فضل بن سهل، سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر|جَفْر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] برخلاف ولایتعهدیاش دلالت دارند.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> | به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارشهایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده، [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] از بینتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش، پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و فضل بن سهل، سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر|جَفْر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] برخلاف ولایتعهدیاش دلالت دارند.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> | ||
مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا از پذیرش آن خودداری کرد و گفت: «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری میبخشی؟»<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر | مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا از پذیرش آن خودداری کرد و گفت: «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری میبخشی؟»<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سؤال برد.<ref>درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.</ref> سید جعفر مرتضی معتقد است اساساً مأمون در پیشنهاد خلافت به امام رضا(ع) جدیتی نداشت و این پیشنهاد او تلاشی برای تثبیت خلافت خود بوده است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> فضل بن سهل نیز از اینکه مأمون خلافت را از خود برمیداشت و امام نیز آن را نمیپذیرفت، اظهار تعجب میکرد که خلافت به چه اندازه تباه شده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۰؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۱.</ref> | ||
پیشنهاد ولیعهدی نیز با مخالفت شدید امام رضا روبهرو شد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> مأمون با دیدن رفتار امام، با یادآوری تهدید [[عمر بن خطاب]] به اعضای [[شورای ششنفره]] که فرد مخالفتکننده را خواهد کشت، امام را تهدید و به پذیرفتن ولایتعهدی وادار کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> به همین دلیل امام ناچار شد ولایتعهدی را بپذیرد؛ ولی آن را مشروط به آن دانست که در کارهای حکومتی هیچ دخالتی نکند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> مأمون نیز این شرط را پذیرفت.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> بر اساس روایتی که [[ریان بن صلت]] از امام رضا نقل کرده، در صورتی که امام ولایتعهدی را نمیپذیرفت، به دست مأمون کشته میشد.<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۳۹.</ref> | پیشنهاد ولیعهدی نیز با مخالفت شدید امام رضا روبهرو شد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> مأمون با دیدن رفتار امام، با یادآوری تهدید [[عمر بن خطاب|عُمر بن خَطّاب]] به اعضای [[شورای ششنفره]] که فرد مخالفتکننده را خواهد کشت، امام را تهدید و به پذیرفتن ولایتعهدی وادار کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> به همین دلیل امام ناچار شد ولایتعهدی را بپذیرد؛ ولی آن را مشروط به آن دانست که در کارهای حکومتی هیچ دخالتی نکند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> مأمون نیز این شرط را پذیرفت.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> بر اساس روایتی که [[ریان بن صلت|رَیّان بن صَلْت]] از امام رضا نقل کرده، در صورتی که امام ولایتعهدی را نمیپذیرفت، به دست مأمون کشته میشد.<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۳۹.</ref> | ||
امام رضا(ع) برای ناکام گذاشتن مأمون در طرح ولایتعهدی او، در موقعیتهای مختلفی با آن مقابله کرد.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> از جمله کارهای امام میتوان به این موارد اشاره کرد: دستور امام به گریه کردن خانواده هنگام خداحافظیاش در مدینه،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۱.</ref> وداع با قبر پیامبر،<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> دخالت نکردن در هیچ کار حکومتی، تبدیل کردن مرکز حکومت به پایگاه تبلیغ [[شیعه]] و مناظره کردن با سران ادیان و مذاهب مختلف.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> | امام رضا(ع) برای ناکام گذاشتن مأمون در طرح ولایتعهدی او، در موقعیتهای مختلفی با آن مقابله کرد.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> از جمله کارهای امام میتوان به این موارد اشاره کرد: دستور امام به گریه کردن خانواده هنگام خداحافظیاش در مدینه،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۱.</ref> وداع با قبر پیامبر،<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> دخالت نکردن در هیچ کار حکومتی، تبدیل کردن مرکز حکومت به پایگاه تبلیغ [[شیعه]] و مناظره کردن با سران ادیان و مذاهب مختلف.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== حرکت امام از مدینه به مرو == | == حرکت امام از مدینه به مرو == | ||
{{مسیر حرکت امام رضا}} | {{مسیر حرکت امام رضا}} | ||
بهگزارش [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]]، به دستور مأمون، [[رجاء بن | بهگزارش [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]]، به دستور مأمون، [[رجاء بن ابیضحاک|رجاء بن ابیضَحّاک]] (خویشاوند [[فضل بن سهل]]) مأمور شد امام رضا(ع) را از [[مدینه]] به [[خراسان بزرگ|خراسان]] آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> البته به باور [[شیخ مفید]]، فرستاده مأمون [[عیسی بن یزید جلودی|عیسی جَلودی]] بوده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند؛ زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام میترسید.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref> او به طور خاص دستور داد امام را از مسیر [[کوفه]] نبرند؛ بلکه از راه [[بصره]] و [[خوزستان]] و [[فارس]]، به [[نیشابور]] منتقل کنند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref> مسیر حرکت، طبق کتاب [[اطلس شیعه (کتاب)|اطلس شیعه]]، چنین بوده است: [[مدینه]]، [[نقره]]، [[هوسجه]]، [[نباج]]، [[حفر ابوموسی]]، [[بصره]]، [[اهواز]]، [[بهبهان|بِهبهان]]، [[اصطخر]]، [[ابرقوه]]، [[دهشیر]] (فراشاه)، [[یزد]]، [[خرانق]]، [[رباط پشت بام]]، [[نیشابور]]، [[قدمگاه]]، [[دهسرخ]]، [[طوس]]، [[سرخس]]، [[مرو|مَرْو]].<ref>جعفریان، اطلس الشیعه، ۲۰۱۵م، ص۱۰۲.</ref> گفته شده زمان حرکت امام آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰ق]] بوده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۷؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۹۵.</ref> میگویند مهمترین و مستندترین حادثه در طول مسیر، در [[نیشابور]] اتفاق افتاد که امام رضا(ع) در آنجا [[حدیث]] معروف به [[حدیث سلسلةالذهب|سِلسِلَةُ الذَّهَب]] را ایراد کرد.<ref>فضلالله، تحلیلی از زندگانی امام رضا، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۳.</ref> | ||
== مراسم ولایتعهدی == | == مراسم ولایتعهدی == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
مأمون دوشنبه [[۷ رمضان|هفتم]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> یا پنجم<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> یا دوم رمضانِ<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref> [[سال ۲۰۱ هجری قمری]] از مردم، برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه که نشانه [[بنیعباس|عباسیان]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref> سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد [[علویان|علویها]] بود)<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref> و فرمان آن را به نواحی مختلف نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> | مأمون دوشنبه [[۷ رمضان|هفتم]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> یا پنجم<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> یا دوم رمضانِ<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref> [[سال ۲۰۱ هجری قمری]] از مردم، برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه که نشانه [[بنیعباس|عباسیان]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref> سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد [[علویان|علویها]] بود)<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref> و فرمان آن را به نواحی مختلف نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> | ||
پس از آن، بر منبرها به نام امام، [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا درآورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> همچنین بر اساس برخی گزارشها، مأمون لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> ولی طبق روایتی از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> | پس از آن، بر منبرها به نام امام، [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا درآورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> همچنین بر اساس برخی گزارشها، مأمون لقب رضا ([[الرضا من آل محمد|الرِضا مِن آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> ولی طبق روایتی از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> | ||
مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خواندند و شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل خزاعی| | مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خواندند و شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل بن علی خزاعی|دِعبِل خُزاعی]] بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند. امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
حکم ولایتعهدی امام، به خط مأمون، در سندی نوشته شد و امام نیز در پشت آن سند، مطالبی نوشت.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> [[علی بن عیسی اربلی|علی بن عیسی اِربِلی]]، مؤلف [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کتاب | حکم ولایتعهدی امام، به خط مأمون، در سندی نوشته شد و امام نیز در پشت آن سند، مطالبی نوشت.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> [[علی بن عیسی اربلی|علی بن عیسی اِربِلی]]، مؤلف [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کتاب کَشْفُ الغُمّه]] در سال ۶۷۰ق آن عهدنامه را با خط مأمون و امام دیده و آن را در کتاب خود، کشف الغمه ثبت کرده است.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> | ||
== مخالفان ولایتعهدی امام رضا == | == مخالفان ولایتعهدی امام رضا == | ||
به گزارش [[احمد بن ابییعقوب|یعقوبی]]، [[اسماعیل بن جعفر بن سلیمان]] که از سوی مأمون حاکم [[بصره]] شده بود، از بیعت با امام رضا(ع) سر باز زد و مأمون، [[عیسی بن یزید جلودی]] را به سوی او روانه کرد و او از بصره گریخت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹.</ref> او نوشته است عیسی بن یزید جلودی، از طرف مأمون، مأمور رساندن فرمان بیعت به [[مکه]] بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> وی با پارچههای سبز وارد مکه شد و از مردم برای امام رضا(ع) بیعت گرفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> [[شیخ صدوق]] گزارش کرده که عیسی جلودی، بعدها از مخالفان سرسخت ولایتعهدی امام رضا(ع) شد و مأمون او را بهدلیل بیعتنکردن با امام رضا(ع) به زندان انداخت.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> علی بن ابیعمران و ابویونس از دیگران مخالفان ولایتعهدی امام رضا شمرده شدهاند.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> | به گزارش [[احمد بن ابییعقوب|یعقوبی]]، [[اسماعیل بن جعفر بن سلیمان]] که از سوی مأمون حاکم [[بصره]] شده بود، از بیعت با امام رضا(ع) سر باز زد و مأمون، [[عیسی بن یزید جلودی|عیسی بن یزید جَلودی]] را به سوی او روانه کرد و او از بصره گریخت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹.</ref> او نوشته است عیسی بن یزید جلودی، از طرف مأمون، مأمور رساندن فرمان بیعت به [[مکه]] بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> وی با پارچههای سبز وارد مکه شد و از مردم برای امام رضا(ع) بیعت گرفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> [[شیخ صدوق]] گزارش کرده که عیسی جلودی، بعدها از مخالفان سرسخت ولایتعهدی امام رضا(ع) شد و مأمون او را بهدلیل بیعتنکردن با امام رضا(ع) به زندان انداخت.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> علی بن ابیعمران و ابویونس از دیگران مخالفان ولایتعهدی امام رضا شمرده شدهاند.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> | ||
== پیامدها == | == پیامدها == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
* بیعت برخی [[علویان|علویها]] با مأمون: اگرچه ولایتعهدی امام رضا، همه [[شیعه|شیعیان]] را به مأمون نزدیک نکرد، برخی از شیعیان از مأمون راضی شدند و با او بیعت کردند.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> | * بیعت برخی [[علویان|علویها]] با مأمون: اگرچه ولایتعهدی امام رضا، همه [[شیعه|شیعیان]] را به مأمون نزدیک نکرد، برخی از شیعیان از مأمون راضی شدند و با او بیعت کردند.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> | ||
* بهرهبرداری امام از ولایتعهدی: هرچند امام رضا ولیعهدی مأمون را با اکراه پذیرفت، توانست با استفاده از این منصب، معارف بسیاری را که تنها به یاران و شیعیان گفته میشد، به صورت علنی برای همگان بیان کند و با دانشمندان مذاهب مختلف مناظره کند.<ref>رفیعی، زندگانی امام رضا(ع)، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref> | * بهرهبرداری امام از ولایتعهدی: هرچند امام رضا ولیعهدی مأمون را با اکراه پذیرفت، توانست با استفاده از این منصب، معارف بسیاری را که تنها به یاران و شیعیان گفته میشد، به صورت علنی برای همگان بیان کند و با دانشمندان مذاهب مختلف مناظره کند.<ref>رفیعی، زندگانی امام رضا(ع)، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref> | ||
* زمینهسازی تشیع در [[ایران]]: به گفته [[سید علیاکبر قرشی]] نویسنده [[تفسیر احسن الحدیث (کتاب)|تفسیر | * زمینهسازی تشیع در [[ایران]]: به گفته [[سید علیاکبر قرشی]] نویسنده [[تفسیر احسن الحدیث (کتاب)|تفسیر اَحسنُ الْحدیث]] ولایتعهدی امام رضا زمینه شیعهشدن ایرانیها را فراهم ساخت؛ چراکه با بودن امام رضا در ایران، سادات علوی به ایران آمدند و مکتب شیعه را ترویج کردند.<ref>قرشی، خاندان وحی، ۱۳۸۶ش، ص۵۸۵-۵۸۶.</ref> | ||
== تکنگاریها == | == تکنگاریها == |
ویرایش