پرش به محتوا

آقا نجفی قوچانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadpur
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadpur
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
آقا نجفی که در ابتدا به تحصیل بی‌علاقه بود، چنان اشتیاق به آن پیدا می‌کند که به فکر [[ریاضت]] می‌افتد، البته به خاطر منع مذهبی، از ریاضت منصرف می‌شود ولی در عین حال به مراقبت و تزکیه نفس سخت مقید می‌شود.
آقا نجفی که در ابتدا به تحصیل بی‌علاقه بود، چنان اشتیاق به آن پیدا می‌کند که به فکر [[ریاضت]] می‌افتد، البته به خاطر منع مذهبی، از ریاضت منصرف می‌شود ولی در عین حال به مراقبت و تزکیه نفس سخت مقید می‌شود.


آقا نجفی در کتاب [[سیاحت شرق]] خاطرات زیادی از ناملایمات و خوشی‌های زندگی بیست ساله خود در [[نجف]] آورده که شیرین‌ترین خاطره مربوط به مرگ مرده شور نجف است: در جریان شیوع مرض وبای سال ۱۳۲۲ق که بر اثر آن روزانه حدود چهار صد تن از مردم نجف می‌مردند، مرده شور نجف از مردن اشخاص خوشحال بود، زیرا از شستن هر نفر یک تومان می‌گرفت و از این راه حدود هشت، نه هزار تومان در آن زمان جمع کرده بود و به این خاطر دعا می‌کرد مرض وبا ادامه یابد ولی عاقبت خودش به وبا مبتلا شد و درگذشت.<ref> سیاحت شرق، ص۳۵۴،چهارمین سال اقامت آقا نجفی در نجف. </ref> آقا نجفی بعد از بیست سال زندگی در [[نجف]] از فوت پدرش در قوچان آگاه می‌شود و ناگزیر تصمیم به مراجعت به ایران می‌گیرد و در روز سوم رمضان المبارک ۱۳۳۸ ه‍.ق (۱۹۲۰م) رهسپار وطن می‌گردد.<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۶۷۵.</ref> او پس از زیارت مرقد [[امام هشتم]] علیه‌السلام در مشهد و توقفی کوتاه در این شهر به درخواست مردم قوچان به آن جا وارد و در قوچان ماندگار می‌شود و متجاوز از بیست و پنج سال بقیه عمر را در مقام [[فقاهت]] و [[حاکم شرع]] در قوچان می‌گذراند و در ضمن به اداره [[حوزه علمیه]] دینی و تدریس در [[مدرسه عوضیه]]<ref>مدرسه عوضیه را مرحوم حاج عوض وردی فرزند حاج محمدعلی خبوشانی در سال ۱۱۱۱ق در شهر قدیم قوچان بنا نهاد که بر اثر زلزله سال ۱۳۱۱ به کلی ویران و در سال ۱۳۲۰ق به جای آن در شهر جدید قوچان مدرسه‌ای به همان نام ساختند که امروز [[مسجد جامع]] است. اترک نامه، رمضانعلی شاکری، ص۲۹۶.</ref> می‌پردازد.<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۲۹۶.</ref>
آقا نجفی در کتاب [[سیاحت شرق]] خاطرات زیادی از ناملایمات و خوشی‌های زندگی بیست ساله خود در [[نجف]] آورده که شیرین‌ترین خاطره مربوط به مرگ مرده شور نجف است: در جریان شیوع مرض وبای سال ۱۳۲۲ق که بر اثر آن روزانه حدود چهار صد تن از مردم نجف می‌مردند، مرده شور نجف از مردن اشخاص خوشحال بود، زیرا از شستن هر نفر یک تومان می‌گرفت و از این راه حدود هشت، نه هزار تومان در آن زمان جمع کرده بود و به این خاطر دعا می‌کرد مرض وبا ادامه یابد ولی عاقبت خودش به وبا مبتلا شد و درگذشت.<ref> سیاحت شرق، ص۳۵۴،چهارمین سال اقامت آقا نجفی در نجف. </ref> او پس از زیارت مرقد [[امام هشتم]] علیه‌السلام در مشهد و توقفی کوتاه در این شهر به درخواست مردم قوچان به آن جا وارد و در قوچان ماندگار می‌شود و متجاوز از بیست و پنج سال بقیه عمر را در مقام [[فقاهت]] و [[حاکم شرع]] در قوچان می‌گذراند و در ضمن به اداره [[حوزه علمیه]] دینی و تدریس در [[مدرسه عوضیه]]<ref>مدرسه عوضیه را مرحوم حاج عوض وردی فرزند حاج محمدعلی خبوشانی در سال ۱۱۱۱ق در شهر قدیم قوچان بنا نهاد که بر اثر زلزله سال ۱۳۱۱ به کلی ویران و در سال ۱۳۲۰ق به جای آن در شهر جدید قوچان مدرسه‌ای به همان نام ساختند که امروز [[مسجد جامع]] است. اترک نامه، رمضانعلی شاکری، ص۲۹۶.</ref> می‌پردازد.<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۲۹۶.</ref>
 
بازگشت او به قوچان و سکونت در آن، به [[حوزه علمیه]] این شهر رونقی بسزا بخشید. محضر درس آقا نجفی همه روزه قبل از طلوع آفتاب دایر بود. با همه طبقات حشر و نشر داشت، در صدور احکام مردی قاطع، در محضر درس، استادی بزرگ و در برخورد با مردم انسانی ساده و متواضع و در عین حال بسیار شجاع و صریح و با هیبت بود. در گرفتاریها حامی حقیقی مردم بود.


او در یکی از گروه‌های کشیکی که در سال ۱۳۴۵ق برای حرم [[سلطان ابراهیم (قوچان)|سلطان ابراهیم]] در شهر کهنه قوچان تشکیل داده بود خود نیز شرکت داشت و نوبتی کشیک افتخاری می‌داد.<ref>سرزمین و مردم قوچان، محمد جابانی، ج ۲، ص۸۲.</ref> قوچانی در دو نوبت که شهر قوچان در ناامنی بود و مورد حمله یاغیان قرار گرفت،<ref>سال ۱۳۰۴ شمسی شهر مورد حمله لهاک خان سالار قرار گرفت و سال ۱۳۲۱ شمسی موقع غائله فرج بیک شهر نزدیک بود به ناامنی و جنگ داخلی کشیده شود که در هر دو مورد مرحوم [[آقا نجفی قوچانی]] با دخالت بموقع مانع شدند. اترک نامه، ص۱۲۹ و۱۳۶.</ref> دخالت کرد و با نفوذ خود مانع حمله آنان به شهر گردید. در سال ۱۳۰۷ش به اتفاق همسر خود به زیارت [[مکه]] مشرف شد.
او در یکی از گروه‌های کشیکی که در سال ۱۳۴۵ق برای حرم [[سلطان ابراهیم (قوچان)|سلطان ابراهیم]] در شهر کهنه قوچان تشکیل داده بود خود نیز شرکت داشت و نوبتی کشیک افتخاری می‌داد.<ref>سرزمین و مردم قوچان، محمد جابانی، ج ۲، ص۸۲.</ref> قوچانی در دو نوبت که شهر قوچان در ناامنی بود و مورد حمله یاغیان قرار گرفت،<ref>سال ۱۳۰۴ شمسی شهر مورد حمله لهاک خان سالار قرار گرفت و سال ۱۳۲۱ شمسی موقع غائله فرج بیک شهر نزدیک بود به ناامنی و جنگ داخلی کشیده شود که در هر دو مورد مرحوم [[آقا نجفی قوچانی]] با دخالت بموقع مانع شدند. اترک نامه، ص۱۲۹ و۱۳۶.</ref> دخالت کرد و با نفوذ خود مانع حمله آنان به شهر گردید. در سال ۱۳۰۷ش به اتفاق همسر خود به زیارت [[مکه]] مشرف شد.
خط ۷۶: خط ۷۴:


==بازگشت به قوچان==
==بازگشت به قوچان==
آقا نجفی در سال ۱۳۳۸ق  پس از آگاه شدن از فوت پدرش، پس از ۲۰ سال  از [[نجف]] به ایران  بازگشت. وی ابتدا  برای زیارت به [[مشهد]] رفت. پس از توقفی کوتاه در مشهد، به درخواست مردم قوچان وارد این شهر شد و تا آخر عمر در آنجا ماندگار گشت. وی متجاوز از ۲۵ سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاکمیت شرع در قوچان گذراند و  به اداره حوزه علوم دینی پرداخت. آقانجفی در ماه‌های [[رمضان]] به [[قم]] می‌رفت و گاه در حجره [[استاد مطهری]] می‌ماند.
آقا نجفی در سال ۱۳۳۸ق  پس از آگاه شدن از فوت پدرش، پس از ۲۰ سال  از [[نجف]] به ایران  بازگشت. وی ابتدا  برای زیارت به [[مشهد]] رفت. پس از توقفی کوتاه در مشهد، به درخواست مردم قوچان وارد این شهر شد و تا آخر عمر در آنجا ماندگار گشت. وی متجاوز از ۲۵ سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاکمیت شرع در قوچان گذراند و  به اداره حوزه علوم دینی پرداخت. آقانجفی در ماه‌های [[رمضان]] به [[قم]] می‌رفت و گاه در حجره [[استاد مطهری]] می‌ماند. <ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۶۷۵.</ref> وی در مدت سکونتش در قوچان با همه طبقات حشر و نشر داشت، در صدور احکام مردی قاطع، در محضر درس، استادی بزرگ و در برخورد با مردم انسانی ساده و متواضع و در عین حال بسیار شجاع و صریح و با هیبت بود. در گرفتاریها حامی حقیقی مردم بود.
 


==تألیفات==
==تألیفات==
کاربر ناشناس