confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۱۰۹
ویرایش
(←منابع) |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==مرگ صدساله و زندهشدن عزیر== | ==مرگ صدساله و زندهشدن عزیر== | ||
{{اصلی|آیه ۲۵۹ سوره بقره}} | {{اصلی|آیه ۲۵۹ سوره بقره}} | ||
بر اساس [[قرآن]] و برخی منابع تاریخی عزیر در سن جوانی به امر خدا [[روح]] از بدنش جدا شد و پس از صد سال زنده شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.</ref> زندگی او در این مرحله سی سال طول کشید.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.</ref> این مسأله در جریان عبور عزیر از روستایی که ساکنان آن از دنیا رفته بودند اتفاق افتاد. عزیر با دیدن استخوان انسانهای مرده با خود درباره چگونگی زندهشدن [[اموات|مردگان]] پرسید. به امر خدا او و مرکبش از دنیا رفتند و پس از صد سال زنده شدند. پس از زنده شدن عزیر از وی درباره مدت زمانی که بر او گذشت سؤال شد. عزیر تصور میکرد یک روز یا کمتر خوابیده است. به او گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است اما غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. سپس از سوی خدا به وی گفته شد به استخوانهای مرکبش که همزمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زندهشدن مردگان و [[معاد]] آگاه شود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.</ref> او پس از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در [[آیه ۲۵۹ سوره بقره]] ذکر شده است.<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۲.</ref> | بر اساس [[قرآن]] و برخی منابع تاریخی عزیر در سن جوانی به امر خدا [[روح]] از بدنش جدا شد و پس از صد سال زنده شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.</ref> زندگی او در این مرحله سی سال طول کشید.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.</ref> البته بر اساس روایتی که از علی(ع) او در آن هنگام مردی پنجاه ساله بوده است.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴.</ref> این مسأله در جریان عبور عزیر از روستایی که ساکنان آن از دنیا رفته بودند اتفاق افتاد. عزیر با دیدن استخوان انسانهای مرده با خود درباره چگونگی زندهشدن [[اموات|مردگان]] پرسید. به امر خدا او و مرکبش از دنیا رفتند و پس از صد سال زنده شدند. پس از زنده شدن عزیر از وی درباره مدت زمانی که بر او گذشت سؤال شد. عزیر تصور میکرد یک روز یا کمتر خوابیده است. به او گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است اما غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. سپس از سوی خدا به وی گفته شد به استخوانهای مرکبش که همزمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زندهشدن مردگان و [[معاد]] آگاه شود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.</ref> او پس از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در [[آیه ۲۵۹ سوره بقره]] ذکر شده است.<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۲.</ref> | ||
مراغی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] اهلسنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر میبرده است.<ref>مراغی، تفسیر المراغی، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳.</ref> | مراغی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] اهلسنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر میبرده است.<ref>مراغی، تفسیر المراغی، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳.</ref> | ||
===زندگی عزیر پس از مرگ صدساله=== | ===زندگی عزیر پس از مرگ صدساله=== |