confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۱۰۹
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== پیشنهاد ولایتعهدی == | == پیشنهاد ولایتعهدی == | ||
به گفته [[ابوالفرج اصفهانی]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] و [[شیخ صدوق]] در [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|کتاب عیون اخبار الرضا(ع)]] ولایتعهدی امام رضا به خواست مأمون انجام شد؛ چرا که او قسم خورده بود هنگامی که بر برادرش، [[امین عباسی|امین]] پیروز شود، [[خلافت]] را به امام رضا بسپارد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۴؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۶.</ref> با کشته شدن امین و به خلافت رسیدن مأمون، [[فضل بن سهل]] (وزیر مأمون) عهد او با خدا را یادآوری کرد و مأمون اقدامات لازم را برای آن کار انجام داد.<ref>بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۰.</ref> | به گفته [[ابوالفرج اصفهانی]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] و [[شیخ صدوق]] در [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|کتاب عیون اخبار الرضا(ع)]] ولایتعهدی امام رضا به خواست مأمون انجام شد؛ چرا که او قسم خورده بود هنگامی که بر برادرش، [[امین عباسی|امین]] پیروز شود، [[خلافت]] را به امام رضا بسپارد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۴؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۶.</ref> با کشته شدن امین و به خلافت رسیدن مأمون، [[فضل بن سهل]] (وزیر مأمون) عهد او با خدا را یادآوری کرد و مأمون اقدامات لازم را برای آن کار انجام داد.<ref>بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۰.</ref> | ||
در مقابل برخی بر این باورند که پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا از سوی فضل بن سهل مطرح شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۵؛ الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> گفته شده فضل با این کار میخواست پس از امام، خود به پادشاهی [[ایران]] برسد.<ref>جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۳.</ref> مأمور شدن [[رجاء بن ابیضحاک]] از خویشاوندان فضل بن سهل برای انتقال امام رضا از [[مدینه]] تا [[مرو]]، هشدار برخی سیاستمداران به مأمون در مورد نقشه سهل و گزارشهای تاریخی دیگر از شواهد این ادعا دانسته شده است.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> | در مقابل برخی بر این باورند که پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا از سوی فضل بن سهل مطرح شده است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۵؛ الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> گفته شده فضل با این کار میخواست پس از امام، خود به پادشاهی [[ایران]] برسد.<ref>جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۳.</ref> مأمور شدن [[رجاء بن ابیضحاک]] از خویشاوندان فضل بن سهل برای انتقال امام رضا از [[مدینه]] تا [[مرو]]، هشدار برخی سیاستمداران به مأمون در مورد نقشه سهل و گزارشهای تاریخی دیگر از شواهد این ادعا دانسته شده است.<ref>الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۲.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> (یا پنجم<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> و یا دوم رمضان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref>) [[سال ۲۰۱ هجری قمری]] از مردم برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه (که نشانه [[بنیعباس|عباسیان]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد [[علویان|علویها]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> بر منبرها به نام امام، [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا در آورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> همچنین بر اساس برخی گزارشها، مأمون لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> ولی طبق روایتی از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است؛<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> | مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> (یا پنجم<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> و یا دوم رمضان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref>) [[سال ۲۰۱ هجری قمری]] از مردم برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه (که نشانه [[بنیعباس|عباسیان]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد [[علویان|علویها]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> بر منبرها به نام امام، [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا در آورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> همچنین بر اساس برخی گزارشها، مأمون لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> ولی طبق روایتی از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است؛<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> | ||
مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خوانده، شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل خزاعی]] بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> | مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خوانده، شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل خزاعی]] بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
حکم ولایتعهدی امام به خط مأمون در سندی نوشته شد و امام نیز در پشت آن سند، مطالبی را نوشت.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> [[علی بن عیسی اربلی]]، مؤلف [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کتاب کشف الغمه]] در سال ۶۷۰ق آن عهدنامه را با خط مأمون و امام دیده و آن را در کتاب خود، کشف الغمه ثبت کرده است.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> | حکم ولایتعهدی امام به خط مأمون در سندی نوشته شد و امام نیز در پشت آن سند، مطالبی را نوشت.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> [[علی بن عیسی اربلی]]، مؤلف [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کتاب کشف الغمه]] در سال ۶۷۰ق آن عهدنامه را با خط مأمون و امام دیده و آن را در کتاب خود، کشف الغمه ثبت کرده است.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> |