confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۶۹۱
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارشهایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده، [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] از بینتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[سهل بن فضل]] سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] بر خلاف ولایتعهدی خود دلالت دارند.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> | به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارشهایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده، [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] از بینتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[سهل بن فضل]] سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] بر خلاف ولایتعهدی خود دلالت دارند.<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> | ||
مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد، ولی امام رضا با بیان این جمله که «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خدا خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری میبخشی!» از پذیرش آن خودداری کرد.<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.<ref>درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.</ref> سید جعفر مرتضی نیز معتقد است اساسا مأمون در پیشنهاد خلافت به امام رضا(ع) جدیتی نداشت و این پیشنهاد او تلاشی برای تثبیت خلافت خود بوده است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> فضل بن سهل نیز از اینکه مأمون خلافت را از خود برمیداشت و امام نیز آن را نمیپذیرفت، اظهار تعجب میکرد که خلافت به چه اندازه تباه شده است.<ref>مفید، الارشاد، | مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد، ولی امام رضا با بیان این جمله که «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خدا خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری میبخشی!» از پذیرش آن خودداری کرد.<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.<ref>درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.</ref> سید جعفر مرتضی نیز معتقد است اساسا مأمون در پیشنهاد خلافت به امام رضا(ع) جدیتی نداشت و این پیشنهاد او تلاشی برای تثبیت خلافت خود بوده است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> فضل بن سهل نیز از اینکه مأمون خلافت را از خود برمیداشت و امام نیز آن را نمیپذیرفت، اظهار تعجب میکرد که خلافت به چه اندازه تباه شده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۰؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۱.</ref> | ||
پیشنهاد ولیعهدی نیز با مخالفت شدید امام رضا روبهرو شد.<ref>مفید، الارشاد، | پیشنهاد ولیعهدی نیز با مخالفت شدید امام رضا روبهرو شد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> مأمون با دیدن رفتار امام، با یادآوری تهدید [[عمر بن خطاب]] به اعضای شورای ششنفره که فرد مخالفتکننده را خواهد کشت، امام را تهدید و به پذیرفتن ولایتعهدی وادار کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> به همین دلیل امام ناچار شد ولایتعهدی را بپذیرد، ولی آن را مشروط به آن دانست که در کارهای حکومتی هیچ دخالتی نکند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> مأمون نیز این شرط را پذیرفت.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۹.</ref> بر اساس روایتی که [[ریان بن صلت]] از امام رضا نقل کرده، در صورتی که امام ولایتعهدی را نمیپذیرفت به دست مأمون کشته میشد.<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۳۹.</ref> | ||
امام رضا(ع) برای ناکام گذاشتن مأمون در طرح ولایتعهدی او، در موقعیتهای مختلفی با آن مقابله کرد.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، بهنشر، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> از جمله کارهای امام میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: دستور امام به گریه کردن خانواده هنگام خداحافظیاش در مدینه،<ref>مسعودی، اثبات الولایه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۱.</ref> وداع با قبر پیامبر،<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> دخالت نکردن در هیچ کار حکومتی، تبدیل کردن مرکز حکومت به پایگاه تبلیغ [[شیعه]] و مناظره کردن با سران ادیان و مذاهب مختلف.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، بهنشر، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> | امام رضا(ع) برای ناکام گذاشتن مأمون در طرح ولایتعهدی او، در موقعیتهای مختلفی با آن مقابله کرد.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، بهنشر، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> از جمله کارهای امام میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: دستور امام به گریه کردن خانواده هنگام خداحافظیاش در مدینه،<ref>مسعودی، اثبات الولایه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۱.</ref> وداع با قبر پیامبر،<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> دخالت نکردن در هیچ کار حکومتی، تبدیل کردن مرکز حکومت به پایگاه تبلیغ [[شیعه]] و مناظره کردن با سران ادیان و مذاهب مختلف.<ref>امینی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، بهنشر، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== حرکت امام از مدینه به مرو == | == حرکت امام از مدینه به مرو == | ||
{{مسیر حرکت امام رضا}} | {{مسیر حرکت امام رضا}} | ||
به دستور مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] (خویشاوند [[فضل بن سهل]]) مأمور شد امام رضا(ع) را از [[مدینه]] به [[خراسان]] آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ | به دستور مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] (خویشاوند [[فضل بن سهل]]) مأمور شد امام رضا(ع) را از [[مدینه]] به [[خراسان]] آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> البته به باور [[شیخ مفید]]، فرستاده مأمون [[عیسی جلودی|جلودی]] بوده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۹.</ref> مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام میترسید.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref> او به طور خاص دستور داد حضرت را از مسیر [[کوفه]] نیاورند بلکه از راه [[بصره]] و [[خوزستان]] و [[فارس]]، به [[نیشابور]] بیاورند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref> مسیر حرکت طبق کتاب [[اطلس شیعه]] چنین بوده است: [[مدینه]]، [[نقره]]، [[هوسجه]]، [[نباج]]، [[حفر ابوموسی]]، [[بصره]]، [[اهواز]]، [[بهبهان]]، [[اصطخر]]، [[ابرقوه]]، [[دهشیر]] (فراشاه)، [[یزد]]، [[خرانق]]، [[رباط پشت بام]]، [[نیشابور]]، [[قدمگاه]]، [[دهسرخ]]، [[طوس]]، [[سرخس]]، [[مرو]].<ref>جعفریان، اطلس الشیعه، ۲۰۱۵م، ص۱۰۲.</ref> گفته شده زمان حرکت امام آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری]] بوده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۷؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۹۵.</ref> مهمترین و مستندترین حادثه در طول مسیر، در [[نیشابور]] اتفاق افتاد که امام رضا(ع) در آنجا [[حدیث]] معروف به [[حدیث سلسلة الذهب|سلسلة الذهب]] را ایراد کرد.<ref>فضلالله، تحلیلی از زندگانی امام رضا، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۳.</ref> | ||
== مراسم ولایتعهدی == | == مراسم ولایتعهدی == | ||
[[پرونده:سکه ولایتعهدی امام رضا.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|<small>سکه ولایتعهدی [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] که به دستور [[مأمون]] ضرب شد. بر روی سکه عبارت زیر به [[خط کوفی]] درج شده است:</small> «لله، محمدرسول الله، المأمون خلیفة الله، مما أمر به الأمیر الرضا ولی عهد المسلمین علی بن موسی بن علی بن ابی طالب، ذوالریاستین.]] | [[پرونده:سکه ولایتعهدی امام رضا.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|<small>سکه ولایتعهدی [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] که به دستور [[مأمون]] ضرب شد. بر روی سکه عبارت زیر به [[خط کوفی]] درج شده است:</small> «لله، محمدرسول الله، المأمون خلیفة الله، مما أمر به الأمیر الرضا ولی عهد المسلمین علی بن موسی بن علی بن ابی طالب، ذوالریاستین.]] | ||
مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ | مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> (یا پنجم<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> و یا دوم رمضان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref>) [[سال ۲۰۱ هجری قمری]] از مردم برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه (که نشانه [[بنیعباس|عباسیان]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد [[علویان|علویها]] بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> بر منبرها به نام امام، [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا در آورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> همچنین بر اساس برخی گزارشها، مأمون لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> ولی طبق روایتی از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است؛<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> | ||
مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خوانده، شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل خزاعی]] بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> | مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، خطبه خوانده، شعر سرودند. یکی از شاعران [[دعبل خزاعی]] بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== مخالفان == | == مخالفان == | ||
[[اسماعیل بن جعفر بن سلیمان]] که از سوی مأمون حاکم [[بصره]] شده بود، از بیعت با امام رضا(ع) سرباز زد و مأمون، [[عیسی بن یزید جلودی]] را به سوی او روانه کرد و او از بصره گریخت.<ref>یعقوبی، تاریخ | [[اسماعیل بن جعفر بن سلیمان]] که از سوی مأمون حاکم [[بصره]] شده بود، از بیعت با امام رضا(ع) سرباز زد و مأمون، [[عیسی بن یزید جلودی]] را به سوی او روانه کرد و او از بصره گریخت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹.</ref> به باور [[احمد بن ابییعقوب|یعقوبی]]، عیسی بن یزید جلودی، از طرف مأمون، مأمور رساندن فرمان بیعت به [[مکه]] بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> وی با پارچههای سبز وارد مکه شد و از مردم برای امام رضا(ع) بیعت گرفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۹.</ref> اما به گزارش [[شیخ صدوق]]، عیسی جلودی، بعدها از مخالفان سرسخت ولایتعهدی امام رضا(ع) شد و مأمون او را بهدلیل بیعتنکردن با امام رضا(ع) به زندان انداخت.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> علی بن ابیعمران و ابویونس از دیگران مخالفان ولایتعهدی امام رضا دانسته شدهاند.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref> | ||
== پیامدها و نتایج == | == پیامدها و نتایج == | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
* نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴ق. | * نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴ق. | ||
* اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش. | * اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش. | ||
* یعقوبی، احمد بن | * یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||