confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۵۰۳
ویرایش
(←پیشنهاد ولایتعهدی: اصلاح ارقام) |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== مراسم ولایتعهدی == | == مراسم ولایتعهدی == | ||
مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> (یا پنجم رمضان<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> و یا دوم رمضان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref>) سال ۲۰۱ قمری از مردم برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه (که نشانه عباسیان بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد علویها بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> بر منبرها به نام امام [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش سکه زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> در [[حدیث|روایتی]] از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] آمده است که لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است؛<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> ولی طبق برخی منابع، [[مأمون عباسی|مأمون]] لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> | مأمون دوشنبه ۷ رمضان<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> (یا پنجم رمضان<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> و یا دوم رمضان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۵۴.</ref>) سال ۲۰۱ قمری از مردم برای ولیعهدی امام رضا(ع) بیعت گرفت و مردم را به جای لباس سیاه (که نشانه عباسیان بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) سبزپوش کرد (رنگ سبز نماد علویها بود<ref>عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۸.</ref>) و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> بر منبرها به نام امام [[خطبه]] خواندند و [[دینار شرعی|دینار]] و [[درهم شرعی|درهم]] به نامش سکه زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۴۸.</ref> همچنین مأمون دخترش امحبیب را به عقد امام رضا در آورد.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۷.</ref> در [[حدیث|روایتی]] از [[امام جواد علیهالسلام|امام جواد(ع)]] آمده است که لقبِ «رضا»، از سوی [[خدا|خداوند]] به پدرش داده شده است؛<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳.</ref> ولی طبق برخی منابع، [[مأمون عباسی|مأمون]] لقب رضا ([[الرضا من آل محمد]] یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) را به او داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳.</ref> | ||
مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، سخن گفته، شعر سرودند و یکی از شاعران دعبل خزاعی بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> در آن مراسم مأمون دستور داد که به نام امام رضا سکه بزنند و خطبهها را با نام او بخوانند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۲.</ref> | مأمون در مراسمی کارگزاران حکومت، فرماندهان لشکر، قاضیها و مردم را جمع کرد تا با امام رضا بیعت کنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> امام دستانش را به شیوه بیعت گرفتن پیامبر، مقابل صورت گرفت، به گونهای که پشت دستها را بر صورت خود و کف دستها را بر صورت مردم میکشید.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> خطیبان و شاعران به پاسداشت مراسم، سخن گفته، شعر سرودند و یکی از شاعران دعبل خزاعی بود که با سرودن شعر خود، از امام صله دریافت کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> مأمون از امام خواست خطبهای برای مردم بخواند؛ امام نیز خطبهای بسیار کوتاه برای مردم ایراد نمود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> در آن مراسم مأمون دستور داد که به نام امام رضا سکه بزنند و خطبهها را با نام او بخوانند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۲.</ref> |