پرش به محتوا

اتمام حجت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اوت ۲۰۲۳
خط ۲: خط ۲:
'''اتمام حُجِّت''' به‌معنای آوردن دلیل و قطع هر گونه عذر، از اصطلاحات رایج در متون دینی به ویژه در [[کلام اسلامی|دانش کلام]] و [[اصول فقه]] است. تعبیر اتمام حجت در [[قرآن]] نیامده، ولی عالمان دینی از آیات چندی مثل [[آیه ۱۶۵ سوره نساء|۶۵ سوره نساء]] و [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] استفاده کرده‌اند. مهم‌ترین مصداق اتمام حجت [[نبوت|فرستادن پیامبران]] و [[ضرورت امامت|نصب امامان]] است که با وجود ایشان و پیام‌رسانی آن‌ها دیگر بندگان حجتی علیه [[خدا]] برای کوتاهی‌هایشان ندارند؛ چنان‌که اگر پیام پیامبران به ایشان نرسد خداوند حجتی برای عذاب دنیوی و اخروی بندگان ندارد. از اتمام حجت برای اثبات اصل [[برائت شرعیه]]، لزوم [[اجتهاد]]، [[عدم تحریف قرآن]] و نیز آغاز جنگ علیه دشمنان نیز استفاده شده است.
'''اتمام حُجِّت''' به‌معنای آوردن دلیل و قطع هر گونه عذر، از اصطلاحات رایج در متون دینی به ویژه در [[کلام اسلامی|دانش کلام]] و [[اصول فقه]] است. تعبیر اتمام حجت در [[قرآن]] نیامده، ولی عالمان دینی از آیات چندی مثل [[آیه ۱۶۵ سوره نساء|۶۵ سوره نساء]] و [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] استفاده کرده‌اند. مهم‌ترین مصداق اتمام حجت [[نبوت|فرستادن پیامبران]] و [[ضرورت امامت|نصب امامان]] است که با وجود ایشان و پیام‌رسانی آن‌ها دیگر بندگان حجتی علیه [[خدا]] برای کوتاهی‌هایشان ندارند؛ چنان‌که اگر پیام پیامبران به ایشان نرسد خداوند حجتی برای عذاب دنیوی و اخروی بندگان ندارد. از اتمام حجت برای اثبات اصل [[برائت شرعیه]]، لزوم [[اجتهاد]]، [[عدم تحریف قرآن]] و نیز آغاز جنگ علیه دشمنان نیز استفاده شده است.
==جایگاه و اهمیت==
==جایگاه و اهمیت==
اتمام حجت به معنی آوردن دلایل و شواهدی است که راه را بر هرگونه عذر ببندد،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> و فردی که بر او اتمام حجت شده پیامدهای تصمیم خود را بپذیرد.<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> اتمام حجت هم در دانش کلام و اعتقادات<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> مورد استفاده است هم در دانش‌های [[فقه]] و [[اصول فقه]].<ref>نک:سبحانی ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸ و ص۳۴۹؛ سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۳-۶۳.</ref> به گفته [[سید محمدتقی مدرسی|مُدرّسی]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] و [[مجتهد|فقیه شیعه]]، اتمام حجت از طریق تبیین راه‌های هدایت انسان‌ها، یکی از نشانه‌ها رحمت خداوند بر مردم است<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> و بدون اتمام حجت کسی را عذاب نمی‌کند.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۷۵.</ref>
اتمام حجت به معنی آوردن دلایل و شواهدی است که راه را بر هرگونه عذر ببندد،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> و فردی که بر او اتمام حجت شده پیامدهای تصمیم خود را بپذیرد.<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> اتمام حجت هم در دانش کلام و اعتقادات<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> مورد استفاده است هم در دانش‌های [[فقه]] و [[اصول فقه]].<ref>نگاه کنید به: سبحانی ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸ و ص۳۴۹؛ سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۳-۶۳.</ref> به گفته [[سید محمدتقی مدرسی|مُدرّسی]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] و [[مجتهد|فقیه شیعه]]، اتمام حجت از طریق تبیین راه‌های هدایت انسان‌ها، یکی از نشانه‌ها رحمت خداوند بر مردم است<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> و بدون اتمام حجت کسی را عذاب نمی‌کند.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۷۵.</ref>


تعبیر اتمام حجت به صراحت در [[قرآن]] نیامده است،<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> ولی به نوشته [[دائرة‌المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] آیات متعددی از قرآن به آن اشاره دارند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> از جمله [[آیه ۱۶۵ سوره نساء]] که هدف [[نبوت|بعثت پیامبران]] را چنین بیان می‌کند: تا مردم علیه خدا حجتی نداشته باشند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] مفهوم اتمام حجت را از [[آیه ۱۹ سوره مائده]] نیز استفاده کرده است.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۴۳.</ref> نویسندگان [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز از [[آیه ۳۰ سوره انعام]] که درباره [[قیامت]] است مفهوم اتمام حجت را استفاده کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۴۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۷.</ref>
تعبیر اتمام حجت به صراحت در [[قرآن]] نیامده است،<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> ولی به نوشته [[دائرة‌المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] آیات متعددی از قرآن به آن اشاره دارند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> از جمله [[آیه ۱۶۵ سوره نساء]] که هدف [[نبوت|بعثت پیامبران]] را چنین بیان می‌کند: تا مردم علیه خدا حجتی نداشته باشند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] مفهوم اتمام حجت را از [[آیه ۱۹ سوره مائده]] نیز استفاده کرده است.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۴۳.</ref> نویسندگان [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز از [[آیه ۳۰ سوره انعام]] که درباره [[قیامت]] است مفهوم اتمام حجت را استفاده کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۴۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۷.</ref>
خط ۱۶: خط ۱۶:


== گونه‌های اتمام حجت ==
== گونه‌های اتمام حجت ==
[[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، [[محدث]] شناخته‌شده شیعه در کتاب [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]]، اتمام حجت را چند گونه می‌داند و توضیح می‌هد برای کسانی که در محیط اسلامی هستند و والدین مسلمان دارند همین که بر اساس حسن ظن به والدین و اساتیدشان اعتقادی ظنی به دین پیدا کنند برای اتمام حجت کافی است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> او این مقدار از اتمام حجت را برای اکثریت خلق کافی می‌داند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> به گفته مجلسی کسی هم که با مراجعه به دلایل اجمالی به علم یا ظن نزدیک به علم رسیده باشد، همین مقدار برای اتمام حجت بر او کافی است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> و اینها اگر دین خود را تغییر دهند معذور نخواهند بود.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> اما کسانی که در محیط اسلامی نیستند و خصومتی هم با حق ندارند، اگر راهی به حقیقت پیدا نکنند نزد خداوند معذورند و به [[جهنم]] نخواهند رفت زیرا خداوند بدون اتمام حجت کسی را مجازات نمی‌کند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۴.</ref>
[[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، [[محدث]] شناخته‌شده شیعه در کتاب [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]]، اتمام حجت را چند گونه می‌داند و توضیح می‌هد برای کسانی که در محیط اسلامی هستند و والدین مسلمان دارند، همین که بر اساس حسن ظن به والدین و اساتیدشان اعتقادی ظنی به دین پیدا کنند، برای اتمام حجت کافی است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> او این مقدار از اتمام حجت را برای اکثریت خلق کافی می‌داند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> به گفته مجلسی کسی هم که با مراجعه به دلایل اجمالی به علم یا ظن نزدیک به علم رسیده باشد، همین مقدار برای اتمام حجت بر او کافی است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> چنین افرادی اگر دین خود را تغییر دهند، معذور نخواهند بود؛<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۳.</ref> اما کسانی که در محیط اسلامی نیستند و خصومتی هم با حق ندارند، اگر راهی به حقیقت پیدا نکنند، نزد خداوند معذورند و به [[جهنم]] نخواهند رفت؛ زیرا خداوند بدون اتمام حجت کسی را مجازات نمی‌کند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۵۶۴.</ref>


=== کفایت عقل برای اتمام حجت ===
=== کفایت عقل برای اتمام حجت ===
[[شیخ مفید]]، متکلم نامدار شیعه در قرن چهارم، می‌گوید شیعیان اتفاق نظر دارند که عقل بدون همراهی سمع (دلایل نقلی) هیچ تکلیفی را ثابت نمی‌کند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق،‌ ص۴۴.</ref> در نقطه مقابل [[شیخ طوسی]]  فقیه و مفسر قرن پنجم دلیل عقلی را برای اتمام حجت کافی می‌داند و خداوند حق دارد بر اساس همان فهم عقلی افراد ایشان را عذاب کند.<ref>طوسی، التبیان، بی‌تا، ج۴، ص۱۱۰.</ref> در دوران متأخرتر [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه معتقد است استدلال عقلی برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هرچند به نوشته [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء که اتمام حجت عقلی را ناکافی می‌داند ناظر به عذاب دنیوی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> ولی [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران می‌داند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنان‌که طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref> [[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه نیز معتقد است حتی با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل می‌شود.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>
[[شیخ مفید]]، متکلم نامدار شیعه در قرن چهارم، می‌گوید شیعیان اتفاق نظر دارند که عقل بدون همراهی سمع (دلایل نقلی) هیچ تکلیفی را ثابت نمی‌کند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق،‌ ص۴۴.</ref> در نقطه مقابل [[شیخ طوسی]]  فقیه و مفسر قرن پنجم دلیل عقلی را برای اتمام حجت کافی می‌داند و خداوند حق دارد بر اساس همان فهم عقلی افراد ایشان را عذاب کند.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۱۰.</ref> در دوران متأخرتر، [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه، معتقد است استدلال عقلی برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هرچند به نوشته [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء که اتمام حجت عقلی را ناکافی می‌داند، ناظر به عذاب دنیوی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران می‌داند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنان‌که طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref> [[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه، نیز معتقد است حتی با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل می‌شود.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>
=== اتمام حجت و لزوم اجتهاد ===
=== اتمام حجت و لزوم اجتهاد ===
[[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خوئی]]، مرجع تقلید شیعه، بر این باور است که هدف تبلیغ احکام، رساندن آن به مکلفان و مخاطبان است تا حجت بر ایشان تمام شود. او از همین مقدمه نتیجه می‌گیرد که بر فقیهان شیعه لازم است که فتوای خود را در معرض نظر مقلدان قرار دهند یا با انتشار [[رساله توضیح‌المسائل|رساله عملیه]] یا راه‌های دیگر.<ref>خوئی، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۳.</ref> نراقی، فقیه قرن دوازدهم، نیز صرف وجود امام معصوم را که احکام را بیان نکند برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و در چنین وضعیتی لازم می‌داند که [[مجتهد|مجتهدانی]] باشند که احکام را بیان کنند تا بر مردم اتمام حجت شود.<ref>نراقی، انیس المجتهدین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۶۹.</ref> اتمام حجت با معجزه چنان‌که طباطبائی همه [[معجزه|معجزات]] را برای اتمام حجت می‌داند<ref>طباطبائی، المیزان، ج۶، ص۲۲۶.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]]، الاهی‌دان شیعه، تصریح می‌کند وقتی اتمام حجت بشود دیگر پیامبران معجزه نمی‌آورند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۸۹.</ref>
[[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خوئی]]، مرجع تقلید شیعه، بر این باور است که هدف تبلیغ احکام، رساندن آن به مکلفان و مخاطبان است تا حجت بر ایشان تمام شود. او از همین مقدمه نتیجه می‌گیرد که بر فقیهان شیعه لازم است که فتوای خود را در معرض نظر مقلدان قرار دهند با انتشار [[رساله توضیح‌المسائل|رساله عملیه]] یا راه‌های دیگر.<ref>خوئی، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۳.</ref> [[محمدمهدی نراقی|نراقی]]، فقیه قرن دوازدهم، نیز صرف وجود امام معصوم را که احکام را بیان نکند برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و در چنین وضعیتی لازم می‌داند که [[مجتهد|مجتهدانی]] باشند که احکام را بیان کنند تا بر مردم اتمام حجت شود.<ref>نراقی، انیس المجتهدین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۶۹.</ref>  
 
اتمام حجت با [[معجزه]] چنان‌که طباطبائی همه معجزات را برای اتمام حجت می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۲۲۶.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]]، الاهی‌دان شیعه، تصریح می‌کند وقتی اتمام حجت بشود دیگر پیامبران معجزه نمی‌آورند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۱۶، ص۸۹.</ref>


=== اصل برائت و اتمام حجت ===
=== اصل برائت و اتمام حجت ===
{{اصلی|اصل برائت}}
{{اصلی|اصل برائت}}
عالمان شیعه در دانش [[اصول فقه]] برای اثبات [[برائت شرعیه]] به عنوان اصل اوّلی به چند آیه از قرآن تکیه کرده‌اند<ref>نک:صدر، دروس فی علم الاصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۳۷۳-۳۷۶.</ref> که مضمون مشترک آن‌ها مشروط بودن عذاب و عِقاب به فرستاده‌شدن پیامبران و تبیین کامل احکام الهی است.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۷.</ref> ولی اصولیان شیعه معنای گسترده‌تری برداشت کرده و از این آیات اتمام حجت را نتیجه گرفته‌اند<ref>خمینی، تهذیب الاصول، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۷۲.</ref> که در واقع تأیید کننده حکم عقلی [[قبح عقاب بلا بیان|قُبح عِقاب بِلا بیان]] است.<ref>خمینی، تهذیب الاصول، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۰۸.</ref> آیات [[آیه ۲۶ سوره بقره|۲۶ سوره بقره]]، [[آیه ۱۱۵ سوره توبه|۱۱۵ سوره توبه]] ، [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] و [[آیه ۷ سوره طلاق|۷ سوره طلاق]] از این آیات هستند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۷.</ref>
عالمان شیعه در دانش [[اصول فقه]] برای اثبات [[برائت شرعیه]] به عنوان اصل اوّلی به چند آیه از قرآن تکیه کرده‌اند<ref>نگاه کنید به: صدر، دروس فی علم الاصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۳۷۳-۳۷۶.</ref> که مضمون مشترک آن‌ها مشروط بودن عذاب و عِقاب به فرستاده‌شدن پیامبران و تبیین کامل احکام الهی است.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۷.</ref> ولی اصولیان شیعه معنای گسترده‌تری برداشت کرده و از این آیات اتمام حجت را نتیجه گرفته‌اند<ref>خمینی، تهذیب الاصول، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۷۲.</ref> که در واقع تأیید کننده حکم عقلی [[قبح عقاب بلا بیان|قُبح عِقاب بِلا بیان]] است.<ref>خمینی، تهذیب الاصول، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۰۸.</ref> آیات [[آیه ۲۶ سوره بقره|۲۶ سوره بقره]]، [[آیه ۱۱۵ سوره توبه|۱۱۵ سوره توبه]] ، [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] و [[آیه ۷ سوره طلاق|۷ سوره طلاق]] از این آیات هستند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۷.</ref>


=== عذاب دنیوی و اتمام حجت ===
=== عذاب دنیوی و اتمام حجت ===
از [[آیه ۵۹ سوره قصص]] «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمی‌کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبری مبعوث کند»<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۶۲.</ref> و نیز آیه ۱۵ سوره اسراء استفاده شده‌ است که [[عذاب دنیوی]] (عذاب استیصال) بدون اتمام حجت انجام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۳، ص۵۷.</ref>
از [[آیه ۵۹ سوره قصص]] «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمی‌کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبری مبعوث کند»<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۶۲.</ref> و نیز آیه ۱۵ سوره اسراء استفاده شده‌ است که [[عذاب دنیوی]] (عذاب استیصال) بدون اتمام حجت انجام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۵۷.</ref>


=== کاربردهای دیگر اتمام حجت ===
=== کاربردهای دیگر اتمام حجت ===
اتمام حجت در موارد دیگری نیز به کار رفته است. علامه طباطبائی شروع جنگ با کفار را نیز بر اساس آیات قرآن منوط به اتمام حجت بر ایشان می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۶۸.</ref> بر اساس [[خطبه شقشقیه]]، امام علی(ع) پذیرش خلافت بعد از [[عثمان بن عفان|عثمان]] را به خاطر اتمام حجت بر خودشان و حضور مردم دانسته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> بر همین اساس است که پذیرش [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|دعوت کوفیان]] از سوی امام حسین(ع)  در [[واقعه کربلا]] را نیز با تکیه بر اتمام حجت تبیین کرده‌اند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۶۴۳ و ج۱۷، ص۱۴۳.</ref>
اتمام حجت در موارد دیگری نیز به کار رفته است. علامه طباطبائی شروع جنگ با کفار را نیز بر اساس آیات قرآن منوط به اتمام حجت بر ایشان می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۸.</ref> بر اساس [[خطبه شقشقیه]]، امام علی(ع) پذیرش خلافت بعد از [[عثمان بن عفان|عثمان]] را به خاطر اتمام حجت بر خودشان و حضور مردم دانسته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۱۷، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> بر همین اساس است که پذیرش [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|دعوت کوفیان]] از سوی امام حسین(ع)  در [[واقعه کربلا]] را نیز با تکیه بر اتمام حجت تبیین کرده‌اند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۱۶، ص۶۴۳ و ج۱۷، ص۱۴۳.</ref>


به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مفسر شیعه یکی از مصادیق اتمام حجت،‌ محاسبه اعمال در قیامت است تا کسانی که عذاب می‌شوند بدانند که چرا عذاب می‌شوند.<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۲۴۱.</ref> به گفته مطهری گاه [[امتحان الهی]] برای آن است که بر امتحان‌شونده اتمام حجت بشود و بداند که چرا مجازات می‌شود یا پاداش می‌گیرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>
به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مفسر شیعه یکی از مصادیق اتمام حجت،‌ محاسبه اعمال در قیامت است تا کسانی که عذاب می‌شوند بدانند که چرا عذاب می‌شوند.<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۲۴۱.</ref> به گفته مطهری گاه [[امتحان الهی]] برای آن است که بر امتحان‌شونده اتمام حجت بشود و بداند که چرا مجازات می‌شود یا پاداش می‌گیرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۷، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
[[جاهل قاصر]]
[[جاهل قاصر]]
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۳۸

ویرایش