محمد بن حنفیه: تفاوت میان نسخهها
←احتجاج با امام سجاد(ع)
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
محمد حنفیه بنابر روایتی پس از شهادت امام حسین(ع)، به [[امام سجاد(ع)]] نامهای نوشت و از او خواست امامتش را بپذیرد. استدلال ابن حنفیه این بود که امام حسین(ع) بر خلاف امامان پیشینش به امام بعد از خود سفارش نکرده، همچنین محمد حنفیه فرزند بلافصل [[علی(ع)]] بوده و از جهت سن و کثرت روایت بر زین العابدین(ع) برتری دارد.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۲؛ ابن بابویه، ص۶۲-۶۰؛ کلینی، ج۱، ص۳۴۸.</ref> امام سجاد در پاسخ به عمویش او را به خدا ترسی و دوری از جهالت خواند و برایش نوشت:::<small>«پدرم قبل از این که قصد [[عراق]] کند به امامت من سفارش کرده و ساعتی قبل از [[شهادت|شهادتش]] هم از من پیمان گرفت.»</small> | محمد حنفیه بنابر روایتی پس از شهادت امام حسین(ع)، به [[امام سجاد(ع)]] نامهای نوشت و از او خواست امامتش را بپذیرد. استدلال ابن حنفیه این بود که امام حسین(ع) بر خلاف امامان پیشینش به امام بعد از خود سفارش نکرده، همچنین محمد حنفیه فرزند بلافصل [[علی(ع)]] بوده و از جهت سن و کثرت روایت بر زین العابدین(ع) برتری دارد.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۲؛ ابن بابویه، ص۶۲-۶۰؛ کلینی، ج۱، ص۳۴۸.</ref> امام سجاد در پاسخ به عمویش او را به خدا ترسی و دوری از جهالت خواند و برایش نوشت:::<small>«پدرم قبل از این که قصد [[عراق]] کند به امامت من سفارش کرده و ساعتی قبل از [[شهادت|شهادتش]] هم از من پیمان گرفت.»</small> | ||
امام سجاد(ع) از ابن حنفیه دعوت کرد پیش [[حجرالاسود]] رفته و مسئله را آنجا مطرح کنند، حَجَر به [[امامت]] هرکه شهادت داد او [[امام]] است. آنجا، ابتدا محمد پس از نیایش با خدا از سنگ خواست بر امامتش شهادت دهد، اما این اتفاق نیفتاد. سپس امام سجاد(ع) به نیایش پرداخته و به سنگ گفت بر امامتش شهادت دهد و سنگ به سخن درآمده و بر امامت علی بن حسین، بعد از حسین بن علی شهادت داد و محمد حنفیه نیز امامت آن حضرت را پذیرفت. <ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۲؛ ابن بابویه، ص۶۲-۶۰؛ کلینی، ج۱، ص۳۴۸.</ref> بعضی از علماء احتمال صوری بودن این منازعه را دادهاند که ضعفای شیعه به وی متمایل نشوند.<ref>الخرائج و | امام سجاد(ع) از ابن حنفیه دعوت کرد پیش [[حجرالاسود]] رفته و مسئله را آنجا مطرح کنند، حَجَر به [[امامت]] هرکه شهادت داد او [[امام]] است. آنجا، ابتدا محمد پس از نیایش با خدا از سنگ خواست بر امامتش شهادت دهد، اما این اتفاق نیفتاد. سپس امام سجاد(ع) به نیایش پرداخته و به سنگ گفت بر امامتش شهادت دهد و سنگ به سخن درآمده و بر امامت علی بن حسین، بعد از حسین بن علی شهادت داد و محمد حنفیه نیز امامت آن حضرت را پذیرفت.{{یاد| در خرايج راوندی این سخنان پس از سخن گفتن حجر الاسود از محمد بن حنفیه نقل شده است: سمعنا سمعنا يا حجة الله في أرضه و سمائه.}} <ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۲؛ ابن بابویه، ص۶۲-۶۰؛ کلینی، ج۱، ص۳۴۸.</ref> بعضی از علماء احتمال صوری بودن این منازعه را دادهاند که ضعفای شیعه به وی متمایل نشوند.<ref> راوندی، الخرائج و الجرائج،۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۵۸ و مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۳۰.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[کثّیر عزّه]] <small>که ابن حنفیه را مهدی میدانست. بعد از دعوت عبدالملک از محمد حنفیه، در مسیر حرکت به شام این شعر را سرود:</small>:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|هدیت یا مهدینا ابن المهتدی| انت الذی نرضی به و نرتجی}}{{ب|انت ابن خیر الناس بعد النبی| انت امام الحق لسنا نمتری}}{{ب| :::::یا بن علی سر و من مثل علی| :::::}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی| | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[کثّیر عزّه]] <small>که ابن حنفیه را مهدی میدانست. بعد از دعوت عبدالملک از محمد حنفیه، در مسیر حرکت به شام این شعر را سرود:</small>:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|هدیت یا مهدینا ابن المهتدی| انت الذی نرضی به و نرتجی}}{{ب|انت ابن خیر الناس بعد النبی| انت امام الحق لسنا نمتری}}{{ب| :::::یا بن علی سر و من مثل علی| :::::}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی| | ||
| منبع = <small>نوبختی، ترجمه فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۸۶.</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px| اندازه خط = ۱۲px| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | | منبع = <small>نوبختی، ترجمه فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۸۶.</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px| اندازه خط = ۱۲px| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] آمده است که محمد حنفیه قبل از وفات به امامت امام سجاد(ع) ایمان داشت.<ref>الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص۶۰.</ref> و [[قطب الدین راوندی]] روایتی از [[ابوخالد کابلی]] که خادم ابن حنفیه بوده نقل میکند که در آن ابوخالد از محمد حنفیه درباره امامتش سوال میکند و محمد در پاسخ به او میگوید: | در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] آمده است که محمد حنفیه قبل از وفات به امامت امام سجاد(ع) ایمان داشت.<ref>الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص۶۰.</ref> و [[قطب الدین راوندی]] روایتی از [[ابوخالد کابلی]] که خادم ابن حنفیه بوده نقل میکند که در آن ابوخالد از محمد حنفیه درباره امامتش سوال میکند و محمد در پاسخ به او میگوید: | ||
«<small>امام من و تو و سایر مسلمانان، [[امام سجاد|علی بن الحسین(ع)]] است.</small>»<ref>قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۱.</ref> | «<small>امام من و تو و سایر مسلمانان، [[امام سجاد|علی بن الحسین(ع)]] است.</small>»<ref>قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، قم، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۱.</ref> | ||
===مخالفت با ابنزبیر=== | ===مخالفت با ابنزبیر=== | ||
[[مختار ثقفی|مختار]] پس از تسلط بر [[کوفه]] مردم را به محمد حنفیه دعوت کرد. [[عبدالله بن زبیر|عبد اللّه بن زبیر]] که بر [[مکه]] و [[مدینه]] تسلط داشت از ترس این که مبادا مردم به محمد بن حنفیه بگرایند، او و [[عبدالله بن عباس]] را به بیعت با خود دعوت کرد و آنها نپذیرفتند. ازاین رو ابن زبیر آنها را در حجره [[زمزم]] زندانی و تهدید به قتل کرد. محمد حنفیه و عبدالله بن عباس به مختار، نامه نوشتند و از او یاری خواستند. مختار، پس از دیدن نامه، [[ظبیان بن عماره]] را با چهارصد نفر و چهارصد هزار درهم به مکه فرستاد و آنان را آزاد کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة، ص۹۹ - ۱۰۰.</ref> محمد به «[[شعب ابی طالب|درۀ علی]]» رفت و تا کشته شدن مختار در همانجا زندگی میکرد.<ref>نوبختی، ترجمه فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۸۵ و ۸۶.</ref> | [[مختار ثقفی|مختار]] پس از تسلط بر [[کوفه]] مردم را به محمد حنفیه دعوت کرد. [[عبدالله بن زبیر|عبد اللّه بن زبیر]] که بر [[مکه]] و [[مدینه]] تسلط داشت از ترس این که مبادا مردم به محمد بن حنفیه بگرایند، او و [[عبدالله بن عباس]] را به بیعت با خود دعوت کرد و آنها نپذیرفتند. ازاین رو ابن زبیر آنها را در حجره [[زمزم]] زندانی و تهدید به قتل کرد. محمد حنفیه و عبدالله بن عباس به مختار، نامه نوشتند و از او یاری خواستند. مختار، پس از دیدن نامه، [[ظبیان بن عماره]] را با چهارصد نفر و چهارصد هزار درهم به مکه فرستاد و آنان را آزاد کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة، ص۹۹ - ۱۰۰.</ref> محمد به «[[شعب ابی طالب|درۀ علی]]» رفت و تا کشته شدن مختار در همانجا زندگی میکرد.<ref>نوبختی، ترجمه فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۸۵ و ۸۶.</ref> |