Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۴۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اتمام حُجِّت''' اصطلاحی برآمده از آیه ۱۶۵ سوره نساء و [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] است که در علم کلام و فقه کاربرد دارد | '''اتمام حُجِّت''' اصطلاحی برآمده از آیه ۱۶۵ سوره نساء و [[آیه ۱۵ سوره اسراء|۱۵ سوره اسراء]] است که در علم کلام و فقه کاربرد دارد | ||
==جایگاه و اهمیت== | ==جایگاه و اهمیت== | ||
اتمام حجت به معنی آوردن دلایل و شواهدی است که راه را بر هرگونه عذر ببندد،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> و فردی که بر او اتمام حجت شده پیامدهای تصمیم خود را بپذیرد<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> اتمام حجت هم در دانش کلام و اعتقادات<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> مورد استفاده است هم در دانشهای فقه و اصول فقه.<ref>نک:سبحانی ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸ و ص۳۴۹؛ سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۳-۶۳.</ref> به گفته [[سید محمدتقی مدرسی|مُدرّسی]] مفسر و فقیه شیعه، اتمام حجت از طریق تبیین راههای هدایت انسانها، یکی از نشانهها رحمت خداوند بر مردم است<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> و بدون اتمام حجت کسی را عذاب نمیکند<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۷۵.</ref> | اتمام حجت به معنی آوردن دلایل و شواهدی است که راه را بر هرگونه عذر ببندد،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> و فردی که بر او اتمام حجت شده پیامدهای تصمیم خود را بپذیرد<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> اتمام حجت هم در دانش کلام و اعتقادات<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> مورد استفاده است هم در دانشهای فقه و اصول فقه.<ref>نک:سبحانی ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸ و ص۳۴۹؛ سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۳-۶۳.</ref> به گفته [[سید محمدتقی مدرسی|مُدرّسی]] مفسر و فقیه شیعه، اتمام حجت از طریق تبیین راههای هدایت انسانها، یکی از نشانهها رحمت خداوند بر مردم است<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> و بدون اتمام حجت کسی را عذاب نمیکند<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۷۵.</ref> | ||
تعبیر اتمام حجت به صراحت در [[قرآن]] نیامده است،<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> ولی به نوشته دائرة المعارف قرآن کریم آیات متعددی از قرآن به آن اشاره دارند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> از جمله آیه ۱۶۵ سوره نساء که هدف [[نبوت|بعثت پیامبران]] را چنین بیان میکند: تا مردم علیه خدا حجتی نداشته باشند. علامه طباطبائی مفهوم اتمام حجت را از [[آیه ۱۹ سوره مائده]] نیز استفاده کرده است <ref>طباطبائی، المیزان، ج۵، ص۲۴۳.</ref> نویسندگان [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز از [[آیه ۳۰ سوره انعام]] که درباره قیامت است مفهوم اتمام حجت را استفاده کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۴۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۷.</ref> | تعبیر اتمام حجت به صراحت در [[قرآن]] نیامده است،<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> ولی به نوشته دائرة المعارف قرآن کریم آیات متعددی از قرآن به آن اشاره دارند.<ref>معموری، «اتمام حجت»، ص۹۲.</ref> از جمله آیه ۱۶۵ سوره نساء که هدف [[نبوت|بعثت پیامبران]] را چنین بیان میکند: تا مردم علیه خدا حجتی نداشته باشند. علامه طباطبائی مفهوم اتمام حجت را از [[آیه ۱۹ سوره مائده]] نیز استفاده کرده است <ref>طباطبائی، المیزان، ج۵، ص۲۴۳.</ref> نویسندگان [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز از [[آیه ۳۰ سوره انعام]] که درباره قیامت است مفهوم اتمام حجت را استفاده کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۴۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۷.</ref> | ||
=== اتمام حجت، فلسفه نبوت و امامت === | |||
به باور متکلمان چنانکه طباطبائی تصریح کرده است وظیفه اصلی [[نبوت|پیامبران]] چیزی بیش از ابلاغ و اتمام حجت نیست<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۷، ص۷۴.</ref> مفسر دیگری ذیل [[آیه ۱۱ سوره انعام]] که بشری بودن انبیاء سخن میگوید تصریح کرده است که هدف فرستادن پیامبران اتمام حجت است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۳.</ref> چنانکه همین نکته را بر اساس جملاتی از خطبه اول [[نهج البلاغه]] نیز تبیین کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۱۶.</ref> سبحانی متکلم و فقیه شیعه تصریح کرده است که اگر خداوند پیامبری نفرستد، یا بفرستد ولی او نتواند همه احکام را بیان کند، یا برخی را بیان کند و برخی را بیان نکند، یا بیان کند ولی موانعی باشد که این احکام به مردم نرسد، حجت تمام نخواهد شد.<ref>سبحانی، ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸.</ref> در همین راستا [[عبدالله جوادی آملی]] الاهیدان شیعه یکی از دلایل [[عدم تحریف قرآن]] را لزوم اتمام حجت دانسته است.<ref>جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> | |||
در کتاب حدیثی [[الکافی (کتاب)|کافی]] که یکی از [[کتب اربعه|کتابهای چهارگانه]] اصلی حدیث نزد شیعه است، [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] دو باب را به روایاتی اختصاص داده که درباره اتمام حجت هستند؛ نخست «باب البیان و التعریف و لزوم الحجة»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> با شش حدیث است که مترجمانی مثل [[محمدباقر کمرهای|کمرهای]]<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۵.</ref> و مصطفوی<ref>مصطفوی، ترجمه اصول کافی، بیتا، ج۱، ص۲۲۸.</ref> آن را به اتمام حجت ترجمه کردهاند است، و دیگری «باب أن الحجة لا تقوم لله علی خلقه الا بالامام»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> با چهار حدیث است که کمرهای آن را چنین ترجمه کرده است: باب در این که اتمام حجت از طرف خدا بر خلقش میسر نباشد جز به وجود امام<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۹.</ref>. | به باور شیعیان فلسفه اصلی [[امامت امامان شیعه|امامت]] نیز مثل نبوت همان اتمام حجت است.<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] متکلم شیعه این دلیل را با تکیه بر احادیثی از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] تبیین کرده است و تصریح دارد که چون قرآن تفصیلات شریعت را بیان نکرده است، و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] هم از دنیا رفته است، پس اتمام حجت بدون نصب امامان محقق نمیشود.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۴-۱۴۶.</ref> در کتاب حدیثی [[الکافی (کتاب)|کافی]] که یکی از [[کتب اربعه|کتابهای چهارگانه]] اصلی حدیث نزد شیعه است، [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] دو باب را به روایاتی اختصاص داده که درباره اتمام حجت هستند؛ نخست «باب البیان و التعریف و لزوم الحجة»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> با شش حدیث است که مترجمانی مثل [[محمدباقر کمرهای|کمرهای]]<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۵.</ref> و مصطفوی<ref>مصطفوی، ترجمه اصول کافی، بیتا، ج۱، ص۲۲۸.</ref> آن را به اتمام حجت ترجمه کردهاند است، و دیگری «باب أن الحجة لا تقوم لله علی خلقه الا بالامام»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> با چهار حدیث است که کمرهای آن را چنین ترجمه کرده است: باب در این که اتمام حجت از طرف خدا بر خلقش میسر نباشد جز به وجود امام<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۹.</ref>. | ||
===مفهوم حجت=== | ===مفهوم حجت=== | ||
حجت به معنای چیزی است که بتوان در تقابل با دیگری به آن تمسک و احتجاج کرد و رفتار و باورهای خود را قابل دفاع دانست.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> در باور دینی این حجت میتواند هم از طرف خدا باشد هم از طرف بندگان<ref>اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۶۲.</ref> به این معنا که هم خداوند در مقام مؤاخذه علیه بندگانش از آن استفاده میکند<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۱۴۷.</ref> و هم بندگان میتوانند برای بیان عذر خود به حجت استناد کنند.<ref>اراکی، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۹.</ref> | حجت به معنای چیزی است که بتوان در تقابل با دیگری به آن تمسک و احتجاج کرد و رفتار و باورهای خود را قابل دفاع دانست.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> در باور دینی این حجت میتواند هم از طرف خدا باشد هم از طرف بندگان<ref>اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۶۲.</ref> به این معنا که هم خداوند در مقام مؤاخذه علیه بندگانش از آن استفاده میکند<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۱۴۷.</ref> و هم بندگان میتوانند برای بیان عذر خود به حجت استناد کنند.<ref>اراکی، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۹.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۸: | ||
=== کفایت عقل برای اتمام حجت === | === کفایت عقل برای اتمام حجت === | ||
[[شیخ مفید]] متکلم نامدار شیعه در قرن چهارم میگوید شیعیان اتفاق نظر دارند که عقل بدون همراهی سمع (دلایل نقلی) هیچ تکلیفی را ثابت نمیکند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۴.</ref> در نقطه مقابل [[شیخ طوسی]] فقیه و مفسر قرن پنجم دلیل عقلی را برای اتمام حجت کافی میداند و خداوند حق دارد بر اساس همان فهم عقلی افراد ایشان را عذاب کند.<ref>طوسی، التبیان، بیتا، ج۴، ص۱۱۰.</ref> در دوران متأخرتر [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه معتقد است استدلال عقلی برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هرچند مفسران [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] معتقدند در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء ناظر که اتمام حجت عقلی را ناکافی میداند ناظر به عذاب دنیوی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> ولی [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران میداند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنانکه طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمیداند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمیشود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref> [[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه نیز معتقد است حتی با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل میشود.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref> | [[شیخ مفید]] متکلم نامدار شیعه در قرن چهارم میگوید شیعیان اتفاق نظر دارند که عقل بدون همراهی سمع (دلایل نقلی) هیچ تکلیفی را ثابت نمیکند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۴.</ref> در نقطه مقابل [[شیخ طوسی]] فقیه و مفسر قرن پنجم دلیل عقلی را برای اتمام حجت کافی میداند و خداوند حق دارد بر اساس همان فهم عقلی افراد ایشان را عذاب کند.<ref>طوسی، التبیان، بیتا، ج۴، ص۱۱۰.</ref> در دوران متأخرتر [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه معتقد است استدلال عقلی برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هرچند مفسران [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] معتقدند در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء ناظر که اتمام حجت عقلی را ناکافی میداند ناظر به عذاب دنیوی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> ولی [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران میداند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنانکه طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمیداند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمیشود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref> [[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه نیز معتقد است حتی با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل میشود.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref> | ||
=== اتمام حجت و لزوم اجتهاد === | === اتمام حجت و لزوم اجتهاد === | ||
[[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خوئی]] مرجع تقلید شیعه بر این باور است که هدف تبلیغ احکام، رساندن آن به مکلفان و مخاطبان است تا حجت بر ایشان تمام شود. او از همین مقدمه نتیجه میگیرد که بر فقیهان شیعه لازم است که فتوای خود را در معرض نظر مقلدان قرار دهند یا با انتشار [[رساله توضیحالمسائل|رساله عملیه]] یا راههای دیگر.<ref>خوئی، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۳.</ref> نراقی فقیه قرن دوازدهم نیز صرف وجود امام معصوم را که احکام را بیان نکند برای اتمام حجت کافی نمیداند و در چنین وضعیتی لازم میداند که [[مجتهد|مجتهدانی]] باشند که احکام را بیان کنند تا بر مردم اتمام حجت شود.<ref>نراقی، انیس المجتهدین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۶۹.</ref> | [[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خوئی]] مرجع تقلید شیعه بر این باور است که هدف تبلیغ احکام، رساندن آن به مکلفان و مخاطبان است تا حجت بر ایشان تمام شود. او از همین مقدمه نتیجه میگیرد که بر فقیهان شیعه لازم است که فتوای خود را در معرض نظر مقلدان قرار دهند یا با انتشار [[رساله توضیحالمسائل|رساله عملیه]] یا راههای دیگر.<ref>خوئی، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۳.</ref> نراقی فقیه قرن دوازدهم نیز صرف وجود امام معصوم را که احکام را بیان نکند برای اتمام حجت کافی نمیداند و در چنین وضعیتی لازم میداند که [[مجتهد|مجتهدانی]] باشند که احکام را بیان کنند تا بر مردم اتمام حجت شود.<ref>نراقی، انیس المجتهدین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۶۹.</ref> |