سوره بلد: تفاوت میان نسخهها
←نکاتی در باره آیات ۱ و۲
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== نکاتی در باره آیات ۱ و۲== | == نکاتی در باره آیات ۱ و۲== | ||
لا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ در قرآن سه بار جمله «لا أُقْسِمُ» به كار رفته است. آیات ۱و۲ سوره قیامت لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ و این آیه و اهل تفسير آن را دو گونه معنا كردهاند. | لا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ در قرآن سه بار جمله «لا أُقْسِمُ» به كار رفته است. آیات ۱و۲ سوره قیامت لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ و این آیه و اهل تفسير آن را دو گونه معنا كردهاند. | ||
گروهى حرف لا را زائد دانسته و آن را (قسم مىخورم) معنا كردهاند و گروهى آن را (سوگند نمىخورم) ترجمه كردهاند، به اين معنا كه مسئله به قدرى روشن است كه نيازى به سوگند خوردن نيست. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۰۳</ref> [[تفسیر نور (کتاب)|تفسیر نور]] سه احتمال برای آیات ا و۲ نقل کرده است ۱-به اين شهر (مكّه) سوگند. در حالى كه تو در اين شهر ساكن هستى. ۲- به شهرى كه اهانت تو راحلال مىشمرند سوگند نمىخورم.۳-دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره مخالفان بخواهى مىتوانى بگيرى. <ref>قرائتی، تفسیر | گروهى حرف لا را زائد دانسته و آن را (قسم مىخورم) معنا كردهاند و گروهى آن را (سوگند نمىخورم) ترجمه كردهاند، به اين معنا كه مسئله به قدرى روشن است كه نيازى به سوگند خوردن نيست. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۰۳</ref> [[تفسیر نور (کتاب)|تفسیر نور]] سه احتمال برای آیات ا و۲ نقل کرده است ۱-به اين شهر (مكّه) سوگند. در حالى كه تو در اين شهر ساكن هستى. ۲- به شهرى كه اهانت تو راحلال مىشمرند سوگند نمىخورم.۳-دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره مخالفان بخواهى مىتوانى بگيرى. <ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۴۸۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۳۶۱. | ||
</ref> | </ref> | ||
==شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»== | ==شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»== | ||
در [[تفسیر مقاتل بن سلیمان|تفسیر مُقاتل بن سلیمان]] آمده است آیه چهارم سوره بلد، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»، در مورد حارث بن عمرو بن نوفل بن عبدمناف قرشی نازل شد. وی هنگامی که در [[مدینه]] بود، مرتکب [[گناه|گناهی]] شد؛ پس نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد و پرسید [[کفاره]] آن چیست. پیامبر(ص) گفت برو و بندهای آزاد کن یا شصت مسکین را غذا بده. حارث پرسید غیر از این نیست؟ پیامبر(ص) گفت همان بود که گفتم. حارث غمزده راه افتاد تا اینکه به یاران خود رسید و گفت: به خدا نمیدانستم وارد دین محمد شوم، مالم با کفارات و انفاق در راه خدا کم میشود. محمد گمان میکند ما این مال را در راه پیدا کردهایم، بلکه من مال زیادی خرج کردم. پس آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ» نازل شد.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰۱.</ref> البته برخی از تفاسیر غیرروایی این شأن نزول را در ذیل آیه «يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً...» آوردهاند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۹۹ق، ص۵۹۹.</ref> | در [[تفسیر مقاتل بن سلیمان|تفسیر مُقاتل بن سلیمان]] آمده است آیه چهارم سوره بلد، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»، در مورد حارث بن عمرو بن نوفل بن عبدمناف قرشی نازل شد. وی هنگامی که در [[مدینه]] بود، مرتکب [[گناه|گناهی]] شد؛ پس نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد و پرسید [[کفاره]] آن چیست. پیامبر(ص) گفت برو و بندهای آزاد کن یا شصت مسکین را غذا بده. حارث پرسید غیر از این نیست؟ پیامبر(ص) گفت همان بود که گفتم. حارث غمزده راه افتاد تا اینکه به یاران خود رسید و گفت: به خدا نمیدانستم وارد دین محمد شوم، مالم با کفارات و انفاق در راه خدا کم میشود. محمد گمان میکند ما این مال را در راه پیدا کردهایم، بلکه من مال زیادی خرج کردم. پس آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ» نازل شد.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰۱.</ref> البته برخی از تفاسیر غیرروایی این شأن نزول را در ذیل آیه «يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً...» آوردهاند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۹۹ق، ص۵۹۹.</ref> |