Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۵۸
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== اعتبار حدیث == | == اعتبار حدیث == | ||
عالمان | عالمان شیعه حدیث ثقلین را [[تواتر|متواتر]] شمردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابن عطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۰؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۶۷۰؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۴۰؛ میر حامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۸، ص۷؛ سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۰۶؛ شرفالدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۷۰.</ref> از نظر [[یوسف بن احمد بحرانی|صاحبْحَدائق]]، فقیه و محدث شیعی در قرن دوازدهم قمری، این حدیث [[تواتر معنوی|متواتر معنوی]] میان شیعه و اهلسنت است.<ref>بحرانی، الحدائق الناظرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۹، ص۳۶۰.</ref> به گفته عالمانی چون [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملاصالح مازندرانی]]، از عالمان شیعه قرن یازدهم قمری، شیعه و اهلسنت بر مضمون این حدیث و صحت آن [[اجماع|اتفاقنظر]] دارند.<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۱۲۴ و ج۱۰، ص۱۱۸؛ میر حامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۸، ص۷؛ خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹.</ref> [[جعفر سبحانی]]، متکلم شیعی گفته است که هیچکس جز جاهل یا مُعانِد در صحیح بودن این حدیث شک نمیکند.<ref>سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۰۵؛ سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۲.</ref> | ||
افزون بر نقل این حدیث در صحیح | افزون بر نقل این حدیث در [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]]،<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶.</ref> مهمترین کتاب حدیثی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] پس از [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، [[حاکم نیشابوری]]، محدث اهلسنت هم در [[المستدرک علی الصحیحین (کتاب)|المستدرک]]، آن را از [[زید بن ارقم|زید بن اَرقم]] نقل کرده و بر [[حدیث صحیح|صحیح]] بودن آن براساس شروط [[محمد بن اسماعیل بخاری|بُخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مُسْلم نیشابوری]] برای صحیحبودن حدیث تصریح کرده است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref> [[ابن حجر هیتمی|ابنحَجَر هَیْتَمی]]، از عالمان شافعیمذهب، نیز این حدیث را صحیح دانسته است.<ref>ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۳۹ و ۶۵۳.</ref> عبدالرَّؤُوف مَناوی در کتاب فَیْضُالقَدیر از هیثمی نقل کرده که راویان این حدیث همه [[ثقه]] هستند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۱۵.</ref> علی بن عبدالله سَمْهودی، از عالمان شافعیمذهب در [[جواهر العقدین فی فضل الشرفین (کتاب)|جَواهِرُالعِقْدَیْن]] گفته است [[احمد بن حنبل|احمد بن حَنْبَل]] در کتاب مُسندش با سند خوب و صحیح و سلیمان بن احمد طَبَرانی در کتاب مُعْجَمُالکبیر با سندی که راویان آن ثقه هستند، این روایت را نقل کردهاند.<ref>سمهودی، جواهر العقدين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۸۲.</ref> | ||
ابنجوزی، از علمای | ابنجوزی، از علمای حنبلیمذهب در قرن ششم قمری، در کتاب العِلَل المُتَناهیه حدیث ثقلین را با سندی خاص نقل کرده و آن را بهجهت ضعیفبودن برخی راویانش، ضعیف شمرده است.<ref>ابنجوزی، العلل المتناهیة فی الاحادیث الواهیة، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۶۸.</ref> عالمانی همچون سمهودی و ابنحجر هیتمی، ابنجوزی را در ضعیفدانستن سند این حدیث برحق ندانستهاند؛ زیرا این حدیث در صحیح مسلم و غیر آن با سندهای مختلف نقل شده است.<ref> سمهودی، جواهر العقدين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۷۳؛ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۵۲.</ref> | ||
== راویان و منابع == | == راویان و منابع == |