Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۶۷
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←گلیگمش پادشاه سومری: افزودن بخش و تکمیل آن) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←دیگر شخصیتها) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
===اسکندر مقدونی=== | ===اسکندر مقدونی=== | ||
تطبیق ذوالقرنین بر شخصیت اسکندر مقدونی یکی از رایجترین نظریات در این باره است. گذشته از حدیثی نبوی<ref> عبداللّهبن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، ص ۳۲۲؛ طبری، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>، به نظر میرسد که وهْببن مُنَبّه (متوفی ۱۱۰ و از جاعلان معروف حدیث) یکی از نخستین افرادی است که در منابع اسلامی قول به اسکندر بودن ذوالقرنین به او منسوب است<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بسیاری از مفسران سرشناس اهلسنّت در سدههای متقدم و پس از آن، ظاهراً تردیدی در این تطبیق نداشتهاند و بحثی در این باره نکردهاند<ref> مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتل؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بازتاب این تصور در دیگر گونههای منابع اسلامی نیز بهسادگی یافت میشود<ref>جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ شهرزوری، نزهةالارواح، ج ۱، ص ۲۵۰۳۰۰؛ ابنخلدون، ج۱، مقدمه، ص ۱۰۰</ref>.بدین سبب، در شعر فارسی ذوالقرنین با نام اسکندر عجین شده است.<ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۷۶</ref><ref>مولوی، مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۵-۴۶؛ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۳۸؛ حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ص ۳۹۰؛ نیز ← فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۵۳-۱۵۴</ref><ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۸۳</ref> | تطبیق ذوالقرنین بر شخصیت اسکندر مقدونی یکی از رایجترین نظریات در این باره است. در پژوهشهای غربیان درباره ذوالقرنین تصور غالب آن است که ذوالقرنین اسکندر مقدونی است<ref> فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۲۳۳</ref>، چنانکه هم در دایرة المعارف اسلام<ref>دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، همانجا</ref> و هم در دایرةالمعارف قرآن<ref>ذیل "Alexander"</ref> مطالب مربوط به ذوالقرنین ذیل مدخل اسکندر آمده و عبارات آغازین مدخلهای این دو دایرةالمعارف نیز حاکی از چنین تصوری است.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «اسکندرنامه»</ref> | ||
گذشته از حدیثی نبوی<ref> عبداللّهبن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، ص ۳۲۲؛ طبری، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>، به نظر میرسد که وهْببن مُنَبّه (متوفی ۱۱۰ و از جاعلان معروف حدیث) یکی از نخستین افرادی است که در منابع اسلامی قول به اسکندر بودن ذوالقرنین به او منسوب است<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بسیاری از مفسران سرشناس اهلسنّت در سدههای متقدم و پس از آن، ظاهراً تردیدی در این تطبیق نداشتهاند و بحثی در این باره نکردهاند<ref> مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتل؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بازتاب این تصور در دیگر گونههای منابع اسلامی نیز بهسادگی یافت میشود<ref>جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ شهرزوری، نزهةالارواح، ج ۱، ص ۲۵۰۳۰۰؛ ابنخلدون، ج۱، مقدمه، ص ۱۰۰</ref>.بدین سبب، در شعر فارسی ذوالقرنین با نام اسکندر عجین شده است.<ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۷۶</ref><ref>مولوی، مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۵-۴۶؛ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۳۸؛ حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ص ۳۹۰؛ نیز ← فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۵۳-۱۵۴</ref><ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۸۳</ref> | |||
مهمترین دلیل این تطبیق شهرت فراوان اسکندر به پادشاهی جهانگیر در تاریخ بوده که فقط وصف کشورگشاییهای او با ذوالقرنین قرآن منطبق بوده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۳</ref>. در مجموع، دلایلی همچون رواج متونی حاوی افسانهپردازی درباره اسکندر در اوایل دوره اسلامی و وجود برخی مشابهتها میان مندرجات این متون با داستان قرآن و نیز قداستیافتن اسکندر در اسکندریه عصر یونانیمآبی و در نخستین جوامع مسیحی، از اسباب رواج این تصور در میان مفسران و مورخان مسلمان شمرده شده است<ref> مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۸۲۹</ref>. | مهمترین دلیل این تطبیق شهرت فراوان اسکندر به پادشاهی جهانگیر در تاریخ بوده که فقط وصف کشورگشاییهای او با ذوالقرنین قرآن منطبق بوده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۳</ref>. در مجموع، دلایلی همچون رواج متونی حاوی افسانهپردازی درباره اسکندر در اوایل دوره اسلامی و وجود برخی مشابهتها میان مندرجات این متون با داستان قرآن و نیز قداستیافتن اسکندر در اسکندریه عصر یونانیمآبی و در نخستین جوامع مسیحی، از اسباب رواج این تصور در میان مفسران و مورخان مسلمان شمرده شده است<ref> مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۸۲۹</ref>. | ||
در رد این دیدگاه، گفتهاند که ذوالقرنین قرآن فردی مؤمن به خدا و روز جزاست که با عدل و رفق رفتار میکردهاست، اما اسکندر فردی از [[صابئین]] معرفی شده است. افزونبراین، در هیچ یک از تواریخ به سدی ساخته اسکندر مقدونی، با مشخصاتی که قرآن ذکر کرده، اشارهای | در رد این دیدگاه، گفتهاند که ذوالقرنین قرآن فردی مؤمن به خدا و روز جزاست که با عدل و رفق رفتار میکردهاست، اما اسکندر فردی از [[صابئین]] معرفی شده است. افزونبراین، در هیچ یک از تواریخ به سدی ساخته اسکندر مقدونی، با مشخصاتی که قرآن ذکر کرده، اشارهای نشده است.<ref>طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۸۳-۳۸۴؛ نیز ← مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۹-۳۰ </ref> | ||
===کوروش هخامنشی=== | ===کوروش هخامنشی=== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
افراد دیگری را نیز از مصادیق احتمالی ذوالقرنین مطرح کردهاند، ازجمله: اسکندروس مردی از اسکندریه<ref>ابنقتیبه، ص ۵۴</ref>؛ هرمس یا هردیس<ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶</ref>؛ مرزبانبن مدربه یونانی، مردی مصری از نسل یافثبن نوح<ref>ابنهشام، سیرةالنبی، ج ۱، ص ۲۰۲؛ نحاس، معانی القرآن الکریم، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۷، همگی به نقل از محمدبن اسحاق</ref>؛ عیاش و عبداللّهبن ضحاک<ref> عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ج ۵، ص ۱۸۳</ref>. گذشته از کوروش، در پارهای منابع، گاه احتمال ذوالقرنین بودن برخی دیگر از پادشاهان ایران نظیر فریدون<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۸</ref>، خشایارشا<ref> عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۰۲۸۱؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۴۰</ref> و داریوش سوم<ref>بدرهای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۵۷-۱۵۹</ref> نیز مطرح شده است<ref>همچنین برای اقوال و منابع بیشتر درباره مصادیق احتمالی ذوالقرنین ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۶۹</ref>. | افراد دیگری را نیز از مصادیق احتمالی ذوالقرنین مطرح کردهاند، ازجمله: اسکندروس مردی از اسکندریه<ref>ابنقتیبه، ص ۵۴</ref>؛ هرمس یا هردیس<ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶</ref>؛ مرزبانبن مدربه یونانی، مردی مصری از نسل یافثبن نوح<ref>ابنهشام، سیرةالنبی، ج ۱، ص ۲۰۲؛ نحاس، معانی القرآن الکریم، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۷، همگی به نقل از محمدبن اسحاق</ref>؛ عیاش و عبداللّهبن ضحاک<ref> عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ج ۵، ص ۱۸۳</ref>. گذشته از کوروش، در پارهای منابع، گاه احتمال ذوالقرنین بودن برخی دیگر از پادشاهان ایران نظیر فریدون<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۸</ref>، خشایارشا<ref> عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۰۲۸۱؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۴۰</ref> و داریوش سوم<ref>بدرهای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۵۷-۱۵۹</ref> نیز مطرح شده است<ref>همچنین برای اقوال و منابع بیشتر درباره مصادیق احتمالی ذوالقرنین ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۶۹</ref>. | ||
در سال های اخیر کتابی چاپ شده که نویسنده مدعی است ذوالقرنین [[امام زمان]] است. این اثر نوشته عبدالله مستحسن برای نخستین بار در قم، سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات سبط النبی منتشر شد. | در سال های اخیر کتابی چاپ شده که نویسنده مدعی است ذوالقرنین [[امام زمان]] است. این اثر نوشته عبدالله مستحسن برای نخستین بار در قم، سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات سبط النبی منتشر شد. | ||