برهان اخلاقی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''برهان اخلاقی''' از [[برهانهای اثبات خدا|برهانهای خداشناسی]] که درصدد | '''برهان اخلاقی''' از [[برهانهای اثبات خدا|برهانهای خداشناسی]] که درصدد [[اثبات خدا|اثبات خداوند]] با تکیه بر گزارههای اخلاقی مورد قبول همگان است. برهان اخلاقی با تکیه بر تمایل انسان به خوشبختی تمام و کمال و همچنین برتریطلبی، وحدت این دو را خیرِ برتر و خیر برتر را خداوند میداند. خوشبختی و برتریطلبی در این برهان گاه با عنوانهای دیگری نظیر آرمان اخلاقی نیز نام برده میشود. | ||
این برهان ابتدا در [[مسیحیت|جهان مسیحیت]] توسط ایمانوئل کانت مطرح شد و سپس در کتب دانشمندان [[اسلام|اسلامی]] به گونهای متفاوت راه یافت. در میان عالمان شیعه، [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[عبدالله جوادی آملی]] از این برهان برای اثبات وجود خداوند بهره بردهاند. | این برهان ابتدا در [[مسیحیت|جهان مسیحیت]] توسط ایمانوئل کانت مطرح شد و سپس در کتب دانشمندان [[اسلام|اسلامی]] به گونهای متفاوت راه یافت. در میان عالمان شیعه، [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[عبدالله جوادی آملی]] از این برهان برای اثبات وجود خداوند بهره بردهاند. | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
برهان اخلاقی درصدد اثبات | برهان اخلاقی درصدد اثبات خداوند از طریق تجربه اخلاقی است؛ زیرا همه انسانها تجربهای از آگاهی اخلاقی دارند.<ref>محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۸۹و۹۰.</ref> به این برهان، استدلال اخلاقی بر اثبات وجود خدا نیز میگویند.<ref>محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۸۹و۹۰.</ref> | ||
اخلاق به معنای خُلق و خو و رفتار انسان است<ref>نگاه کنید به عمید، فرهنگ عمید، ذیل واژه «اخلاق»؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «اخلاق»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «اخلاق».</ref> و در اصطلاح اخلاق به صفات درونی انسان گفته میشود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خویهای نیکو و پسندیده مانند جوانمردی و دلیری را شامل میشود و هم خویهای زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را؛<ref>مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۹۴ش، ص۱۹.</ref> همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را دربرمیگیرد.<ref>مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.</ref> اخلاق اسلامی به بخشی از آموزههای دین اسلام گفته میشود که از فضایل و رذایل اعمال انسان سخن میگوید. | اخلاق به معنای خُلق و خو و رفتار انسان است<ref>نگاه کنید به عمید، فرهنگ عمید، ذیل واژه «اخلاق»؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «اخلاق»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «اخلاق».</ref> و در اصطلاح اخلاق به صفات درونی انسان گفته میشود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خویهای نیکو و پسندیده مانند جوانمردی و دلیری را شامل میشود و هم خویهای زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را؛<ref>مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۹۴ش، ص۱۹.</ref> همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را دربرمیگیرد.<ref>مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.</ref> اخلاق اسلامی به بخشی از آموزههای دین اسلام گفته میشود که از فضایل و رذایل اعمال انسان سخن میگوید. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[ابراهیم (پیامبر)| حضرت ابراهیم(ع)]] و [[ذبح اسماعیل]] را مثال میزند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، میتواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند [[اخلاق]] بر اساس [[اراده الهی|اراده خداوند]] است و عقل نمیتواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند میخواست [[زنا]] یا قتل را مجاز میکرد و اگر چنین میشد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.</ref> | آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[ابراهیم (پیامبر)| حضرت ابراهیم(ع)]] و [[ذبح اسماعیل]] را مثال میزند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، میتواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند [[اخلاق]] بر اساس [[اراده الهی|اراده خداوند]] است و عقل نمیتواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند میخواست [[زنا]] یا قتل را مجاز میکرد و اگر چنین میشد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.</ref> | ||
در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد [[اثبات خدا|اثبات وجود خداوند]] از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | ||
درباره نظریه امر الهی و برهان اخلاقی دو ایده وجود دارد؛ برخی آن را مقدمه برهان اخلاقی و پیش فرض آن در نظر گرفتهاند. عدهای از پژوهشگران نیز نظریه امر الهی را صورتی از برهان اخلاقی دانستهاند. بیشتر پژوهشگران متاخر، با ایده اول موافقند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | درباره نظریه امر الهی و برهان اخلاقی دو ایده وجود دارد؛ برخی آن را مقدمه برهان اخلاقی و پیش فرض آن در نظر گرفتهاند. عدهای از پژوهشگران نیز نظریه امر الهی را صورتی از برهان اخلاقی دانستهاند. بیشتر پژوهشگران متاخر، با ایده اول موافقند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
===تقریر کانت=== | ===تقریر کانت=== | ||
کانت با تقسیم عقل آدمی به عقل عملی و نظری{{یاد|تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی در [[فلسفه اسلامی]] نیز سابقه دارد که تا حدودی با مفهوم کانت همسان است. او موضوعی را که منشاء عقلی داشته باشد در حیطه عقل نظری و موعوی را که منشاء واقعی داشته باشد در حیطه عقل عملی قرار داده است.( کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۷۵ش، ج ۶، ص۳۱۸.)}} کانت، عقل نظری را در | کانت با تقسیم عقل آدمی به عقل عملی و نظری{{یاد|تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی در [[فلسفه اسلامی]] نیز سابقه دارد که تا حدودی با مفهوم کانت همسان است. او موضوعی را که منشاء عقلی داشته باشد در حیطه عقل نظری و موعوی را که منشاء واقعی داشته باشد در حیطه عقل عملی قرار داده است.( کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۷۵ش، ج ۶، ص۳۱۸.)}} کانت، عقل نظری را در [[اثبات خدا|اثبات خداوند]] ناتوان دانسته، <ref>افضلی، «تاملی در برهان اخلاقی کانت»، ص۷؛ محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱</ref> {{یاد| از نظر کانت چون قضایای برهانهای وجودشناختی دارای محمول «وجود» هستند و با فرض محال عدم وجود [[خداوند]]، برهان خُلف بر آنها حاکم میشود، نمیتوانند خداوند را اثبات کنند}} برهانهای موجود در عرصه عقل نظری را نیز فاقد شیوایی لازم میداند<ref>محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱.</ref> و به عنوان یکتاپرست، چاره را در پیروی از عقل عملی یا همان برهان اخلاقی برمیشمارد.<ref>محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱.</ref> کانت برهان اخلاقی را اینگونه تقریر کرده است: | ||
# سعادت میل درونی همه انسانهاست.(آنچه میخواهند) | # سعادت میل درونی همه انسانهاست.(آنچه میخواهند) | ||
# فضیلت تکلیف همه انسانهاست. (آنچه باید انجام دهند) | # فضیلت تکلیف همه انسانهاست. (آنچه باید انجام دهند) |