آیه محاربه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
# '''کشته شدن،''' جزای محاربی است که انسانی را هم کشته باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲؛ خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۰۳.</ref> [[مقداد بن عبدالله حلی|فاضل مقداد]]، فقیه و مفسر شیعه در قرن نهم هجری، معتقد است با بخشش صاحبان خون مقتول، حکم منتفی نمیشود و کسی که محارب است حتماً کشته میشود.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | # '''کشته شدن،''' جزای محاربی است که انسانی را هم کشته باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲؛ خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۰۳.</ref> [[مقداد بن عبدالله حلی|فاضل مقداد]]، فقیه و مفسر شیعه در قرن نهم هجری، معتقد است با بخشش صاحبان خون مقتول، حکم منتفی نمیشود و کسی که محارب است حتماً کشته میشود.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | ||
# '''به دار آویختن،''' (بستن دست و پای مجرم به چیزی شبیه صلیب) حکم کسی است که علاوه بر کشتن انسان، دزدی نیز کرده باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی]]، فقیه و مفسر شیعه قرن ششم هجری، معتقد است محارب را پس از کشتن سه بار به دار میآویزند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> بنابر گزارش کتاب [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار]]، محارب را سه روز قبل از کشتن یا بعد از کشتن دار میزنند و تشخیص آن به عهده امام است.<ref>خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۰۲.</ref> | # '''به دار آویختن،''' (بستن دست و پای مجرم به چیزی شبیه صلیب) حکم کسی است که علاوه بر کشتن انسان، دزدی نیز کرده باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی]]، فقیه و مفسر شیعه قرن ششم هجری، معتقد است محارب را پس از کشتن سه بار به دار میآویزند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> بنابر گزارش کتاب [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار]]، محارب را سه روز قبل از کشتن یا بعد از کشتن دار میزنند و تشخیص آن به عهده امام است.<ref>خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۰۲.</ref> | ||
# '''قطع دست و پا،''' جزای محاربی است که علاوه بر محاربه، فقط دزدی کرده باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> امام صادق(ع) منظور از آن را دست راست و پای چپ بیان کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> افزون بر آن، گروهی منظور از قطع دست و پا را همان بریدن چهار انگشت از دست یا پا دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۶۰.</ref> قطع انگشت دست و پا در صورتی است که مالِ دزدیده شده بهاندازه [[حد نصاب سرقت]] باشد.<ref>شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۲۵۶.</ref> | # '''قطع دست و پا،''' جزای محاربی است که علاوه بر محاربه، فقط دزدی کرده باشد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> امام صادق(ع) منظور از آن را دست راست و پای چپ بیان کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۹۲.</ref> افزون بر آن، گروهی منظور از قطع دست و پا را همان بریدن چهار انگشت از دست یا پا دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۶۰.</ref> قطع انگشت دست و پا در صورتی است که مالِ دزدیده شده بهاندازه [[حد سرقت|نصاب حد سرقت]] باشد.<ref>شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۲۵۶.</ref> | ||
# '''تبعید یا زندان،''' برای کسی است که میان مردم ایجاد ترس و ناامنی میکند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۳۵۷.</ref> گروهی از مفسران منظور از «أَو ینفَوا مِنَ الأَرضِ» (بهفارسی: یا از سرزمین خود تبعید شوند) را تبعید کردن محارب به شهر دیگر و عدهای آن را زندانی کردن او دانستهاند.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۸۸۰.</ref> همچنین گفته شده است که باید مانع رفتن محارب به شهرهایی شد که مشرکان در آنجا زندگی میکنند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۳۵۷؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref> در کتاب [[کنز العرفان فی فقه القرآن (کتاب)|کنز العرفان]]، نوشته فاضل مقداد، بهنقل از [[شافعی]]، پایهگذار یکی از مذاهب چهارگانه اهلسنت، آمده است: با محاربی که تبعید شده نباید هیچگونه ارتباطی از جمله خرید و فروش، کمک کردن و معاشرت داشت.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | # '''تبعید یا زندان،''' برای کسی است که میان مردم ایجاد ترس و ناامنی میکند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۳۵۷.</ref> گروهی از مفسران منظور از «أَو ینفَوا مِنَ الأَرضِ» (بهفارسی: یا از سرزمین خود تبعید شوند) را تبعید کردن محارب به شهر دیگر و عدهای آن را زندانی کردن او دانستهاند.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۸۸۰.</ref> همچنین گفته شده است که باید مانع رفتن محارب به شهرهایی شد که مشرکان در آنجا زندگی میکنند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۳۵۷؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref> در کتاب [[کنز العرفان فی فقه القرآن (کتاب)|کنز العرفان]]، نوشته فاضل مقداد، بهنقل از [[شافعی]]، پایهگذار یکی از مذاهب چهارگانه اهلسنت، آمده است: با محاربی که تبعید شده نباید هیچگونه ارتباطی از جمله خرید و فروش، کمک کردن و معاشرت داشت.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | ||