سوره نحل: تفاوت میان نسخهها
←آیات مشهور
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ''' (آیه ۴۰) (ترجمه:فرمان ما به هر چيزى كه ارادهاش را بكنيم، اين است كه مىگوييم؛ موجود شو؛ و موجود مىشود.) | '''إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ''' (آیه ۴۰) (ترجمه:فرمان ما به هر چيزى كه ارادهاش را بكنيم، اين است كه مىگوييم؛ موجود شو؛ و موجود مىشود.) | ||
تعبیر «'''کُن فَیکون'''» در آیات متعددی از قرآن درباره موضوعات مختلفی مشاهده میشود مانند:(''آفرینش آسمان ها و زمین'') سوره بقره، آیه ۱۱۷؛(''ولادت حضرت عیسی'' و خلقت [[آدم]]) سوره آل عمران، آیات ۴۷و۵۹؛( ''تحقق اراده الهی'' در[[روز قیامت]]) سوره انعام، آیه ۷۳؛ (''تحقق اراده الهی'')سوره نحل، آیه ۴۰؛ (''تحقق اراده الهی'')سوره مریم، آیه ۳۵؛ (''تحقق اراده الهی در زنده ساختن مردگان'')سوره یس، آیه ۸۲؛ (''تحقق اراده الهی در زنده ساختن و میراندن'')سوره غافر، آیه۶۸. | تعبیر «'''کُن فَیکون'''» در آیات متعددی از قرآن درباره موضوعات مختلفی مشاهده میشود مانند:(''آفرینش آسمان ها و زمین'') سوره بقره، آیه ۱۱۷؛(''ولادت حضرت عیسی'' و خلقت [[آدم]]) سوره آل عمران، آیات ۴۷و۵۹؛( ''تحقق اراده الهی'' در[[روز قیامت]]) سوره انعام، آیه ۷۳؛ (''تحقق اراده الهی'')سوره نحل، آیه ۴۰؛ (''تحقق اراده الهی'')سوره مریم، آیه ۳۵؛ (''تحقق اراده الهی در زنده ساختن مردگان'')سوره یس، آیه ۸۲؛ (''تحقق اراده الهی در زنده ساختن و میراندن'')سوره غافر، آیه۶۸. | ||
[[علامه طباطبایی]] منظور از قول'''(قولنا)''' در این آیه را همان امر و فرمان و حکم و [[قضا و قدر|قضای الهی]] دانسته که در حقیقت همان ایجاد و به وجود آوردن هستی توسط خداوند است و مراتب سلسله اراده الهی را برای به وجود آوردن چیزی اینگونه ترسیم کرده است :۱-اراده ۲- قضاء ۳- امر ۴- قول('''کُن فَیکون''') | [[علامه طباطبایی]] منظور از قول'''(قولنا)''' در این آیه را همان امر و فرمان و حکم و [[قضا و قدر|قضای الهی]] دانسته که در حقیقت همان ایجاد و به وجود آوردن هستی توسط خداوند است و مراتب سلسله اراده الهی را برای به وجود آوردن چیزی اینگونه ترسیم کرده است :۱-اراده ۲- قضاء ۳- امر ۴- قول('''کُن فَیکون''') و قول الهی همان فعل اوست و فعل او همان موجودات خارجی هستند که با اراده او تحقق یافتهاند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۲۴۹ . | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
منشورات اسماعيليان، ج۱۲، ص۲۶۶</ref> اما از نظر[[ فضل بن حسن طبرسی |طبرسی]] [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب) |نویسنده تفسیرمجمع البیان]] این که نام ملائکه جداگانه آمده هم به جهت شرافت مقام آنهاست و هم این که دابّه به موجودی گفته می شود که جنبش دارد و راه میرود در حالی که ملائکه صاحبان بال هستند وپرواز(طیران) درآنان غلبه دارد. <ref>الشيخ الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، دار المعرفة، ج۶، ص۵۶۲</ref> {{یاد| و إنما خَصّ الملائكة بالذكر تشريفا لهم و لِأن اسم الدابّة يقع على ما يدُبّ و يمشي و هم أولو الأجنحة فَصِفة الطيران أغلب عليهم. تفسیرمجمع البیان، الناشر | منشورات اسماعيليان، ج۱۲، ص۲۶۶</ref> اما از نظر[[ فضل بن حسن طبرسی |طبرسی]] [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب) |نویسنده تفسیرمجمع البیان]] این که نام ملائکه جداگانه آمده هم به جهت شرافت مقام آنهاست و هم این که دابّه به موجودی گفته می شود که جنبش دارد و راه میرود در حالی که ملائکه صاحبان بال هستند وپرواز(طیران) درآنان غلبه دارد. <ref>الشيخ الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، دار المعرفة، ج۶، ص۵۶۲</ref> {{یاد| و إنما خَصّ الملائكة بالذكر تشريفا لهم و لِأن اسم الدابّة يقع على ما يدُبّ و يمشي و هم أولو الأجنحة فَصِفة الطيران أغلب عليهم. تفسیرمجمع البیان، الناشر | ||
منشورات اسماعيليان، ج۶، ص۱۶۳ }} | منشورات اسماعيليان، ج۶، ص۱۶۳ }} | ||
جمله پایانی آیه('''وَ هُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ''' ترجمه: و نیز فرشتگان همه بیهیچ تکبر به سجده و عبادت خدا مشغولند. ) نیز در مقام معرفی ملائکه است و چون بحث آیه در [[عبادت|عبودیت]] است منظور از عدم استکبار ملائکه این است که هیچ غفلتی از خدای سبحان ندارند | جمله پایانی آیه('''وَ هُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ''' ترجمه: و نیز فرشتگان همه بیهیچ تکبر به سجده و عبادت خدا مشغولند. ) نیز در مقام معرفی ملائکه است و چون بحث آیه در [[عبادت|عبودیت]] است منظور از عدم استکبار ملائکه این است که هیچ غفلتی از خدای سبحان ندارند و هیچ استکباری در ذات و در افعالشان نیست و هیچ مخالفتی در برابر دستورات خدای سبحان و [[عبادت]] او ندارند و چون فرشتگان هیچ گونه استکباری ندارند در آیه بعد{{یاد| يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (ترجمه: و از قهر خدا که فوق همه آنهاست میترسند و هر چه مأمورند اطاعت میکنند.) }} به ترس آنها اشاره میکند با این که در پیشگاه الهی جز خیر نیست و لی ترس آنان جنسش از جنس ترسهای عادی که ترس از شر و بدی و عذاب است نیست؛ بلکه ترس از مشاهده پیوسته مقام کبریایی خدای متعال است که هرگز از این مقام پروردگارشان غافل نمیشوند، و پیوسته در مقام امتثالِ بی چون و چرای دستورات خدواند هستند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص ۲۶۶-۲۶۸</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ترجمه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکّر شوید!. (آیه۹۰) | ترجمه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکّر شوید!. (آیه۹۰) | ||
این [[آیه]] به عنوان جامعترین برنامه اجتماعی، به سه موضوع یعنی [[عدل]]، [[احسان]] و [[ایتاء ذیالقربی]] امر نموده و از سه موضوع [[فحشا]]، [[منکر]] و [[بغی]] نهی کرده است.<ref> طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص ۳۳۲ /مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۳۶۶. </ref> آیه احسان در زمینههای مختلف مورد توجه [[فریقین]] قرار گرفته است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۲۲ – ۴۲۴؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۰. </ref> و [[مفسران]] در مورد معنا و مفهوم هر یک از این اصول، بحثهای مفصلی انجام داده و پیامهای فرهنگی و اجتماعی فراوانی از آن برداشت کردهاند.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۵۷۱ – ۵۷۲.</ref>[[علامه طباطبایی]]، [[عدالت (فقه)|عدل]] را به عدل فردی و اجتماعی تقسیم کرده | این [[آیه]] به عنوان جامعترین برنامه اجتماعی، به سه موضوع یعنی [[عدل]]، [[احسان]] و [[ایتاء ذیالقربی]] امر نموده و از سه موضوع [[فحشا]]، [[منکر]] و [[بغی]] نهی کرده است.<ref> طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص ۳۳۲ /مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۳۶۶. </ref> آیه احسان در زمینههای مختلف مورد توجه [[فریقین]] قرار گرفته است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۲۲ – ۴۲۴؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۰. </ref> و [[مفسران]] در مورد معنا و مفهوم هر یک از این اصول، بحثهای مفصلی انجام داده و پیامهای فرهنگی و اجتماعی فراوانی از آن برداشت کردهاند.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۵۷۱ – ۵۷۲.</ref>[[علامه طباطبایی]]، [[عدالت (فقه)|عدل]] را به عدل فردی و اجتماعی تقسیم کرده و عدل فردی را کاری دانسته که تأمین کننده سعادت انسان باشد و عدل اجتماعی را برخورد با دیگران به اندازه استحقاق آنان بر محور عقل وشرع دانسته است و عدل در آیه را عدل اجتماعی دانسته است.او هم چنان احسان را احسان به غیر دانسته که رساندن خیر و نفع به دیگران است بدون آن که دیگران کاری کرده باشند که او بخواهد به آنان پاداش بدهد. بخشیدن به نزدیکان( إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَی) را نیز از مصادیق احسان دانسته که به سبب اهمیتش جداگانه نیز عنوان شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۳۳۰-۳۳۲</ref> | ||
'''آیه اصحاب سبت''' | '''آیه اصحاب سبت''' |