Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[امیرالمؤمنین(ع)]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبر(ص) را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گواهی دهند زید گواهی نداد و امام [[دعا]] کرد که او کور شود و چنین شد.<ref>طبرانى، المعجم الكبير، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۷۱-۱۷۵.</ref> [[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] [نیز] آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.</ref> | برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[امیرالمؤمنین(ع)]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبر(ص) را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گواهی دهند زید گواهی نداد و امام [[دعا]] کرد که او کور شود و چنین شد.<ref>طبرانى، المعجم الكبير، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۷۱-۱۷۵.</ref> [[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] [نیز] آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.</ref> | ||
== واکنش وی پس از عاشورا == | == واکنش وی پس از واقعه عاشورا == | ||
از زید بن ارقم دو نکته تاریخی درباره واقعه کربلا ثبت شده است. نخستاعتراض در جلسه عمومی به [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] پس از [[واقعه کربلا]] و دیگری نقلی درباره قرائت قرآن توسط سر امام حسین بر نیزه. | |||
[[علامه مجلسی]] | بنا بر نقل [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، [[سعید بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] گفتهاند که وقتی سر امام حسین(ع) را نزد عبیدالله بن زیاد آوردند، عبیدالله با چوبدستی خود به چشمها و لب [[امام حسین(ع)]] میزد؛ زید بن ارقم با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من [[رسول خدا(ص)]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد. ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم!<ref>گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را [[شیخ مفید]] نیز در ارشاد، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱۴-۱۱۵ با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref> | ||
زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خدا(ص) را دیدم که حسن(ع) را روی زانوی راست و حسین(ع) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: {{عربی|«أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»؛|ترجمه=خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.}} اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کردهای؟<ref>المجلسی، بحارالانوار، بیتا، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref> زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] برخاست و بیرون رفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار ،بیتا، ج ۴۵، ص۱۱۷ آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref> | |||
مطابق نقل [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]، پس از رفتن زید بن ارقم، برخی از مردم گفتند: زید سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. | |||
مطابق نقل | |||
راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | ||
گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای | گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالکِ آزادهای شده است»؛ سپس افزود:{{عربی|«یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛|ترجمه=ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد.}}<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق/۱۹۹۷م، ج۵، ص۴۵۶ و مجلسی، بحارالانوار، بیتا، ج۴۵، ص۱۱۶ (با مقداری تفاوت).</ref> | ||
نقل روایت [[قرآن]]خوانی بر نیزه: | نقل روایت [[قرآن]]خوانی بر نیزه: |