Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (←وفات) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
===ولادت فرزند در کعبه=== | ===ولادت فرزند در کعبه=== | ||
{{اصلی|مولود کعبه}} | {{اصلی|مولود کعبه}} | ||
بنابر برخی روایات، فاطمه تنها زنی بوده است که در [[کعبه]] زایمان کرده است. به نقل منابع، وقتی هنگام زایمان او فرارسید، در کنار [[کعبه]] از خدا خواست{{ | بنابر برخی روایات، فاطمه تنها زنی بوده است که در [[کعبه]] زایمان کرده است. به نقل منابع، وقتی هنگام زایمان او فرارسید، در کنار [[کعبه]] از خدا خواست{{یاد| «رَبِّ اِنّی مُؤمَنِةٌ بِکَ و بما جاءَ مِن عِندِکَ مِن رُسُل و کُتُب و اَنّی مُصَدِّقَةٌ بِکَلامِ جدیّ اِبْراهیم الخَلیل و انَّه بنی البیت العتیق؛ فَبِحقِ الذَّی بنی هذا البَیْتِ و بِحَقَ الْمُولوُدِ الذَّی فی بَطْنی لما یسَّرتَ عَلیَّ ولادتی «پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهای آسمانی تو، ایمان آوردهام و سخن جدم ابراهیم را پذیرفتهام و بی تردید خانه تو با دستان او ساخته شده است. خداوندا! به حق آن کسی که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در رحم دارم، این ولادت و وضع حمل را، برای من آسان گردان!»<ref>الصدوق، الأمالي، ج۱، ص۱۹۵</ref>. }} ولادت نوزادش را بر او آسان گرداند.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۰۰.</ref> سپس دیوار کعبه شکافته شد او به درون کعبه رفت. پس از سه روز ماندن در کعبه، در روز چهارم یعنی [[سیزده رجب]] سی سال پس از [[عام الفیل]]، در حالی که فرزندش [[امام علی(ع)]] را در آغوش داشت، از [[کعبه]] بیرون آمد.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۱ـ۲۳.</ref> | ||
=== دومین زن مسلمان === | === دومین زن مسلمان === | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[پرونده:نقشه بقیع.jpg|بندانگشتی|قبر فاطمه بنت اسد در نقشه [[قبرستان بقیع]]]] | [[پرونده:نقشه بقیع.jpg|بندانگشتی|قبر فاطمه بنت اسد در نقشه [[قبرستان بقیع]]]] | ||
گفته شده فاطمه بنت اسد در [[سال چهارم هجری]] و در [[مدینه]] از دنیا رفت؛<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، قاهره، ص۶.</ref> اما بنابر آنچه درباره حضور او در [[بیعت نساء|بیعت زنان]] بعد از [[فتح مکه]] در [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم]] گفته شده و او را نخستین زنی دانستهاند که با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] [[بیعت]] کرده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.</ref> قول دیگر آن خواهد بود که فاطمه تا سال هشتم قمری زنده بوده است. | گفته شده فاطمه بنت اسد در [[سال چهارم هجری]] و در [[مدینه]] از دنیا رفت؛<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، قاهره، ص۶.</ref> اما بنابر آنچه درباره حضور او در [[بیعت نساء|بیعت زنان]] بعد از [[فتح مکه]] در [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم]] گفته شده و او را نخستین زنی دانستهاند که با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] [[بیعت]] کرده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.</ref> قول دیگر آن خواهد بود که فاطمه تا سال هشتم قمری زنده بوده است. | ||
[[رسول خدا(ص)]] با پیراهن خودش او را [[کفن]] کرد<ref>المتقی هندی، کنز العمال، بیروت، ج۶، ص۲۲۸.</ref> و فرمود: «[[جبرئیل]] به من خبر داد که او اهل [[بهشت]] است و خداوند به هفتاد هزار [[فرشته]] امر کرده که بر او [[دعا]] بخوانند.»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفه، ج۳، ص۱۰۸</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] از [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرایع]] [[شیخ صدوق|صدوق]] از امام صادق(ع) روایتی را نقل کرده که پیامبر برطبق [[وصیت| وصیتی]] که فاطمه بنت اسد کرده بود پس از مرگ وی پیراهنش را برای [[کفن| کفن کردن]] فاطمه بنت اسد داد. <ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۲۶</ref>.{{ | [[رسول خدا(ص)]] با پیراهن خودش او را [[کفن]] کرد<ref>المتقی هندی، کنز العمال، بیروت، ج۶، ص۲۲۸.</ref> و فرمود: «[[جبرئیل]] به من خبر داد که او اهل [[بهشت]] است و خداوند به هفتاد هزار [[فرشته]] امر کرده که بر او [[دعا]] بخوانند.»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفه، ج۳، ص۱۰۸</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] از [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرایع]] [[شیخ صدوق|صدوق]] از امام صادق(ع) روایتی را نقل کرده که پیامبر برطبق [[وصیت| وصیتی]] که فاطمه بنت اسد کرده بود پس از مرگ وی پیراهنش را برای [[کفن| کفن کردن]] فاطمه بنت اسد داد. <ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۲۶</ref>.{{یاد| براساس گزارش ابن عباس پیامبر(ص) پس از وفات فاطمه بنت اسد عمامه و پیراهنش را به امام علی(ع) و فرمود مادرت را دراینها کفن کن و به زنان دستور بده که به نیکویی غسلش دهند.مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۲۶ }}سپس بر بدن فاطمه [[نماز میت]] خواند. پیامبر (ص) در [[تشییع جنازه]] او شرکت کرد تا به قبرش در [[قبرستان بقیع]] رسید.<ref>اسکداری، ترغیب اهل المودة، مکتبة الثقافة، ص۹۴.</ref> پیامبر (ص) داخل قبر شد و در آن دراز کشید، آنگاه برخاست و جنازه را با دست خود گرفت و درون قبر گذاشت.<ref>ابن شبه، تاریخ المدینة المنورة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> چون رسول خدا(ص) فاطمه را در قبر گذارد فرمود: يَا فَاطِمَةُ! فاطمه گفت: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَهِ. | ||
رسول خدا فرمود: آنچه را که پروردگارت به تو وعده داد، آیا دیدی که حقّ است؟ | رسول خدا فرمود: آنچه را که پروردگارت به تو وعده داد، آیا دیدی که حقّ است؟ | ||
فاطمه گفت: آری، ای رسول خدا! خدایت تو را جزا دهد. و گفتگو و مناجات رسول الله در درون قبر به طول انجامید. <ref>طهرانی، معادشناسی، ج۲، ص۲۷۰.</ref>[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در روایتی علت برخوردهای متقاوت با فاطمه بنت اسد را پس از مرگش اینگونه بیان کرده که وی یک بار از من شنید که «مردم [[قیامت|روز قیامت]] برهنه محشور میشوند». فریاد زد: «وای از این رسوائی!» من او را دلداری دادم و به او گفتم: «من ضمانت میکنم که خداوند تو را پوشیده محشور کند.» یک بار دیگر سخنی از [[عذاب قبر|فشار قبر]] شنید و فریاد زد: «وای از ناتوانی من». و من مجدداً او را دلداری دادم و ضامن شدم که خدا او را کفایت کند و از فشار قبر معاف دارد.» به همین سبب با لباس خودم کفنش کردم و در قبرش خوابیدم و پاسخ سؤالاتی که از او شد را به او تلقین کردم. <ref>کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۸.</ref> {{ | فاطمه گفت: آری، ای رسول خدا! خدایت تو را جزا دهد. و گفتگو و مناجات رسول الله در درون قبر به طول انجامید. <ref>طهرانی، معادشناسی، ج۲، ص۲۷۰.</ref>[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در روایتی علت برخوردهای متقاوت با فاطمه بنت اسد را پس از مرگش اینگونه بیان کرده که وی یک بار از من شنید که «مردم [[قیامت|روز قیامت]] برهنه محشور میشوند». فریاد زد: «وای از این رسوائی!» من او را دلداری دادم و به او گفتم: «من ضمانت میکنم که خداوند تو را پوشیده محشور کند.» یک بار دیگر سخنی از [[عذاب قبر|فشار قبر]] شنید و فریاد زد: «وای از ناتوانی من». و من مجدداً او را دلداری دادم و ضامن شدم که خدا او را کفایت کند و از فشار قبر معاف دارد.» به همین سبب با لباس خودم کفنش کردم و در قبرش خوابیدم و پاسخ سؤالاتی که از او شد را به او تلقین کردم. <ref>کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۸.</ref> {{یاد|فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَكْفِيَهَا اللهُ ذَلِكَ فَكَفَّنْتُهَا بِقَمِيصِي وَ اضْطَجَعْتُ فِي قَبْرِهَا لِذَلِكَ وَ انْكَبَبْتُ عَلَيْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش