پرش به محتوا

خطبه امام سجاد در شام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
تاریخ دقیق ایراد خطبه امام سجاد(ع) در شام هم مشخص نیست. با این حال احتمال داده‌اند این خطبه در روزهای پایانی اقامت [[اسیران کربلا|اسرای اهل بیت]] در شام ایراد شده است، چراکه یزید پس از این خطبه، نگهداری اسیران کربلا در شام را به مصحلت ندید و مقدمات حرکت آنان به [[مدینه]] را فراهم نمود.{{مدرک}}
تاریخ دقیق ایراد خطبه امام سجاد(ع) در شام هم مشخص نیست. با این حال احتمال داده‌اند این خطبه در روزهای پایانی اقامت [[اسیران کربلا|اسرای اهل بیت]] در شام ایراد شده است، چراکه یزید پس از این خطبه، نگهداری اسیران کربلا در شام را به مصحلت ندید و مقدمات حرکت آنان به [[مدینه]] را فراهم نمود.{{مدرک}}


با حضور [[اسیران کربلا|اسیران]] در شام، به دستور یزید، اجتماعی در [[مسجد اموی]] به راه انداختند تا اهل بیت را رسوا کنند. به همین سبب، خطیبی بر منبر رفت و در مدح یزید و اجدادش سخنرانی کرد. در این هنگام امام سجاد(ع) رو به سخنران کرد و به او چنین گفت: وای بر تو که برای به دست‌آوردن خشنودی مخلوق، خشم [[خدا]] را برگزیدی و جایگاه خود را پر از آتش کردی!<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۷.</ref> امام سجاد سپس رو به یزید کرد و از او این گونه تقاضای سخنرانی کرد(آيا به من اجازه مى دهى كه بر فراز اين چوب ها بروم و سخنانى بگويم كه سبب خشنودى خداوند متعال گردد، و اجر و پاداشى براى اين مردم در پى داشته باشد؟) و یزید نپذیرفت؛ ولی اصرار [[ شام|شامیان]] یزید را مجبور به قبول درخواست امام سجاد(ع) کرد.<ref> مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۷و۱۳۸.</ref>{{یادداشت|متن درخواست امام سجاد(ع) از یزید برای سخن گفتن این عبارت است: (يا يزيد ائذن لي حتى أصعد هذه الأعواد فأتكلم بكلمات لله فيهن رضا و لهؤلاء الجلساء فيهن أجر و ثواب)  آيا به من هم اجازه می‌دهی تا روی اين چوب‌ها برآيم و سخنانی چند بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای شنوندگان موجب أجر و ثواب گردد؟
با حضور [[اسیران کربلا|اسیران]] در شام، به دستور یزید، اجتماعی در [[مسجد اموی]] به راه انداختند تا اهل بیت را رسوا کنند. به همین سبب، خطیبی بر منبر رفت و در مدح یزید و اجدادش سخنرانی کرد. در این هنگام امام سجاد(ع) رو به سخنران کرد و به او چنین گفت: وای بر تو که برای به دست‌آوردن خشنودی مخلوق، خشم [[خدا]] را برگزیدی و جایگاه خود را پر از آتش کردی!<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۷.</ref> امام سجاد سپس رو به یزید کرد و از او این گونه تقاضای سخنرانی کرد(آيا به من اجازه مى دهى كه بر فراز اين چوب ها بروم و سخنانى بگويم كه سبب خشنودى خداوند متعال گردد، و اجر و پاداشى براى اين مردم در پى داشته باشد؟) و یزید نپذیرفت؛ ولی اصرار [[ شام|شامیان]] یزید را مجبور به قبول درخواست امام سجاد(ع) کرد.<ref> مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۷و۱۳۸.</ref>{{یاد|متن درخواست امام سجاد(ع) از یزید برای سخن گفتن این عبارت است: (يا يزيد ائذن لي حتى أصعد هذه الأعواد فأتكلم بكلمات لله فيهن رضا و لهؤلاء الجلساء فيهن أجر و ثواب)  آيا به من هم اجازه می‌دهی تا روی اين چوب‌ها برآيم و سخنانی چند بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای شنوندگان موجب أجر و ثواب گردد؟
[[محمدابراهیم آیتی]] مورخ و نویسنده شیعه معاصر می‌گوید: در همين سخنان کوتاه همه گفتنی‌های امام نهفته است زیرا تعبير به منبر نکرد و گفت اجازه بده بالای اين چوب ها بروم. يعنی نه هر چه را به شکل منبر بسازند و روی آن کسی برود صحبت کند می‌توان آن را منبر گفت و نه هر که با قيافه منبری و خطیب بر منبر برآید مي توان او را مروّج دين و مبلغ مذهب شناخت.بلکه اين چوب ها وسيله‌ای است برای از میان بردن منبرها.  آیتی، بررسی تاريخ عاشورا، ۱۳۸۸ش.  گويا امام(عليه السلام) مى خواهد بگويد منبرى كه بر روى آن نسبت به على و خاندانش(عليهم السلام) بد گويى مى شود، شايسته نام منبر نيست، بلكه چند قطعه چوب بى ارزش است! <ref>https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=323046&catid=-2#163347856</ref>}}
[[محمدابراهیم آیتی]] مورخ و نویسنده شیعه معاصر می‌گوید: در همين سخنان کوتاه همه گفتنی‌های امام نهفته است زیرا تعبير به منبر نکرد و گفت اجازه بده بالای اين چوب ها بروم. يعنی نه هر چه را به شکل منبر بسازند و روی آن کسی برود صحبت کند می‌توان آن را منبر گفت و نه هر که با قيافه منبری و خطیب بر منبر برآید مي توان او را مروّج دين و مبلغ مذهب شناخت.بلکه اين چوب ها وسيله‌ای است برای از میان بردن منبرها.  آیتی، بررسی تاريخ عاشورا، ۱۳۸۸ش.  گويا امام(عليه السلام) مى خواهد بگويد منبرى كه بر روى آن نسبت به على و خاندانش(عليهم السلام) بد گويى مى شود، شايسته نام منبر نيست، بلكه چند قطعه چوب بى ارزش است! <ref>https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=323046&catid=-2#163347856</ref>}}


خط ۱۸: خط ۱۸:
==محتوا==
==محتوا==
[[پرونده:ترجمه وشرح خطبه امام سجاد علیه السلام.jpg|بندانگشتی|ترجمه وشرح خطبه حضرت سجاد علیه السلام]]
[[پرونده:ترجمه وشرح خطبه امام سجاد علیه السلام.jpg|بندانگشتی|ترجمه وشرح خطبه حضرت سجاد علیه السلام]]
[[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] در خطبه شام، ابتدا خصلت‌ها و ویژگی‌های [[اهل البیت علیهم السلام|اهل بیت]] را بیان کرد و سپس برای معرفی خودش، به معرفی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امام علی علیه السلام|امام علی(ع)]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] پرداخت و خود را فرزند این سه نفر، امام حسین(ع) و [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه]] معرفی کرد. امام سجاد در معرفی [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|اهل بیت]] به شش خصلت اشاره نمود که عبارتند از: علم، حلم، سَماحت(جوانمردی)، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان؛ و این خاندان را به دلیل داشتن بزرگانی چون پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، [[جعفر بن ابی‌طالب|جعفر طیار]] و [[حسنین]] برتر از دیگران می‌داند.<ref>نگاه کنید به:  مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۸و۱۳۹.</ref>{{یادداشت| در اين عبارت شش ويژگى آمده است ولی  [[شیخ عباس قمی]]  از [[کامل بهائی (کتاب)|كامل بهائى]] نقل مى‌كند كه خصلت هفتم را [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] اين گونه فرمود: «وَ المَهْدِيُّ الَّذي يَقْتُلُ الدَّجالَ»؛ آن مهدى(عليه السلام) كه [[دجال| دجّال ]] را مى‌كشد (وجهان را پر از عدل و داد مى‌كند) نيز از ماست.قمی، [[نفس المهموم (کتاب)|نفس المهموم]]، ناشر: المكتبة الحيدرية‌، ص۲۶۱.}}
[[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] در خطبه شام، ابتدا خصلت‌ها و ویژگی‌های [[اهل البیت علیهم السلام|اهل بیت]] را بیان کرد و سپس برای معرفی خودش، به معرفی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امام علی علیه السلام|امام علی(ع)]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] پرداخت و خود را فرزند این سه نفر، امام حسین(ع) و [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه]] معرفی کرد. امام سجاد در معرفی [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|اهل بیت]] به شش خصلت اشاره نمود که عبارتند از: علم، حلم، سَماحت(جوانمردی)، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان؛ و این خاندان را به دلیل داشتن بزرگانی چون پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، [[جعفر بن ابی‌طالب|جعفر طیار]] و [[حسنین]] برتر از دیگران می‌داند.<ref>نگاه کنید به:  مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۸و۱۳۹.</ref>{{یاد| در اين عبارت شش ويژگى آمده است ولی  [[شیخ عباس قمی]]  از [[کامل بهائی (کتاب)|كامل بهائى]] نقل مى‌كند كه خصلت هفتم را [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] اين گونه فرمود: «وَ المَهْدِيُّ الَّذي يَقْتُلُ الدَّجالَ»؛ آن مهدى(عليه السلام) كه [[دجال| دجّال ]] را مى‌كشد (وجهان را پر از عدل و داد مى‌كند) نيز از ماست.قمی، [[نفس المهموم (کتاب)|نفس المهموم]]، ناشر: المكتبة الحيدرية‌، ص۲۶۱.}}


==هدف امام سجاد(ع)==
==هدف امام سجاد(ع)==
خط ۳۰: خط ۳۰:
که چنان ارتباطی با مهم‌ترین مناسک توحیدی دارد که گویا فرزند آن است.
که چنان ارتباطی با مهم‌ترین مناسک توحیدی دارد که گویا فرزند آن است.
# مراسم حج یادگار [[حضرت ابراهیم]] است، و مسلمانان این مناسک را با نام ابراهیم آمیخته می‌دانستد و  امام درصدد است اثبات نماید که '''من فرزند [[ابراهیم (پیامبر) |ابراهیم خلیلم]] '''، چنان‌چه [[امام صادق]](ع)  هنگامی که خانه اش را حسن بن زید والی [[مدینه]] به دستور [[منصور دوانیقی|منصور]] آتش زد در میانه آتش‌ها گام برمی‌داشت و می‌فرمود: منم فرزند  [[اسماعیل (پیامبر) |اسماعيل]] که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمین پراکنده‌اند، منم فرزند[[ابراهیم (پیامبر) | ابراهيم خليل الله]].
# مراسم حج یادگار [[حضرت ابراهیم]] است، و مسلمانان این مناسک را با نام ابراهیم آمیخته می‌دانستد و  امام درصدد است اثبات نماید که '''من فرزند [[ابراهیم (پیامبر) |ابراهیم خلیلم]] '''، چنان‌چه [[امام صادق]](ع)  هنگامی که خانه اش را حسن بن زید والی [[مدینه]] به دستور [[منصور دوانیقی|منصور]] آتش زد در میانه آتش‌ها گام برمی‌داشت و می‌فرمود: منم فرزند  [[اسماعیل (پیامبر) |اسماعيل]] که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمین پراکنده‌اند، منم فرزند[[ابراهیم (پیامبر) | ابراهيم خليل الله]].
<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۷۳؛ خسروی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، ۱۳۹۸ق، ص۱۱۶</ref>{{یادداشت|فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَتَخَطَّى النَّارَ وَ يَمْشِي فِيهَا وَ يَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ.}}
<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۷۳؛ خسروی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، ۱۳۹۸ق، ص۱۱۶</ref>{{یاد|فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَتَخَطَّى النَّارَ وَ يَمْشِي فِيهَا وَ يَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ.}}
#احتمال دیگر این است که حضرت خود را فرزند کسی معرفی می‌کند که مناسک ابراهیمی را احیا کرد یعنی: '''من فرزند [[رسول خدا(ص)]] هستم '''.{{مدرک}}
#احتمال دیگر این است که حضرت خود را فرزند کسی معرفی می‌کند که مناسک ابراهیمی را احیا کرد یعنی: '''من فرزند [[رسول خدا(ص)]] هستم '''.{{مدرک}}


خط ۷۹: خط ۷۹:
این خطبه بازتاب‌های متعددی داشت.
این خطبه بازتاب‌های متعددی داشت.
===ترس یزید از افشاگری بیشتر===
===ترس یزید از افشاگری بیشتر===
خطبه افشاگرانه امام سجاد(ع)، پایه های حکومت یزید را به شدت لرزان کرد. بنابراین یزید به جهت ترس از این افشاگری و ایجاد فتنه، دستور داد تا [[اذان]] گفته شود، و موذن نیز برای خلاصی یزید از این ماجرا فورا شروع به اذان گفتن می کند.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۹.</ref> مؤذن هر جمله از اذان را می‌گفت، امام سجاد جمله‌ای می‌فرمود تا اینکه به [[شهادتین|اشهد ان محمدا رسول الله]] رسید. پس از بیان این فراز توسط موذن، امام سجاد(ع) اشاره به موذن کرده و از یزید می پرسد: ای یزید! این [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که در اذان نامش برده می شود جد من است یا جد تو؟ اگر او را جد خود بدانی  دروغ گفته‌ای ولی اگر جد من است، چرا [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|عترت]] او را کشتی؟! <ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۹.</ref>{{یادداشت|محمد هذا جدّي أم جدّك يا يزيد فإن زعمت أنه جدك فقد كذبت و كفرت و إن زعمت أنه جدي فَلِم قتلتَ عترته}}
خطبه افشاگرانه امام سجاد(ع)، پایه های حکومت یزید را به شدت لرزان کرد. بنابراین یزید به جهت ترس از این افشاگری و ایجاد فتنه، دستور داد تا [[اذان]] گفته شود، و موذن نیز برای خلاصی یزید از این ماجرا فورا شروع به اذان گفتن می کند.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۹.</ref> مؤذن هر جمله از اذان را می‌گفت، امام سجاد جمله‌ای می‌فرمود تا اینکه به [[شهادتین|اشهد ان محمدا رسول الله]] رسید. پس از بیان این فراز توسط موذن، امام سجاد(ع) اشاره به موذن کرده و از یزید می پرسد: ای یزید! این [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که در اذان نامش برده می شود جد من است یا جد تو؟ اگر او را جد خود بدانی  دروغ گفته‌ای ولی اگر جد من است، چرا [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|عترت]] او را کشتی؟! <ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۳۹.</ref>{{یاد|محمد هذا جدّي أم جدّك يا يزيد فإن زعمت أنه جدك فقد كذبت و كفرت و إن زعمت أنه جدي فَلِم قتلتَ عترته}}


===واکنش مردم===
===واکنش مردم===
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


قَالَ وَ فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلَاةَ الظُّهْرِ.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۸.</ref>
قَالَ وَ فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلَاةَ الظُّهْرِ.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۸.</ref>
|اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق(امام علی«ع»)، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)(حمزه عموی پیامبر)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد.{{یادداشت| اگر دو لقب حمزه عموی پیامبر یعنی شیر خدا و شیر رسول خدا را جداگانه حساب کنیم فضایل به هفت می رسد.}} (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان معرفی می کنم.
|اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق(امام علی«ع»)، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)(حمزه عموی پیامبر)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد.{{یاد| اگر دو لقب حمزه عموی پیامبر یعنی شیر خدا و شیر رسول خدا را جداگانه حساب کنیم فضایل به هفت می رسد.}} (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان معرفی می کنم.
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزديكترين جايگاه‏ مقام بارى تعالى رسيد.
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزديكترين جايگاه‏ مقام بارى تعالى رسيد.


من فرزند آنم كه برای ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مى‌‏رزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، {{یادداشت| بیعت رضوان سال ۶ هجرت(قبل از [[صلح حدیبیه]] ) و بیعت پس از فتح مکه سال  ۸ هجرت .  علامهد مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴۷ ص۷۴.}} و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.
من فرزند آنم كه برای ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مى‌‏رزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، {{یاد| بیعت رضوان سال ۶ هجرت(قبل از [[صلح حدیبیه]] ) و بیعت پس از فتح مکه سال  ۸ هجرت .  علامهد مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴۷ ص۷۴.}} و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.


من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم.
من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم.
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرنده‏اى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزه‏دار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز می‌خواند.
من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرنده‏اى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزه‏دار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز می‌خواند.


او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروه‌های كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده ‏اى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزه‏ ها در جنگ به هم در می آميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده می ساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عَقَبى{{یادداشت| ظاهراً منظور حضور در [[بیعت عقبه]] است}} و بدرى و اُحدى و شَجَرى{{یادداشت| ظاهراً منظور حضور در [[بیعت رضوان]] یا همان بیعت شجره است.}} و مهاجرى است، كه در همه اين صحنه‏‌ها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگی هاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.
او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروه‌های كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده ‏اى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزه‏ ها در جنگ به هم در می آميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده می ساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عَقَبى{{یاد| ظاهراً منظور حضور در [[بیعت عقبه]] است}} و بدرى و اُحدى و شَجَرى{{یاد| ظاهراً منظور حضور در [[بیعت رضوان]] یا همان بیعت شجره است.}} و مهاجرى است، كه در همه اين صحنه‏‌ها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگی هاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.


آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد!
آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد!
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش