پرش به محتوا

تولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس|۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
خط ۱۲: خط ۱۲:
در فقه شیعه تولی به همراه تبری از [[فروع دین]] محسوب شده و یکی از واجبات فقهی است{{مدرک}} و در هنگام مرگ نیز به میت [[تلقین]] می‌شود.<ref> کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج۲، ص۲۵۱</ref>
در فقه شیعه تولی به همراه تبری از [[فروع دین]] محسوب شده و یکی از واجبات فقهی است{{مدرک}} و در هنگام مرگ نیز به میت [[تلقین]] می‌شود.<ref> کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج۲، ص۲۵۱</ref>


[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[اخلاق محتشمی]] بابی را به [[حب و بغض]] و تولی و [[تبری]] اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. علاوه بر این، نوشته مختصر و مستقلی با نام «‌[[رساله در تولا و تبرا]]‌» به وی منسوب است (که همراه با [[اخلاق محتشمی]] چاپ شده) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. <ref>طوسی، اخلاق محتشمی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۶۷.</ref>{{یادداشت|و چون تولا و تبرا و رضا و تسليم حاصل آمد، ايمان حاصل آمده باشد، و الّا اسم مؤمن برو واقع نشود، چنانكه فرموده است: «فَلاوَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» يعنى: نه بحق خداوند تو كه اين مردم ايمان دار نباشند، تا ترا بر خود تحاكم نكنند، در هر اختلاف كه ايشان را مى‌افتد، يعنى: «در هر حال گردنده كه فراپيش ايشان ميآيد. پس چنان شوند كه از هر حكم و قضا كه تو بريشان كنى در دل خود اندوهى و دلتنگى نيابند، و باز سپارند آنچه بازسپردنى است بازسپردنى تمام‌».اكنون اينجا مؤمن را سه شرط نهاده است: يكى تحكيم يعنى: او را بر خود تحاكم كردن، و آن تولا است، كه تولا و تبرا هر دو درو جمع باشند. و دوم و سيم رضا و تسليم. طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۵۶۷.}}
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[اخلاق محتشمی]] بابی را به [[حب و بغض]] و تولی و [[تبری]] اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. علاوه بر این، نوشته مختصر و مستقلی با نام «‌[[رساله در تولا و تبرا]]‌» به وی منسوب است (که همراه با [[اخلاق محتشمی]] چاپ شده) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. <ref>طوسی، اخلاق محتشمی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۶۷.</ref>{{یاد|و چون تولا و تبرا و رضا و تسليم حاصل آمد، ايمان حاصل آمده باشد، و الّا اسم مؤمن برو واقع نشود، چنانكه فرموده است: «فَلاوَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» يعنى: نه بحق خداوند تو كه اين مردم ايمان دار نباشند، تا ترا بر خود تحاكم نكنند، در هر اختلاف كه ايشان را مى‌افتد، يعنى: «در هر حال گردنده كه فراپيش ايشان ميآيد. پس چنان شوند كه از هر حكم و قضا كه تو بريشان كنى در دل خود اندوهى و دلتنگى نيابند، و باز سپارند آنچه بازسپردنى است بازسپردنى تمام‌».اكنون اينجا مؤمن را سه شرط نهاده است: يكى تحكيم يعنى: او را بر خود تحاكم كردن، و آن تولا است، كه تولا و تبرا هر دو درو جمع باشند. و دوم و سيم رضا و تسليم. طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۵۶۷.}}


خواجه نصیر در این کتاب تولی و تبری را اینگونه تحلیل می‌کند که هر‌گاه نفس بهیمی تحت فرمان نفس ناطقه در آید، دو قوه شهوت و غضب لطیفتر شده، به شوق و اِعراض بَدَل می‌شوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض باز هم لطیف‌تر شده، به ارادت و کراهت تبدیل می‌شوند و سرانجام، وقتی عقل، به فرمانِ فرمانده حقیقت تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۳</ref> وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانه آنها، یعنی معرفت، [[حب و بغض|محبت]]، هجرت و [[جهاد]]، محقق شود<ref>ص ۵۶۵</ref> اما معتقد است کمال دینداری درجه‌ای بالاتر دارد که مرتبه [[رضا]] و [[تسلیم]] است و آن زمانی حاصل می‌شود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی، تبرّی در تولّی مستغرق گردد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۶</ref> در نهایت، از نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی]] ایمان زمانی حاصل می‌شود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد جمع و محقق گردد و در این صورت است که می‌توان نام مؤمن بر او نهاد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۷</ref>
خواجه نصیر در این کتاب تولی و تبری را اینگونه تحلیل می‌کند که هر‌گاه نفس بهیمی تحت فرمان نفس ناطقه در آید، دو قوه شهوت و غضب لطیفتر شده، به شوق و اِعراض بَدَل می‌شوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض باز هم لطیف‌تر شده، به ارادت و کراهت تبدیل می‌شوند و سرانجام، وقتی عقل، به فرمانِ فرمانده حقیقت تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۳</ref> وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانه آنها، یعنی معرفت، [[حب و بغض|محبت]]، هجرت و [[جهاد]]، محقق شود<ref>ص ۵۶۵</ref> اما معتقد است کمال دینداری درجه‌ای بالاتر دارد که مرتبه [[رضا]] و [[تسلیم]] است و آن زمانی حاصل می‌شود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی، تبرّی در تولّی مستغرق گردد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۶</ref> در نهایت، از نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی]] ایمان زمانی حاصل می‌شود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد جمع و محقق گردد و در این صورت است که می‌توان نام مؤمن بر او نهاد.<ref>خواجه نصیر، اخلاق محتشمی، ص۵۶۷</ref>
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش