پرش به محتوا

ماجرای دوات و قلم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
imported>Hossein.110
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:


== شرح ماجرا==
== شرح ماجرا==
بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود(در [[۲۵ صفر]] سال [[سال ۱۱ هجری قمری|۱۱ هجری]]) در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود.{{یادداشت|منابع درخواست پیامبر را با عبارت‌های مختلفی نقل کرده‌اند از جمله:
بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود(در [[۲۵ صفر]] سال [[سال ۱۱ هجری قمری|۱۱ هجری]]) در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود.{{یاد|منابع درخواست پیامبر را با عبارت‌های مختلفی نقل کرده‌اند از جمله:
*ائتونی بدواة و کتف أکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا؛ دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۶۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
*ائتونی بدواة و کتف أکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا؛ دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۶۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
*هلُمّ اکتب لکم کتابا لا تضلون بعده؛  بیایید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
*هلُمّ اکتب لکم کتابا لا تضلون بعده؛  بیایید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
*ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا؛ دوات و صحیفه‌ای بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲.)
*ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا؛ دوات و صحیفه‌ای بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲.)
*ائتونی بالکتف والدواة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۳.)}} این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و [[قرآن|کتاب خدا]] ما را بس است.
*ائتونی بالکتف والدواة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۳.)}} این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و [[قرآن|کتاب خدا]] ما را بس است.
{{یادداشت|واکنش خلیفه دوم با عبارت های مختلفی گزارش شده است از جمله:
{{یاد|واکنش خلیفه دوم با عبارت های مختلفی گزارش شده است از جمله:
* إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷.)
* إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷.)
* إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
* إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
خط ۱۸: خط ۱۸:
*إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر پیامبر غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.(رک:بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.) }} سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف [[صحابه|اصحاب]] از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.</ref> اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند.<ref> ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.</ref>
*إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر پیامبر غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.(رک:بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.) }} سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف [[صحابه|اصحاب]] از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.</ref> اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند.<ref> ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.</ref>


بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی علیه‌السلام |امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.</ref> [[عمر بن خطاب |خلیفه دوم]] در گفت‌وگویی که میان او و [[عبدالله بن عباس |ابن عباس]] نقل شده،{{یادداشت| [[عمر بن خطاب]] در همین گفتگو نیز تصریح می‌کند که در سخنان پیامبر(ص) شتاب‌زدگی و خطا و ناتمامی وجود داشت که نه می‌توان آن را حجت دانست و نه می‌توان عذری را با آن برطرف ساخت. [لقد كان من رسول الله ص في أمره ذَروٌ من قول لا يُثبت حجةً و لا يَقطع عذراً] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱۲، ص۲۱.}}تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به صراحت بزبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به [[اسلام]] و حفظ آن، مانع شدم. عمر درادامه سخنش به [[کعبه]] سوگند یاد کرده که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را می کرد نه تنها قریش نمی پذیرفت که تمام عرب از همه جا بر او می شوریدند. و نیز ادعا کرده که چون او از نیت قلبی پیامبر آگاه شده از اقدام بر این کار خودداری کرده است. <ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.</ref>{{یادداشت|فمنعتُ من ذلك إشفاقا و حيطة على الإسلام لا و ربّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها}}  
بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی علیه‌السلام |امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.</ref> [[عمر بن خطاب |خلیفه دوم]] در گفت‌وگویی که میان او و [[عبدالله بن عباس |ابن عباس]] نقل شده،{{یاد| [[عمر بن خطاب]] در همین گفتگو نیز تصریح می‌کند که در سخنان پیامبر(ص) شتاب‌زدگی و خطا و ناتمامی وجود داشت که نه می‌توان آن را حجت دانست و نه می‌توان عذری را با آن برطرف ساخت. [لقد كان من رسول الله ص في أمره ذَروٌ من قول لا يُثبت حجةً و لا يَقطع عذراً] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱۲، ص۲۱.}}تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به صراحت بزبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به [[اسلام]] و حفظ آن، مانع شدم. عمر درادامه سخنش به [[کعبه]] سوگند یاد کرده که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را می کرد نه تنها قریش نمی پذیرفت که تمام عرب از همه جا بر او می شوریدند. و نیز ادعا کرده که چون او از نیت قلبی پیامبر آگاه شده از اقدام بر این کار خودداری کرده است. <ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.</ref>{{یاد|فمنعتُ من ذلك إشفاقا و حيطة على الإسلام لا و ربّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها}}  


بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنج‌شنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را «رَزیّة یوم الخمیس» یا فاجعه روز پنج‌شنبه می خوانند.[[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] شارح سنی مذهب و مشهور [[نهج البلاغه]] از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل کره که همواره می گفته که مصیبت بزرگ و تمام مصیبت در همین بود که نگذاشتند پیامبر(ص) برای مردم آنچه را در نظر داشت بنویسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵، طهرانی، محمدحسین، امام شناسی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>[[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] نقل کرده که [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] همواره برای حادثه روز پنج شنبه و تباهی‌ای که به سبب آن در اسلام وارد شد؛ آن‌چنان می‌گریست  که سنگ ریزه‌های پیرامونش را مرطوب می‌کرد و می‌گفت مصیبت بزرگ این بود که مانع نوشتن پیامبر(ص)شدند. <ref>سیدبن طاووس،کشف المحجه لثمرة المهجه، ج۱۷ ص۶۵.</ref>{{یادداشت|وقد كان عبد الله بن عباس يبكي حتى تبل دموعه الحصى من هول ذلك المقام وما فسد بذلك من الاسلام، ويقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله وبين كتابه صلى الله عليه وآله. }}
بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنج‌شنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را «رَزیّة یوم الخمیس» یا فاجعه روز پنج‌شنبه می خوانند.[[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] شارح سنی مذهب و مشهور [[نهج البلاغه]] از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل کره که همواره می گفته که مصیبت بزرگ و تمام مصیبت در همین بود که نگذاشتند پیامبر(ص) برای مردم آنچه را در نظر داشت بنویسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵، طهرانی، محمدحسین، امام شناسی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>[[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] نقل کرده که [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] همواره برای حادثه روز پنج شنبه و تباهی‌ای که به سبب آن در اسلام وارد شد؛ آن‌چنان می‌گریست  که سنگ ریزه‌های پیرامونش را مرطوب می‌کرد و می‌گفت مصیبت بزرگ این بود که مانع نوشتن پیامبر(ص)شدند. <ref>سیدبن طاووس،کشف المحجه لثمرة المهجه، ج۱۷ ص۶۵.</ref>{{یاد|وقد كان عبد الله بن عباس يبكي حتى تبل دموعه الحصى من هول ذلك المقام وما فسد بذلك من الاسلام، ويقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله وبين كتابه صلى الله عليه وآله. }}


==منابع ==
==منابع ==
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش