Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس|۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در نوبت چهارم که عمر برای بردن امام علی رفت، فاطمه(س) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از [[عمر بن خطاب|پسر خطاب]] و [[ابوبکر|پسر ابوقحافه]] چهها کشیدیم!» عدهای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۳۶۰.</ref> | در نوبت چهارم که عمر برای بردن امام علی رفت، فاطمه(س) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از [[عمر بن خطاب|پسر خطاب]] و [[ابوبکر|پسر ابوقحافه]] چهها کشیدیم!» عدهای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۳۶۰.</ref> | ||
بهگفته [[یعقوبی]] فاطمه خطاب به کسانی که به زور وارد خانهاش شده بودند گفت: «به خدا سوگند اگر بیرون نروید، به سوی خدا فریادِ دادخواهی سر خواهم داد.» با این سخن فاطمه، همه کسانی که در خانه بودند بیرون رفتند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۲۶.</ref> ابوبکر جوهری (درگذشت ۳۲۳ق) در کتاب «السقیفة و فدک» آورده است که وقتی عمر علی(ع) را به زور از خانه بیرون برد، فاطمه کنار درِ خانه رفت و خطاب به [[ابوبکر]] گفت: «چه زود بر [[اهلبیت]] رسول خدا حملهور شدید! به خدا سوگند با عمر سخن نخواهم گفت تا خدا را ملاقات کنم.»<ref>جوهری، السقیفة و فدک، ۱۴۰۱ق، ص۵۳ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۲، ص۵۷.</ref>{{ | بهگفته [[یعقوبی]] فاطمه خطاب به کسانی که به زور وارد خانهاش شده بودند گفت: «به خدا سوگند اگر بیرون نروید، به سوی خدا فریادِ دادخواهی سر خواهم داد.» با این سخن فاطمه، همه کسانی که در خانه بودند بیرون رفتند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۲۶.</ref> ابوبکر جوهری (درگذشت ۳۲۳ق) در کتاب «السقیفة و فدک» آورده است که وقتی عمر علی(ع) را به زور از خانه بیرون برد، فاطمه کنار درِ خانه رفت و خطاب به [[ابوبکر]] گفت: «چه زود بر [[اهلبیت]] رسول خدا حملهور شدید! به خدا سوگند با عمر سخن نخواهم گفت تا خدا را ملاقات کنم.»<ref>جوهری، السقیفة و فدک، ۱۴۰۱ق، ص۵۳ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۲، ص۵۷.</ref>{{یاد| قالت يا أبا بكر ما أسرع ما أغرتم على أهل بيت رسول الله و الله لا أكلم عمر حتى ألقى الله }}بنابر همین روایت، ابوبکر بعدها نزد فاطمه(س) رفت و برای عمر شفاعت کرد و فاطمه از او راضی شد.<ref>جوهری، السقیفة و فدک، ۱۴۰۱ق، ص۵۳.</ref> با این حال بر پایه روایتی که در [[صحیح بخاری]] آمده، فاطمه از ابوبکر بهدلیل [[ماجرای فدک|مصادره فدک]] نیز خشمگین بود و تا زنده بود از او راضی نشد و با او سخن نگفت.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹، ح۶۷۲۶.</ref> | ||
در [[تفسیر عیاشی]] نیز آمده است وقتی علی(ع) را از خانه بیرون بردند، فاطمه(س) نزد ابوبکر رفت و گفت اگر علی را رها نکنید نزد قبر پیامبر خواهم رفت و با موی پریشان به خدا شکایت خواهم برد. امام علی(ع) [[سلمان]] را نزد فاطمه(س) فرستاد تا او را از این کار بازدارد. فاطمه چون پیام علی(ع) را شنید به خانه بازگشت.<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۶۷.</ref> | در [[تفسیر عیاشی]] نیز آمده است وقتی علی(ع) را از خانه بیرون بردند، فاطمه(س) نزد ابوبکر رفت و گفت اگر علی را رها نکنید نزد قبر پیامبر خواهم رفت و با موی پریشان به خدا شکایت خواهم برد. امام علی(ع) [[سلمان]] را نزد فاطمه(س) فرستاد تا او را از این کار بازدارد. فاطمه چون پیام علی(ع) را شنید به خانه بازگشت.<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۶۷.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
بنابر آنچه در برخی منابع [[اهلسنت]]، از جمله العقد الفرید،<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> انساب الاشراف،<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۶.</ref> المصنَّف،<ref>ابنابیشیبه، المصنف، ۱۴۲۵ق، ج۱۳، ص۴۶۹.</ref> و الامامة و السیاسة<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰.</ref> ذکر شده، [[عمر بن خطاب]] به فرمان [[ابوبکر]] به خانه فاطمه رفت تا علی(ع) و همراهانش را برای بیعت ببرد، و وقتی با خودداری اهالی خانه روبهرو شد، دستور جمعآوری هیزم داد و تهدید کرد که خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. بهگفته ابنعبدربه، ادیب و مورخ قرن سوم و چهارم هجری، ابوبکر به عمر گفت اگر اهل خانه از بیرون آمدن خودداری کردند با آنان بجنگ. عمر در حالی که مشعل آتشی در دست داشت، تهدید کرد اگر اهل خانه بیعت نکنند خانه را آتش خواهد زد.<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> بنابر نقل الامامة و السیاسة وقتی عمر چنین تهدیدی کرد به او گفتند [[فاطمه]] در این خانه است و عمر در پاسخ گفت: «اگرچه او در خانه باشد.»<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱.</ref> | بنابر آنچه در برخی منابع [[اهلسنت]]، از جمله العقد الفرید،<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> انساب الاشراف،<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۶.</ref> المصنَّف،<ref>ابنابیشیبه، المصنف، ۱۴۲۵ق، ج۱۳، ص۴۶۹.</ref> و الامامة و السیاسة<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰.</ref> ذکر شده، [[عمر بن خطاب]] به فرمان [[ابوبکر]] به خانه فاطمه رفت تا علی(ع) و همراهانش را برای بیعت ببرد، و وقتی با خودداری اهالی خانه روبهرو شد، دستور جمعآوری هیزم داد و تهدید کرد که خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. بهگفته ابنعبدربه، ادیب و مورخ قرن سوم و چهارم هجری، ابوبکر به عمر گفت اگر اهل خانه از بیرون آمدن خودداری کردند با آنان بجنگ. عمر در حالی که مشعل آتشی در دست داشت، تهدید کرد اگر اهل خانه بیعت نکنند خانه را آتش خواهد زد.<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> بنابر نقل الامامة و السیاسة وقتی عمر چنین تهدیدی کرد به او گفتند [[فاطمه]] در این خانه است و عمر در پاسخ گفت: «اگرچه او در خانه باشد.»<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱.</ref> | ||
در منابع تاریخی، نام برخی کسانی که عمر را در این هجوم همراهی میکردهاند آمده است؛ از جمله [[اسید بن حضیر|اُسَید بن حُضَیر]]، سَلَمَة بن سَلامة بن وقش،{{ | در منابع تاریخی، نام برخی کسانی که عمر را در این هجوم همراهی میکردهاند آمده است؛ از جمله [[اسید بن حضیر|اُسَید بن حُضَیر]]، سَلَمَة بن سَلامة بن وقش،{{یاد|در نقل دیگری سلمة بن اَسلم بن جُرَیش آمده است.(طبری امامی، المسترشد فی الإمامة، ۱۴۱۵ق، ص۳۷۸.)}} ثابت بن قَیس بن شَمّاس خزرجی،<ref>شیبانی بغدادی، السنّة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۵۵۳؛ دیار بکری، تاریخ الخمیس، دارصادر ،ج۲، ص۱۶۹.</ref> [[عبدالرحمان بن عوف]]، محمد بن مَسلَمه<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۷۰.</ref> و زید بن اَسلم.<ref>علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۷۱.</ref> | ||
[[سید جعفر شهیدی]] معتقد است تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه که در انساب الاشراف<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۶.</ref> و العقد الفرید<ref>ابنعبد ربه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> از منابع اهلسنت نقل شده، نمیتواند جعلی و ساخته هواخواهان شیعه یا دستههای سیاسی موافق آنان باشد؛ چرا که آنان در سدههای نخست قدرتی نداشتند و در اقلیت بودند. بهعلاوه این گزارش در منابع مغرب اسلامی که شیعیان در آن حضور نداشتند نیز ثبت شده است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۹.</ref> شهیدی بر این باور است که حاضران در سقیفه بیشتر دغدغه حکومت داشتهاند تا دغدغه دین.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> | [[سید جعفر شهیدی]] معتقد است تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه که در انساب الاشراف<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۶.</ref> و العقد الفرید<ref>ابنعبد ربه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳.</ref> از منابع اهلسنت نقل شده، نمیتواند جعلی و ساخته هواخواهان شیعه یا دستههای سیاسی موافق آنان باشد؛ چرا که آنان در سدههای نخست قدرتی نداشتند و در اقلیت بودند. بهعلاوه این گزارش در منابع مغرب اسلامی که شیعیان در آن حضور نداشتند نیز ثبت شده است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۹.</ref> شهیدی بر این باور است که حاضران در سقیفه بیشتر دغدغه حکومت داشتهاند تا دغدغه دین.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
===ناخشنودی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر=== | ===ناخشنودی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر=== | ||
{{همچنین ببینید|حدیث بضعة}} | {{همچنین ببینید|حدیث بضعة}} | ||
در [[کتاب سلیم بن قیس]] و [[الامامة و السیاسة]] و [[دلائل الامامة]] آمده است که پس از واقعه هجوم به خانه فاطمه، [[ابوبکر]] و [[عمر]] درصدد عذرخواهی و جلب رضایت فاطمه برآمدند و به ملاقات او رفتند. فاطمه(س) آنها را نپذیرفت، ولی آن دو امام علی(ع) را واسطه قرار دادند و با فاطمه دیدار کردند. در این دیدار فاطمه(س) از آن دو روگرداند و این سخن پیامبر(ص) که «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است» به آنها یادآوری کرد، سپس گفت من خدا را گواه میگیرم که شما دو نفر مرا آزرده و خشمگین کردید.<ref>سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۸۶۹؛ ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۱؛ طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref>{{ | در [[کتاب سلیم بن قیس]] و [[الامامة و السیاسة]] و [[دلائل الامامة]] آمده است که پس از واقعه هجوم به خانه فاطمه، [[ابوبکر]] و [[عمر]] درصدد عذرخواهی و جلب رضایت فاطمه برآمدند و به ملاقات او رفتند. فاطمه(س) آنها را نپذیرفت، ولی آن دو امام علی(ع) را واسطه قرار دادند و با فاطمه دیدار کردند. در این دیدار فاطمه(س) از آن دو روگرداند و این سخن پیامبر(ص) که «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است» به آنها یادآوری کرد، سپس گفت من خدا را گواه میگیرم که شما دو نفر مرا آزرده و خشمگین کردید.<ref>سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۸۶۹؛ ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۱؛ طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref>{{یاد|فرفعت يدها إلى السماء فقالت : اللهم إنهما قد آذياني فأنا أشكوهما إليك وإلى رسولك ، لا والله لا أرضى عنكما أبدا حتى ألقى أبي رسول الله واخبره بما صنعتما فيكون هو الحاكم فيكما. علامه مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ۴۳، ص۱۹۹.}} | ||
===سقط شدن محسن و شهادت فاطمه(س)=== | ===سقط شدن محسن و شهادت فاطمه(س)=== |
ویرایش