Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
* '''محل و ترتیب نزول''' | * '''محل و ترتیب نزول''' | ||
سوره ابراهیم جزو [[سورههای مکی]]{{ | سوره ابراهیم جزو [[سورههای مکی]]{{یاد|به جز آیات ۲۸ و ۲۹ آن که به گفته بسیاری از مفسران در [[مدینه]] درباره کشتهشدگان مشرکان در [[جنگ بدر]] نازل شده است (طبرسی، مجمع البیان، ج۱۳، ص۹۲)}} [[قرآن]] و در [[ترتیب نزول]] هفتاد و دومین سورهای است که بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] [[نزول قرآن|نازل]] شده است. این سوره در [[چینش کنونی قرآن|چینش کنونی]] [[مصحف|مُصحَف]]، چهاردهمین سوره است<ref>معرفت، آموزش علوم قرآن، ج۱، ص۱۶۶.</ref> و در [[جزء (قرآن)|جزء]] سیزدهم جای دارد. | ||
* '''تعداد آیات''' | * '''تعداد آیات''' | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
ترجمه: اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود. | ترجمه: اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود. | ||
در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است «[[شکر]]» به معنای دوری از [[گناه|گناهان]]، و اتمام شکر، گفتن الحمدلله رب العالمین است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۸۹ق، ج۳، ص۲۸۸.</ref> [[علامه طباطبایی| نویسنده تفسیر المیزان ]]در تفسیر آیه می گوید: حقیقت شکر به کار بردن نعمت به گونه ای اسنت که یاد آور انعام مُنعم( و بخشندگی نعمت از سوی او ) باشد و در عمل احسان و نیکی او را آشکار سازد و چنین شکری نسبت به نعممت های الهی در واقع همان ایمان و تقوایی است که مایه زیادی نعمت و ترکش مایه عذاب شدید او میشود. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۲</ref>در آیه بالا در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است؛ برای مثال گفته شده این عبارت از [[سعدی| سعدی شیرازی]] به همین [[آیه]] اشاره دارد: «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت».<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5248/6575/76395/ «تأثیر قرآن در شعر فارسی». گلستان سعدی، دیباچه]</ref> یا این شعر: شکرِ نعمت، نعمتت افزون کند/ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.{{ | در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است «[[شکر]]» به معنای دوری از [[گناه|گناهان]]، و اتمام شکر، گفتن الحمدلله رب العالمین است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۸۹ق، ج۳، ص۲۸۸.</ref> [[علامه طباطبایی| نویسنده تفسیر المیزان ]]در تفسیر آیه می گوید: حقیقت شکر به کار بردن نعمت به گونه ای اسنت که یاد آور انعام مُنعم( و بخشندگی نعمت از سوی او ) باشد و در عمل احسان و نیکی او را آشکار سازد و چنین شکری نسبت به نعممت های الهی در واقع همان ایمان و تقوایی است که مایه زیادی نعمت و ترکش مایه عذاب شدید او میشود. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۲</ref>در آیه بالا در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است؛ برای مثال گفته شده این عبارت از [[سعدی| سعدی شیرازی]] به همین [[آیه]] اشاره دارد: «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت».<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5248/6575/76395/ «تأثیر قرآن در شعر فارسی». گلستان سعدی، دیباچه]</ref> یا این شعر: شکرِ نعمت، نعمتت افزون کند/ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.{{یاد| برخی ریشه این بیت شعر را که در قالب ضرب المثلی مشهور شده است در شعر [[مولوی]] دانستهاند که گفته است:سعی شکر نعمتش قدرت بود/جبر تو انکار آن نعمت بود/شکر قدرت قدرتت افزون کند/جبر نعمت از کفت بیرون کند. https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh47}} | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
(ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش میدهد. و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.) | (ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش میدهد. و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.) | ||
برخی از مفسران منظور از کلمه طیبه و کلمه خبیثه را در این آیات صحنه دیگری از تجسم حق و باطل، کفر و ایمان، طیب و خبیث می دانند که در قالب یک مثال جالب و بسیار عمیق و پرمعنی بیان شده، و بحثهای آیات گذشته را که در این زمینه بود تکمیل میکند. <ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۰، ص۳۵۹ | برخی از مفسران منظور از کلمه طیبه و کلمه خبیثه را در این آیات صحنه دیگری از تجسم حق و باطل، کفر و ایمان، طیب و خبیث می دانند که در قالب یک مثال جالب و بسیار عمیق و پرمعنی بیان شده، و بحثهای آیات گذشته را که در این زمینه بود تکمیل میکند. <ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۰، ص۳۵۹ | ||
</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیات (پس از ذکر پارهای از احتمالات و اختلافات [[تفسیر قرآن| مفسران]] در باره کلمه طیبه و شجره طیبه و برخی دیگر از واژهها و این که سرگرم شدن به این اختلافات انسان را از معارف قرآن و اهداف آیاتش که دارای اهمیت هستند باز می دارد ) {{ | </ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیات (پس از ذکر پارهای از احتمالات و اختلافات [[تفسیر قرآن| مفسران]] در باره کلمه طیبه و شجره طیبه و برخی دیگر از واژهها و این که سرگرم شدن به این اختلافات انسان را از معارف قرآن و اهداف آیاتش که دارای اهمیت هستند باز می دارد ) {{یاد| والاشتغال بأمثال هذه المشاجرات مما يَصرف الإنسانَ عما يَهمّه من البحث عن معارف كتاب الله والحصول على مقاصد الآيات الكريمة وأغراضها. المیزان، ج۱۲۷ ص۵۱}}میگوید: نتیجه تدبر در این آیات این است که منظور از «کلمه طیّبه» که به «شجره طیّبه» تشبیه شده، همان اعتقاد حقی(اعتقاد به توحید و استقامت بر آن) است که ثابت و محفوظ از هر گونه تغییر و زوال و نابودی است و مومنان، در دنیا وآخرت از آثار و برکات این ایمان و استقامت بهرهمند خواهند بود. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. موسسه اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۵۱و۵۲</ref> | ||
'''وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ(آیه ۳۴) | '''وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ(آیه ۳۴) | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
ترجمه: و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! | ترجمه: و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! | ||
به نکاتی در باره تفسیر این آیه در برخی تفاسیر اشاره شده است که عبارتند از: '''۱-''' «سوال» همان طلب کردن است با این تفاوت که سوال اختصاص به عقلاء و صاحبان عقل دارد(انسانها) ولی «طلب» اینگونه نیست. '''۲-''' سوال می تواند با لفظ یا با هر وسیله دیگری باشد مانند نوشتن '''۳-''' خداوند متعال بهتر از هر کس نیازهای تمامی موجودات را می داند و پاسخگوی نیاز هایشان است، خواه به خداییاش اقرار کنند یا آن را انکار نمایند، خواه حاجاتشان را عطا کند یا نکند. البته تمام کار های خدواند بر اساس حکمت بالغه اوست. '''۴-''' از جمله ی پایانی آیه ( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) فهمیده می شود که نوعِ انسان یعنی تمام انسانها( نه فقط افراد و گروه و صنفی خاص از آنان) هر نیازی به هر گونه نعمتی داشته باشد، فقط خداوند است که می تواند نیازش را برطرف کند. '''۵-''' فراز دوم آیه (وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ){{ | به نکاتی در باره تفسیر این آیه در برخی تفاسیر اشاره شده است که عبارتند از: '''۱-''' «سوال» همان طلب کردن است با این تفاوت که سوال اختصاص به عقلاء و صاحبان عقل دارد(انسانها) ولی «طلب» اینگونه نیست. '''۲-''' سوال می تواند با لفظ یا با هر وسیله دیگری باشد مانند نوشتن '''۳-''' خداوند متعال بهتر از هر کس نیازهای تمامی موجودات را می داند و پاسخگوی نیاز هایشان است، خواه به خداییاش اقرار کنند یا آن را انکار نمایند، خواه حاجاتشان را عطا کند یا نکند. البته تمام کار های خدواند بر اساس حکمت بالغه اوست. '''۴-''' از جمله ی پایانی آیه ( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) فهمیده می شود که نوعِ انسان یعنی تمام انسانها( نه فقط افراد و گروه و صنفی خاص از آنان) هر نیازی به هر گونه نعمتی داشته باشد، فقط خداوند است که می تواند نیازش را برطرف کند. '''۵-''' فراز دوم آیه (وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ){{یاد| این عبارت در فرازی از آیه ۱۸ سوره نحل نیز آمده است وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهَ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}نیز دلالت دارد براین که نظم حاکم بر نعمت های الهی در جهان و ارتباط تنگاتنگ آنها با هم سبب این شده که از این همه نعمت بیکران با لفظ نعمت به صورت مفرد تعبیر شود، گویا تمام نعمت های الهی یک نعمت شمرده شده است و شمارش این نعمت گسترده بیکران به هیچ وجه قابل شمارش نیست. ۶- با تمام این همه نعمت باز انسان بسیار [[کفران نعمت]] می کند و در حق نعمت های الهی ظلم می کند.( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) <ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۶۰-۶۲</ref> | ||
==داستانها و روایتهای تاریخی== | ==داستانها و روایتهای تاریخی== |
ویرایش