پرش به محتوا

شاه سلطان حسین صفوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس|۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
===وضعیت دربار===
===وضعیت دربار===
دربار صفوی در آن زمان از یک سو زیر نفوذ [[فقهاء]] بود و از سوی دیگر، خواجه سرایان و امیران [[قزلباش]] جبهه نیرومندی تشکیل داده بودند. با دخالت نزدیکان و اطرافیان، شاه صفوی تقریباً منزوی شد و همه کارها را وزیرانش انجام می‌دادند.<ref>جملی کارری، ص۱۱۱ـ۱۱۲؛ کروسنیسکی، ج۱، ص۷۲، ۷۵</ref>
دربار صفوی در آن زمان از یک سو زیر نفوذ [[فقهاء]] بود و از سوی دیگر، خواجه سرایان و امیران [[قزلباش]] جبهه نیرومندی تشکیل داده بودند. با دخالت نزدیکان و اطرافیان، شاه صفوی تقریباً منزوی شد و همه کارها را وزیرانش انجام می‌دادند.<ref>جملی کارری، ص۱۱۱ـ۱۱۲؛ کروسنیسکی، ج۱، ص۷۲، ۷۵</ref>
{{یادداشت|فیدالگو، سفیر [[پرتغال]] در [[ایران]]، نوشته است که با پادشاه فقط به واسطه وزیر می‌توان گفتگو کرد و رشوه و پول در دربار ایران رواج فراوان دارد. دری افندی، سفیر [[عثمانی]]، نیز تأکید کرده است که درباریان شاه نمی‌گذارند او از حقایق آگاه شود و همه به او دروغ می‌گویند.(طاهری شهاب، ص۶۲۱ـ۶۲۲.}}
{{یاد|فیدالگو، سفیر [[پرتغال]] در [[ایران]]، نوشته است که با پادشاه فقط به واسطه وزیر می‌توان گفتگو کرد و رشوه و پول در دربار ایران رواج فراوان دارد. دری افندی، سفیر [[عثمانی]]، نیز تأکید کرده است که درباریان شاه نمی‌گذارند او از حقایق آگاه شود و همه به او دروغ می‌گویند.(طاهری شهاب، ص۶۲۱ـ۶۲۲.}}


===اوضاع مملکت===
===اوضاع مملکت===
خط ۴۱: خط ۴۱:


===حمله محمود افغان===
===حمله محمود افغان===
در ۱۱۱۸ق قبیله غلزایی/غلجایی، یکی از طوایف قوم افغان(پشتو) در قندهار علیه [[گرگین خان]]، [[بیگلربیگی]] شهر، شورش کرده و او را کشتند.<ref>مرعشی صفوی، ص۴، ۱۷؛ مروی، ج۱، ص۱۹؛ دوسرسو، ص۸۹ـ۹۰، ۱۱۵</ref> حسین صفوی در ۱۱۳۲ق برای [[محمود]]، رییس غلزایی و والی قندهار خلعت فرستاد.<ref>مرعشی صفوی، ص۵۲ـ ۵۳</ref>{{یادداشت|محمود و اشرف افغان، در افغانستان به محمود و اشرف هوتکی معروف هستند}} در ۱۱۳۴ق [[محمود]] راه [[اصفهان]] را در پیش گرفت.<ref>مستوفی، ص۱۲۷؛ حزین لاهیجی، ص۱۹۷</ref> سپاه او و صفویان در [[گلناباد|گُلُناباد]] با یکدیگر روبه رو شدند و صفویان شکست خوردند.<ref>حزین لاهیجی، ص۱۹۷؛ مرعشی صفوی، ص۵۶</ref> اصفهان به محاصره نیروهای محمود افتاد. محاصره [[اصفهان]] حدود هفت ماه طول کشید و مردم شهر دچار قحطی و بیماری شدند.<ref>گیلاننتز، ص۶۷ـ ۶۸</ref> سلطان حسین از محمود امان خواست و در [[سال ۱۱۳۵ هجری قمری|۱۱۳۵ق]] تاج و تخت شاهان صفوی را به او واگذار کرد. محمود نیز پس از ازدواج با یکی از دختران او، به نام خود سکه زد و خطبه خواند.<ref>حزین لاهیجی، ص۲۰۱؛ گیلاننتز، ص۷۱، ۷۶</ref>
در ۱۱۱۸ق قبیله غلزایی/غلجایی، یکی از طوایف قوم افغان(پشتو) در قندهار علیه [[گرگین خان]]، [[بیگلربیگی]] شهر، شورش کرده و او را کشتند.<ref>مرعشی صفوی، ص۴، ۱۷؛ مروی، ج۱، ص۱۹؛ دوسرسو، ص۸۹ـ۹۰، ۱۱۵</ref> حسین صفوی در ۱۱۳۲ق برای [[محمود]]، رییس غلزایی و والی قندهار خلعت فرستاد.<ref>مرعشی صفوی، ص۵۲ـ ۵۳</ref>{{یاد|محمود و اشرف افغان، در افغانستان به محمود و اشرف هوتکی معروف هستند}} در ۱۱۳۴ق [[محمود]] راه [[اصفهان]] را در پیش گرفت.<ref>مستوفی، ص۱۲۷؛ حزین لاهیجی، ص۱۹۷</ref> سپاه او و صفویان در [[گلناباد|گُلُناباد]] با یکدیگر روبه رو شدند و صفویان شکست خوردند.<ref>حزین لاهیجی، ص۱۹۷؛ مرعشی صفوی، ص۵۶</ref> اصفهان به محاصره نیروهای محمود افتاد. محاصره [[اصفهان]] حدود هفت ماه طول کشید و مردم شهر دچار قحطی و بیماری شدند.<ref>گیلاننتز، ص۶۷ـ ۶۸</ref> سلطان حسین از محمود امان خواست و در [[سال ۱۱۳۵ هجری قمری|۱۱۳۵ق]] تاج و تخت شاهان صفوی را به او واگذار کرد. محمود نیز پس از ازدواج با یکی از دختران او، به نام خود سکه زد و خطبه خواند.<ref>حزین لاهیجی، ص۲۰۱؛ گیلاننتز، ص۷۱، ۷۶</ref>


===سرانجام===
===سرانجام===
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش