confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۷۲
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (ویکیسازی) |
||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
==خصوصیات اخلاقی== | ==خصوصیات اخلاقی== | ||
میرزا ابوالحسن جلوه دارای مناعت طبع و همت عالی بود، زاهدانه میزیست و با مردم به ندرت مراوده میکرد، به حلاوت و لطافت بیان و استواری اندیشه مشهور و نزد همگان محترم بود، با بزرگان فقها و رجال دولت روابط حسنهای داشت، و به دربار و خاندان سلطنتی قاجار بیاعتنا بود. گرچه اشعاری در مدح ناصرالدین شاه سرود ولی تعلق خاطری به دربار نداشت. | میرزا ابوالحسن جلوه دارای مناعت طبع و همت عالی بود، زاهدانه میزیست و با مردم به ندرت مراوده میکرد، به حلاوت و لطافت بیان و استواری اندیشه مشهور و نزد همگان محترم بود، با بزرگان فقها و رجال دولت روابط حسنهای داشت، و به دربار و خاندان سلطنتی قاجار بیاعتنا بود. گرچه اشعاری در مدح [[ناصرالدین شاه]] سرود ولی تعلق خاطری به دربار نداشت. | ||
او از هرگونه بیاحترامی مصون بود، زیرا هنگام تدریس از بیان سخنان تفرقه برانگیز و مطالبی که خوشایند علما و فقها نبود، پرهیز میکرد و در حفظ زبان و اظهار رأی خود متانت داشت. | او از هرگونه بیاحترامی مصون بود، زیرا هنگام تدریس از بیان سخنان تفرقه برانگیز و مطالبی که خوشایند علما و فقها نبود، پرهیز میکرد و در حفظ زبان و اظهار رأی خود متانت داشت. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
میرزا ابراهیم ریاضی حکمی زنجانی درباره جلوه میگوید: | میرزا ابراهیم ریاضی حکمی زنجانی درباره جلوه میگوید: | ||
:::«میرزای جلوه، پیوسته به نیم شب برخاستی و دوگانه به درگاه یگانه گذاشتی و تا فجر برآید به حجرهاندرون به ورزش تن گذراندی. آنگاه نماز صبح کردی و از پی نوافل و تعقیبات، دو تخم مرغ میل فرمودی پخته به آب با نانی اندک و از پی چای به تدریس نشستی تا دو ساعت مانده به ظهر و به حجرهاندرون لیمو و شربت میداشتی وگاه میشدی که ناصرالدین شاه به دیدن او میآمدی و او میفرمودی که مرا حالی نیست و او برمی گشتی ».<ref> تاریخ حکماء و عرفاء متاخرین صدرالمتألهین، تالیف منوچهر صدوقی سها، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران تهران، ۱۳۵۹، ص۱۶۲ به نقل از؛ گلی زواره، ص۵۵</ref> | :::«میرزای جلوه، پیوسته به نیم شب برخاستی و دوگانه به درگاه یگانه گذاشتی و تا فجر برآید به حجرهاندرون به ورزش تن گذراندی. آنگاه نماز صبح کردی و از پی نوافل و تعقیبات، دو تخم مرغ میل فرمودی پخته به آب با نانی اندک و از پی چای به تدریس نشستی تا دو ساعت مانده به ظهر و به حجرهاندرون لیمو و شربت میداشتی وگاه میشدی که [[ناصرالدین شاه]] به دیدن او میآمدی و او میفرمودی که مرا حالی نیست و او برمی گشتی ».<ref> تاریخ حکماء و عرفاء متاخرین صدرالمتألهین، تالیف منوچهر صدوقی سها، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران تهران، ۱۳۵۹، ص۱۶۲ به نقل از؛ گلی زواره، ص۵۵</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== |