پرش به محتوا

ابراهیم (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

(←‏منابع: ابرابزار)
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


== سیمای حضرت ابراهیم در عرفان اسلامی ==
== سیمای حضرت ابراهیم در عرفان اسلامی ==
از منظر بسیاری از عارفان اسلامی، حضرت ابراهیم (ع)، سالکی است که در سیر باطنی و با گذر از مقامات سلوکی به بالاتریت مراتب کمالی دست یافته است. [[عبدالکریم قشیری]]، عارف و مفسّر قرن چهارم و پنجم، رویت ملکوت توسط حضرت را جذبه ای قبل از سلوک دانسته<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۴۸۴.</ref> و [[رشیدالدین میبدی]] معتقد است که این جذبه، او را نسبت به همه تجلیات و مظاهر حق، شیفته ساخت؛ اما با رویت عدم بی‌ثباتی ایشان، دریافت که آنها نمی‌توانند متعلق عشق مطلق باشند.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵۱.</ref>
از منظر بسیاری از عارفان اسلامی، حضرت ابراهیم (ع)، سالکی است که در سیر باطنی و با گذر از مقامات سلوکی به بالاترین مراتب کمالی دست یافته است. [[عبدالکریم قشیری]]، عارف و مفسّر قرن چهارم و پنجم، رویت ملکوت توسط حضرت را جذبه ای قبل از سلوک دانسته<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۴۸۴.</ref> و [[رشیدالدین میبدی]] معتقد است که این جذبه، او را نسبت به همه تجلیات و مظاهر حق، شیفته ساخت؛ اما با رویت عدم بی‌ثباتی این مظاهر، دریافت که آنها نمی‌توانند متعلق عشق مطلق باشند.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵۱.</ref>


از نظر عارفان فرازهای داستان حضرت ابراهیم در قرآن کریم، نظیر [[سرد شدن آتش]]، [[ذبح اسماعیل]]، عدول از اجرام سماوی، [[درخواست احیاء اموات]] و [[چهار مرغ ابراهیم|کشتن مرغان]] و … مملوء از اشارات عرفانی و تاویلات باطنی است. <ref>ر.ک. نزهت، «تحول شخصیت در نگرش تأویلی تفاسیر عرفانی با تأکید بر قصه حضرت ابراهیم»، زمستان ۱۳۹۹ش، ص ۱۳–۴۱؛ کرمانی، «حضرت ابراهیم (ع) در عرفان اسلامی»، ۱۳۹۹ش، ص۱–۱۸.</ref>
از نظر عارفان فرازهای داستان حضرت ابراهیم در قرآن کریم، نظیر [[سرد شدن آتش]]، [[ذبح اسماعیل]]، عدول از اجرام سماوی، [[درخواست احیاء اموات]] و [[چهار مرغ ابراهیم|کشتن مرغان]] و … مملوء از اشارات عرفانی و تاویلات باطنی است. <ref>ر.ک. نزهت، «تحول شخصیت در نگرش تأویلی تفاسیر عرفانی با تأکید بر قصه حضرت ابراهیم»، زمستان ۱۳۹۹ش، ص ۱۳–۴۱؛ کرمانی، «حضرت ابراهیم (ع) در عرفان اسلامی»، ۱۳۹۹ش، ص۱–۱۸.</ref>
 
به عنوان نمونه، در داستان عدول از ستاره، ماه و خورشید و توجه به ساحت حق، توسط حضرت ابراهیم (ع)، قشیری، ستاره را به نور کم فروغ عقل، ماه را به علم و فروعات احکام الهی و خورشید را به عرفان تعبیر کرده‌است.<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱ش، ج۱، ص۴۸۵.</ref>[[عبدالرزاق کاشانی]] این سه را عبارتی از سه مرتبه نفسی، قلبی و روحی دانسته که حضرتش با کسب معرفت در زوال این مراتب، به مقام وحدت نائل می‌شود.<ref>کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۲ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>
در داستان عدول از ستاره، ماه و خورشید و توجه به ساحت حق، توسط حضرت ابراهیم (ع)، عارفان اسلامی، نگاهی تأویلی دارند. قشیری، ستاره را به نور کم فروغ عقل، ماه را به علم و فروعات احکام الهی و خورشید را به عرفان تعبیر کرده‌است.<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱ش، ج۱، ص۴۸۵.</ref>[[عبدالرزاق کاشانی]] این سه را عبارتی از سه مرتبه نفسی، قلبی و روحی دانسته که حضرتش با کسب معرفت در زوال این مراتب، به مقام وحدت نائل می‌شود.<ref>کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۲ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>
شبستری در این خصوص می‌سراید:
شبستری در این خصوص می‌سراید:
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
Automoderated users، confirmed، movedable، templateeditor
۲٬۳۸۱

ویرایش