پرش به محتوا

نافع بن هلال بجلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶
جز
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:


=== تجدید بیعت با امام(ع) ===
=== تجدید بیعت با امام(ع) ===
 
روز دوم [[محرم]]، امام حسین(ع) وارد [[کربلا]] شد. ایشان در این روز [[اهل بیت]](ع) و یارانش را جمع کرد و خطاب به آن سپس سخنانی ایراد کرد. پس از سخنان امام(ع) اصحاب ایشان در حمایت از آن حضرت(ع)، یکی پس از دیگری برخاستند و بر بیعت مجدد خود با ایشان پای فشردند. نافع، پس از [[زهیر بن قین|زُهِیر بن قِین]]، خطاب به امام(ع) گفت:
روز دوم [[محرم]]، امام حسین(ع) وارد [[کربلا]] شد. ایشان در این روز [[اهل بیت]](ع) و یارانش را جمع کرد و ابتدا به اهل بیت خود نگاهی کرد و گریست سپس فرمود:
::::خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت [[محمد(ص)]] هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان -[[رسول خدا(ص)]]- بیرون شدیم و [[بنی امیه]] به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.
 
امام(ع) بعد رو به اصحاب کرده، فرمودند:
 
::::«النَّاسُ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون‏؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی‌شان در رفاه است، پس هر‌گاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می‌شوند.»
 
پس از سخنان امام(ع) اصحاب و یاران ایشان در حمایت از آن حضرت(ع)، یکی پس از دیگری برخاستند و ضمن اعلام حمایت خویش از امام، بر بیعت مجدد خود با ایشان پای فشردند.
 
نافع، پس از [[زهیر بن قین|زُهِیر بن قِین]]، خطاب به امام(ع) گفت:
::شما می‌دانید جدتان [[رسول خدا(ص)]] نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، یا آنها را آن گونه که خود دوست داشت تحت فرمان خود در آورد. این در حالی بود که بعضی از یارانش از منافقان بودند، به آن حضرت(ص) وعده یاری می‌دادند، و در نهان بر او نیرنگ می‌بستند، او را هنگام برخورد از عسل شیرین‌تر ملاقات می‌کردند، ولی پشت سر از حنظل تلخ‌تر بودند، تا این که خداوند متعال جان مبارکش را ستاند؛ وضعیت پدرتان [[علی(ع)]] نیز همین گونه بود. قومی برای یاری رساندن به او، گردش را گرفتند؛ [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] به جنگ علیه او برخاستند و قومی با او مخالفت ورزیدند تا این که اجلش فرا رسید و به سوی رحمت و رضوان الهی پر کشید. امروز شما نزد ما همان گونه‌اید. کسانی عهد خود شکسته‌اند و از تحت [[بیعت]] بیرون شده‌اند، پس این بیعت شکنی به کسی جز خودشان ضرر نمی‌رساند و خداوند بی‌نیاز از آنان است. پس ما را در حالی که رشد یافته و در سلامت هستید به هر جا که دوست دارید در مشرق یا مغرب عالم حرکت دهید، که به خدا قسم ما از تقدیر الاهی باکی نداریم و از ملاقات پروردگارمان هیچ کراهتی نداریم. ما بر مبنای نیات و بینش‌های خود رفتار می‌کنیم. هر که شما را دوست بدارد ما به او مهر می‌ورزیم و هر که با شما دشمنی کند، ما نیز دشمنش می‌داریم.»<ref>ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۸۳ ؛ الملهوف، ص۱۳۸</ref>
::شما می‌دانید جدتان [[رسول خدا(ص)]] نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، یا آنها را آن گونه که خود دوست داشت تحت فرمان خود در آورد. این در حالی بود که بعضی از یارانش از منافقان بودند، به آن حضرت(ص) وعده یاری می‌دادند، و در نهان بر او نیرنگ می‌بستند، او را هنگام برخورد از عسل شیرین‌تر ملاقات می‌کردند، ولی پشت سر از حنظل تلخ‌تر بودند، تا این که خداوند متعال جان مبارکش را ستاند؛ وضعیت پدرتان [[علی(ع)]] نیز همین گونه بود. قومی برای یاری رساندن به او، گردش را گرفتند؛ [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] به جنگ علیه او برخاستند و قومی با او مخالفت ورزیدند تا این که اجلش فرا رسید و به سوی رحمت و رضوان الهی پر کشید. امروز شما نزد ما همان گونه‌اید. کسانی عهد خود شکسته‌اند و از تحت [[بیعت]] بیرون شده‌اند، پس این بیعت شکنی به کسی جز خودشان ضرر نمی‌رساند و خداوند بی‌نیاز از آنان است. پس ما را در حالی که رشد یافته و در سلامت هستید به هر جا که دوست دارید در مشرق یا مغرب عالم حرکت دهید، که به خدا قسم ما از تقدیر الاهی باکی نداریم و از ملاقات پروردگارمان هیچ کراهتی نداریم. ما بر مبنای نیات و بینش‌های خود رفتار می‌کنیم. هر که شما را دوست بدارد ما به او مهر می‌ورزیم و هر که با شما دشمنی کند، ما نیز دشمنش می‌داریم.»<ref>ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۸۳ ؛ الملهوف، ص۱۳۸</ref>