Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
E.keshavarzi (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
{{مقاله توصیفی فقهی}} | {{مقاله توصیفی فقهی}} | ||
'''لِعان''' بهمعنای [[لعن]] (نفرین) کردن زن و شوهر با الفاظ خاص نسبت به یکدیگر در جایی است که مرد ادعا کند همسرش را در حال [[زنا]] دیده و [[بینه شرعی|شاهدی]] هم ندارد و یا فرزندی که زنش بهدنیا آورده از او نیست. این موضوعِ فقهی در آیات ۶ تا ۹ [[سوره نور]] بیان شده است. | '''لِعان''' یا '''مُلاعَنَة''' بهمعنای [[لعن]] (نفرین) کردن زن و شوهر با الفاظ خاص نسبت به یکدیگر در جایی است که مرد ادعا کند همسرش را در حال [[زنا]] دیده و [[بینه شرعی|شاهدی]] هم ندارد و یا فرزندی که زنش بهدنیا آورده از او نیست. این موضوعِ فقهی در آیات ۶ تا ۹ [[سوره نور]] بیان شده است. | ||
علت این عمل بهخاطر آن است که اتهام زنا موجب میشود تا بر مرد حد قذف و بر زن حد زنا جاری شود؛ آنها با لعان این اتهام را از خود دور کرده و حدود در حقشان جاری نمیشود. | علت این عمل بهخاطر آن است که اتهام زنا موجب میشود تا بر مرد حد قذف و بر زن حد زنا جاری شود؛ آنها با لعان این اتهام را از خود دور کرده و [[حد شرعی|حدود شرعی]] در حقشان جاری نمیشود. | ||
لعان اگر با شرایط صحیح انجام شود، موجب اموری مثل [[فسخ ازدواج|فسخ عقد ازدواج]] و عدم [[ارث]] بردن آن فرزند از مرد و.... میشود. | لعان اگر با شرایط صحیح انجام شود، موجب اموری مثل [[فسخ ازدواج|فسخ عقد ازدواج]] و عدم [[ارث]] بردن آن فرزند از مرد و.... میشود. | ||
== تعریف و جایگاه == | == تعریف و جایگاه == | ||
از دید فقیهان شیعه | لعان یا ملاعنه در فقه اسلامی به معنای لعن دو طرفه بین زن و شوهر است. و از دید فقیهان شیعه در جایی جاری میشود، که مردی ادعا کند همسرش را در حال زنا دیده و شاهدی هم نداشته باشد، و یا ادعا کند فرزندی که زنش به دنیا آورده از مرد دیگری است. در این فرض هر یک از زن و شوهر با الفاظی خاص دیگری را لعن میکنند.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۴.</ref> برای لفظ لعان در لغت دو احتمال ذکر شده؛ یکی اینکه مصدر لاعن یلاعن است و یا جمع لعن است و به معنای طرد کردن یا دور کردن میباشد.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> | ||
برای لفظ لعان در لغت دو احتمال ذکر شده؛ یکی اینکه مصدر لاعن یلاعن است و یا جمع لعن است و به معنای طرد کردن یا دور کردن میباشد.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> | |||
[[ناصر مکارم شیرازی]] از [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید شیعه]] در اهمیت، جایگاه و حکمت قرار دادن حکم لعان پنج مطلب ذکر کرده است: | [[ناصر مکارم شیرازی]] از [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید شیعه]] در اهمیت، جایگاه و حکمت قرار دادن حکم لعان پنج مطلب ذکر کرده است: | ||
خط ۱۷: | خط ۱۳: | ||
# زن هم به مجرد اتهام در معرض مجازات حد زناى محصنه قرار نمیگیرد و حق دفاع به او میدهد. | # زن هم به مجرد اتهام در معرض مجازات حد زناى محصنه قرار نمیگیرد و حق دفاع به او میدهد. | ||
# شوهر مجبور نمیشود كه اگر با چنين صحنههایی روبرو شد به دنبال چهار شاهد برود و اين راز دردناك را برملا سازد. | # شوهر مجبور نمیشود كه اگر با چنين صحنههایی روبرو شد به دنبال چهار شاهد برود و اين راز دردناك را برملا سازد. | ||
# اين مرد و | # اين حکم مرد و زنی را كه ديگر قادر به ادامه زندگى مشترك زناشويى نيستند از هم جدا میسازد و حتى اجازه نمیدهد در آينده با هم ازدواج كنند، چرا كه اگر اين نسبت راست باشد آنها از نظر روانى قادر بر ادامه زندگى زناشويى نيستند، و اگر هم دروغ باشد عواطف زن آنچنان جريحهدار شده كه بازگشت به زندگى مجدد را مشكل میسازد. | ||
# تكليف فرزند را هم روشن میسازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۸۲ و ۳۸۳.</ref> | # تكليف فرزند را هم روشن میسازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۸۲ و ۳۸۳.</ref> | ||
== مستندات == | === مستندات === | ||
{{نوشتار اصلی|آیه لعان}} | {{نوشتار اصلی|آیه لعان}} | ||
خط ۲۸: | خط ۲۳: | ||
روایات بسیاری در موضوع لعان در کتب روایی وارد شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] از [[محدث|محدثان شیعه]] در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] بابی را به روایات لعان اختصاص داده است.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۶۴.</ref> | روایات بسیاری در موضوع لعان در کتب روایی وارد شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] از [[محدث|محدثان شیعه]] در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] بابی را به روایات لعان اختصاص داده است.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۶۴.</ref> | ||
=== آثار فقهی === | |||
اجرای لعان در حضور حاکم شرع آثاری فقهی دارد که زن و مرد باید به آن ملتزم باشند: | |||
* لعان مانند [[طلاق]] موجب بطلان [[صیغه ازدواج|عقد نکاح]] میشود.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۵.</ref> و بر زن لازم است که [[عده|عده طلاق]] نگه دارد.<ref>شهید صدر، ما وراء الفقه، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۵۱۵.</ref> و زن و مرد بر هم [[حرام ابدی]] میشوند.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۵.</ref> | |||
* لعان در مرد موجب سقوط حد [[قذف]] و در زن موجب سقوط حد [[زنا]] میشود؛ اگر زن لعان را انجام ندهد حد زنا میخورد چون لعان مرد به منزله [[بینه شرعی|بینه]] است.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۵.</ref> | |||
* اگر لعان در [[نفی ولد]] باشد موجب جدایی فرزند از پدر میشود و از همدیگر [[ارث]] نمیبرند.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۵.</ref> و همچنین نزدیکان پدری مانند جد و جده و.... ارث نمیبرند.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۶، ص۲۶۴.</ref> اگر بعدا مرد لعان خود را تکذیب کند، فرزند از او ارث میبرد ولی پدر هرگز از این فرزند ارث نمیبرد.<ref>شهید صدر، ما وراء الفقه، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۵۱۵.</ref> | |||
== شیوه اجرا== | == شیوه اجرا== | ||
فقیهان در شیوه اجرای لعان گفتهاند که [[قضاوت|قاضی]] به مرد میگوید: چهار مرتبه [[خدا]] را شاهد بگیرد که در آنچه به زن خود نست میدهد راستگو است، {{یادداشت|بیان عربی آن به این صورت است که بگویید: «أشهد باللّه إنّی من الصادقین فیما ذکرته عن هذه المرأة من الفجور»}} بعد از آن قاضی او را نصیحت میکند که اگر دروغ میگوید از حرف خود برگردد، حال اگر مرد از گفته خود بازگردد، هشتاد ضربه شلاق به عنوان حدّ قذف میخورد، و اگر برنگردد برای بار پنجم میگویید لعنت خدا برمن اگر از درغگویان باشم.{{یادداشت|بیان عربی به این صورت است که بگویید: «إنّ لعنة اللّه علی إن کنت من الکاذبین»}} سپس قاضی به زن میگوید: در مورد گفته این مرد چه میگویی؟ اگر آنرا تایید کند، [[سنگسار]] میشود تا زمانی که بمیرد.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱.</ref> | فقیهان در شیوه اجرای لعان گفتهاند که [[قضاوت|قاضی]] به مرد میگوید: چهار مرتبه [[خدا]] را شاهد بگیرد که در آنچه به زن خود نست میدهد راستگو است، {{یادداشت|بیان عربی آن به این صورت است که بگویید: «أشهد باللّه إنّی من الصادقین فیما ذکرته عن هذه المرأة من الفجور»}} بعد از آن قاضی او را نصیحت میکند که اگر دروغ میگوید از حرف خود برگردد، حال اگر مرد از گفته خود بازگردد، هشتاد ضربه شلاق به عنوان حدّ قذف میخورد، و اگر برنگردد برای بار پنجم میگویید لعنت خدا برمن اگر از درغگویان باشم.{{یادداشت|بیان عربی به این صورت است که بگویید: «إنّ لعنة اللّه علی إن کنت من الکاذبین»}} سپس قاضی به زن میگوید: در مورد گفته این مرد چه میگویی؟ اگر آنرا تایید کند، [[سنگسار]] میشود تا زمانی که بمیرد.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱.</ref> | ||
اما اگر زوجه گفته شوهرش را انکار کند، قاضی به او میگوید: تا چهار مرتبه خداوند را گواه بگیر که همسرت یکی از [[دروغ|دروغگویان]] است، سپس قاضی او را موعظه میکند، در این مرحله اگر زن گفته شوهرش را تایید کرد، او را سنگسار میکنند اما در صورتی که همچنان گفته شوهر خود را انکار کند؛ قاضی به او میگوید: بگو غضب خداوند برمن، اگر همسرم از راستگویان باشد. بعد از این احکام لعان بر زوجین پیاده میشود.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱.</ref> | اما اگر زوجه گفته شوهرش را انکار کند، قاضی به او میگوید: تا چهار مرتبه خداوند را گواه بگیر که همسرت یکی از [[دروغ|دروغگویان]] است، سپس قاضی او را موعظه میکند، در این مرحله اگر زن گفته شوهرش را تایید کرد، او را سنگسار میکنند اما در صورتی که همچنان گفته شوهر خود را انکار کند؛ قاضی به او میگوید: بگو غضب خداوند برمن، اگر همسرم از راستگویان باشد. بعد از این احکام لعان بر زوجین پیاده میشود.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱.</ref> | ||
== شرایط == | |||
=== شرایط === | |||
فقیهان شیعه برای اجرای لعان، شرایطی ذکر کردهاند که برخی از آنها به بیان زیر است: | فقیهان شیعه برای اجرای لعان، شرایطی ذکر کردهاند که برخی از آنها به بیان زیر است: | ||
* زوج باید عاقل، [[بلوغ|بالغ]] و دارای اختیار باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۲.</ref> | * زوج باید عاقل، [[بلوغ|بالغ]] و دارای اختیار باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۲.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
* لعان قبل از [[آمیزش|دخول]] صحیح نمیباشد.<ref>طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۲.</ref> | * لعان قبل از [[آمیزش|دخول]] صحیح نمیباشد.<ref>طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۲.</ref> | ||
* لعان باید در نزد حاکم یا منصوب حاکم باشد و شروع آن باید با امر او باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۷ و ۲۵۸.</ref> | * لعان باید در نزد حاکم یا منصوب حاکم باشد و شروع آن باید با امر او باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۷ و ۲۵۸.</ref> | ||
* | * لازم است لعان با الفاظ عربی خوانده شود، اما در صورتی که طرفین ناتوان از این کار باشند میتوانند به زبان خود بخوانند.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۸.</ref> | ||
* بعضی از [[مجتهد|فقها]] مانند شیخ طوسی و [[ابوالصلاح حلبی]] گفتهاند لعان مخصوص [[ازدواج|عقد دائم]] است، در مقابل عدهایی مانند [[سید مرتضی|سیدمرتضی]] و شیخ مفید گفتهاند در [[ازدواج موقت|عقد موقت]] نیز جاری است.<ref>فاضل آبی، کشف الرموز، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۶.</ref> | |||
* | |||
== لعان در قانون مدنی == | |||
در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران به پیروی از [[احکام شرعی|احکام اسلامی]]، لعان را به عنوان روشی برای جدایی میان زن و شوهر و نفی ولد پذیرفته و در مواد قانونی به احکام آن اشاره شده است: | در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران به پیروی از [[احکام شرعی|احکام اسلامی]]، لعان را به عنوان روشی برای جدایی میان زن و شوهر و نفی ولد پذیرفته و در مواد قانونی به احکام آن اشاره شده است: | ||
* ماده۸۸۲- بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمیبرد، لکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند.<ref>کتاب قانون مدنی، ج۱، ص۷۷.</ref> | * ماده۸۸۲- بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمیبرد، لکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند.<ref>کتاب قانون مدنی، ج۱، ص۷۷.</ref> |