لعان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
E.keshavarzi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
لعان اگر با شرایط صحیح انجام شود، موجب اموری مثل [[فسخ ازدواج|فسخ عقد ازدواج]] و عدم [[ارث]] بردن آن فرزند از مرد و.... میشود. | لعان اگر با شرایط صحیح انجام شود، موجب اموری مثل [[فسخ ازدواج|فسخ عقد ازدواج]] و عدم [[ارث]] بردن آن فرزند از مرد و.... میشود. | ||
== تعریف == | == تعریف == | ||
از دید فقیهان شیعه لعان در جایی است، که مردی ادعا کند همسرش را در حال زنا دیده و شاهدی هم ندارد و یا فرزندی که زنش آورده از او نیست، زن و شوهر با الفاظی خاص هرکدام دیگری را لعن میکنند، <ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۴</ref> همچنین فقهای شافعی لعان را در جایی دانستهاند که شخصی مضطر شده بخاطر لکهدار شدن آبرویش «زنش با مرد دیگری رابطه داشته» یا | از دید فقیهان شیعه لعان در جایی است، که مردی ادعا کند همسرش را در حال زنا دیده و شاهدی هم ندارد و یا فرزندی که زنش آورده از او نیست، زن و شوهر با الفاظی خاص هرکدام دیگری را لعن میکنند، <ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۴۵۴</ref> همچنین فقهای شافعی لعان را در جایی دانستهاند که شخصی مضطر شده بخاطر لکهدار شدن آبرویش «زنش با مرد دیگری رابطه داشته» یا اینکه فرزندی که به دنیا آمده از او نیست، با الفاظ خاصی زن و شوهر همدیگر را لعن میکنند.<ref>محمود عبدالرحمن، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۳، ص۱۷۵</ref> | ||
اما علمای حنفی لعان را نوعی [[بینه شرعی|شهادت]] | اما علمای حنفی لعان را نوعی [[بینه شرعی|شهادت]] همراه با تاکید و [[سوگند|قَسَم]] دانستهاند که از یک جهت همراه با لعن و از جهتی همراه با خشم است که جایگزین حد قذف برای مرد و حد زنا برای زن میشود.<ref>محمود عبدالرحمن، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۳، ص۱۷۵</ref> | ||
برای لفظ لعان در لغت دو احتمال ذکر شده؛ یکی اینکه مصدر لاعن یلاعن است و یا جمع لعن است و به معنای طرد کردن یا دور کردن میباشد.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱</ref> | برای لفظ لعان در لغت دو احتمال ذکر شده؛ یکی اینکه مصدر لاعن یلاعن است و یا جمع لعن است و به معنای طرد کردن یا دور کردن میباشد.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱</ref> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[مجتهد|فقها]] آیه ۶ تا ۹ [[سوره نور]] را مهمترین دلیل برای بحث لعان دانستهاند.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> [[اسباب نزول|شأن نزول]] این آیه سوال [[سعد بن عباده]] است، در مورد کسانی که همسران خود را در حال زنا میبینند ولی بر ادعای خود [[بینه شرعی|شاهدی]] ندارند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۷۸.</ref> مضمون آیه اینست؛ که هر کدام از آن شوهران برای اثبات اتهامش باید چهاربار شهادت دهد که درباره همسرش در این زمینه قطعاً راست میگوید و در شهادت پنجم بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر در این اتهام بستن دروغگو باشد و زن هم مجازات (حد زنا) را از خود دفع میکند، به وسیله اینکه چهار بار شهادت دهد که آن مرد دروغگوست، و در شهادت پنجم بگوید: خشم خدا بر او باد اگر آن مرد راستگو باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۸۰.</ref> | [[مجتهد|فقها]] آیه ۶ تا ۹ [[سوره نور]] را مهمترین دلیل برای بحث لعان دانستهاند.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱.</ref> [[اسباب نزول|شأن نزول]] این آیه سوال [[سعد بن عباده]] است، در مورد کسانی که همسران خود را در حال زنا میبینند ولی بر ادعای خود [[بینه شرعی|شاهدی]] ندارند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۷۸.</ref> مضمون آیه اینست؛ که هر کدام از آن شوهران برای اثبات اتهامش باید چهاربار شهادت دهد که درباره همسرش در این زمینه قطعاً راست میگوید و در شهادت پنجم بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر در این اتهام بستن دروغگو باشد و زن هم مجازات (حد زنا) را از خود دفع میکند، به وسیله اینکه چهار بار شهادت دهد که آن مرد دروغگوست، و در شهادت پنجم بگوید: خشم خدا بر او باد اگر آن مرد راستگو باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۸۰.</ref> | ||
روایات بسیاری در موضوع لعان در کتب روایی وارد شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] از محدثان شیعه در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] بابی را به روایات لعان اختصاص داده است.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۶۴</ref> | روایات بسیاری در موضوع لعان در کتب روایی وارد شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق علیهالسلام، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۲۰۱</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] از [[محدث|محدثان شیعه]] در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] بابی را به روایات لعان اختصاص داده است.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۶۴</ref> | ||
== شیوه اجرا== | == شیوه اجرا== | ||
فقیهان در شیوه اجرای لعان گفتهاند که [[قضاوت|قاضی]] به | فقیهان در شیوه اجرای لعان گفتهاند که [[قضاوت|قاضی]] به مرد میگوید: چهار مرتبه [[خدا]] را شاهد بگیرد که در آنچه به زن خود نست میدهد راستگو است، {{یادداشت|بیان عربی آن به این صورت است که بگویید: «أشهد باللّه إنّی من الصادقین فیما ذکرته عن هذه المرأة من الفجور»}} بعد از آن قاضی او را نصیحت میکند که اگر دروغ میگوید از حرف خود برگردد، حال اگر مرد از گفته خود بازگردد، هشتاد ضربه شلاق به عنوان حدّ قذف میخورد، و اگر برنگردد برای بار پنجم میگویید لعنت خدا برمن اگر از درغگویان باشم.{{یادداشت|بیان عربی به این صورت است که بگویید: «إنّ لعنة اللّه علی إن کنت من الکاذبین»}} سپس قاضی به زن میگوید: در مورد گفته این مرد چه میگویی؟ اگر آنرا تایید کند، [[سنگسار]] میشود تا زمانی که بمیرد.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱</ref> | ||
اما اگر زوجه گفته شوهرش را انکار کند، قاضی به او میگوید: تا چهار مرتبه خداوند را گواه بگیر که همسرت یکی از [[دروغ|دروغگویان]] است، سپس قاضی او را موعظه میکند، در این مرحله اگر زن گفته شوهرش را تایید کرد، او را سنگسار میکنند اما در صورتی که همچنان گفته شوهر خود را انکار کند؛ قاضی به او میگوید: بگو غضب خداوند برمن، اگر همسرم از راستگویان باشد. بعد از این احکام لعان بر زوجین پیاده میشود.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۰ و ۵۲۱</ref> | |||
== شرایط == | == شرایط == | ||
فقیهان شیعه برای | فقیهان شیعه برای اجرای لعان، شرایطی ذکر کردهاند که برخی از آنها به بیان زیر است: | ||
* زوج باید عاقل، [[بلوغ|بالغ]] و دارای اختیار باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۲</ref> | * زوج باید عاقل، [[بلوغ|بالغ]] و دارای اختیار باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۲</ref> | ||
* مرد باید ادعا کند که همسرش را در حین این عمل با چشم خود دیده ولی شاهدی ندارد.<ref> علامه حلی، تحریر الأحکام، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ج۲، ص۶۴</ref> | * مرد باید ادعا کند که همسرش را در حین این عمل با چشم خود دیده ولی شاهدی ندارد.<ref> علامه حلی، تحریر الأحکام، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ج۲، ص۶۴</ref> | ||
* عدهای مانند [[شیخ طوسی]] شرط کردهاند که | * عدهای مانند [[شیخ طوسی]] شرط کردهاند که زن یهودیه یا نصرانیه یا [[کافر ذمی|ذمیه]] یا [[کنیز]] نباشد، <ref>طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۳</ref> در مقابل عدهای مانند [[شیخ مفید]] این شرط را نپذیرفتهاند.<ref>مفید، المقنعه، ۱۴۱۳ق، ص۵۴۲</ref> | ||
* لعان قبل از [[آمیزش|دخول]] صحیح نمیباشد.<ref>طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۲</ref> | * لعان قبل از [[آمیزش|دخول]] صحیح نمیباشد.<ref>طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۵۲۲</ref> | ||
* لعان باید در نزد حاکم یا منصوب حاکم باشد و شروع آن باید با امر او باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۷ و ۲۵۸</ref> | * لعان باید در نزد حاکم یا منصوب حاکم باشد و شروع آن باید با امر او باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۲۵۷ و ۲۵۸</ref> |