Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۳۱
ویرایش
imported>Emadmohseny جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←پس از پیامبر(ص)) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
یکی از موارد اذان گفتن بلال پس از فوت رسول خدا(ص)، به درخواست [[حضرت فاطمه(س)]] بود، ولی چون آن حضرت به یاد رنجهای پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، بلال به ناچار اذان را ناتمام رها کرد.<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴</ref> | یکی از موارد اذان گفتن بلال پس از فوت رسول خدا(ص)، به درخواست [[حضرت فاطمه(س)]] بود، ولی چون آن حضرت به یاد رنجهای پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، بلال به ناچار اذان را ناتمام رها کرد.<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴</ref> | ||
دیگر بار، زمانی بود که برای [[زیارت]] قبر پیامبر اکرم(ص) به [[مدینه]] آمد و [[حسنین(ع) | دیگر بار، زمانی بود که برای [[زیارت]] قبر پیامبر اکرم(ص) به [[مدینه]] آمد و [[حسنین]](ع) از او درخواست کردند که اذان بگوید، و او نیز پذیرفت؛ این حادثه سخت شورانگیز بود و مدینه را تحت تأثیر قرار داد.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹</ref> | ||
آخرین بار زمانی بود که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] از مدینه به [[شام]] رفت (بنا به گفته [[طبری]] در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، سخت گریستند.<ref>ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰-۴۷۱</ref> | آخرین بار زمانی بود که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] از مدینه به [[شام]] رفت (بنا به گفته [[طبری]] در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، سخت گریستند.<ref>ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰-۴۷۱</ref> | ||
بیشتر منابع علت اینکه بلال پس از فوت پیامبر اکرم(ص) دیگر اذان نگفت و از مدینه به شام رفت را مسئله درک فضیلت [[جهاد]] و پیوستن به مجاهدان دانستهاند و هجرت او به شام را در حکومت [[ابوبکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۱</ref> یا در حکومت [[عمر بن خطاب]] گفتهاند،<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> ولی از حضور بلال در جنگها و فتوحات، یادی نشده است؛<ref>امین، اعیان الشیعه، ج ۳، ص۶۰۵</ref> و از برخی نقلها برمیآید که او در مقام اعتراض به حوادثی که پس از رحلت پیامبر پیش آمده بود به شام رفت.<ref>نوری، نفس الرحمان، ص۳۷۹؛ قمی، سفینه البحار، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵</ref> | بیشتر منابع علت اینکه بلال پس از فوت پیامبر اکرم(ص) دیگر اذان نگفت و از مدینه به شام رفت را مسئله درک فضیلت [[جهاد]] و پیوستن به مجاهدان دانستهاند و هجرت او به شام را در حکومت [[ابوبکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۱</ref> یا در حکومت [[عمر بن خطاب]] گفتهاند،<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> ولی از حضور بلال در جنگها و فتوحات، یادی نشده است؛<ref>امین، اعیان الشیعه، ج ۳، ص۶۰۵</ref> و از برخی نقلها برمیآید که او در مقام اعتراض به حوادثی که پس از رحلت پیامبر پیش آمده بود به شام رفت.<ref>نوری، نفس الرحمان، ص۳۷۹؛ قمی، سفینه البحار، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵</ref> | ||
== راوی احادیث پیامبر(ص) == | == راوی احادیث پیامبر(ص) == |