کاربر ناشناس
جزیره خضراء: تفاوت میان نسخهها
جز
←بیان قول دوم
imported>Mgolpayegani جز (←بیان قول اول) |
imported>Mgolpayegani جز (←بیان قول دوم) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==== بیان قول دوم ==== | ==== بیان قول دوم ==== | ||
داستان دیگری را بیاضی<ref>الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم،ج ۲، | داستان دیگری را بیاضی<ref>الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم،ج ۲، ص۲۶۴-۲۶۶</ref> از [[کمالالدین انباری]] درسال ۵۴۳ق نقل کرده که از برخی جهات شبیه ماجرای جزیره خضرا است. خلاصه آن چنین است: انباری در مجلسی حضور داشت که [[عونالدین یحیی بن هُبَیره]]، وزیر [[المقتفیباللّه عباسی]]، در مذمت مذهب [[شیعه|شیعه]] سخنی گفت. در این هنگام مردی که مورد احترام وزیر بود، اجازه خواست درباره شیعیان حکایتی نقل کند که خود شاهد بوده است. او گفت: من و پدرم به قصد تجارت از باهیه که شهری بسیار بزرگ بود با کشتی عازم سفر شدیم. آنگاه، به جزایر سرسبزی رسیدیم که ناخدای کشتی نیز تا آن زمان به آنجا نرفته بود و نام آن را نمیدانست. مردمان این جزایر بهترین آداب و رسوم اجتماعی را داشتند و در راستی و امانت و دیانت بیهمتا بودند. | ||
راوی داستان که از چندین شهر در این جزایر دیدن کرده بوده است، حاکمان این شهرها را به ترتیب طاهر، قاسم، ابراهیم و هاشم نام میبرد و میگوید که همه آنان خود را از فرزندان [[صاحب الامر|صاحبالامر]] میدانستند.<ref> برای مشروح این داستان رجوع کنید به نوری، جنة المأوی فی ذکر من فاز بلقاء الحجة علیهالسلام، أو، معجزته فی الغیبة الکبری، ص۲۱۳ ۲۲۰</ref> | راوی داستان که از چندین شهر در این جزایر دیدن کرده بوده است، حاکمان این شهرها را به ترتیب طاهر، قاسم، ابراهیم و هاشم نام میبرد و میگوید که همه آنان خود را از فرزندان [[صاحب الامر|صاحبالامر]] میدانستند.<ref> برای مشروح این داستان رجوع کنید به نوری، جنة المأوی فی ذکر من فاز بلقاء الحجة علیهالسلام، أو، معجزته فی الغیبة الکبری، ص۲۱۳-۲۲۰</ref> | ||
===ارتباط جزیره خضرا با مثلث برمودا=== | ===ارتباط جزیره خضرا با مثلث برمودا=== |