بحث:عالم مثال

با سلام و ادب

با عرض خسته نباشید و تشکر از زحمات شما در نگارش این مدخل قابل استفاده.

لینک ها کم است در شناسه خودم لینک زدم ولی در متن خیلی کم لینک شده مثلا ملا صدرا یک بار لینک شده در صورتی که با فاصله ی زیاد بازهم تکرار شده.
اعراب گذاری ها نیاز به تصحیح دارد.
اگر کتابی تاریخ نشر ندارد در قسمت پانویس باید به یکی دیگر از مشخصات نشر مثل نام ناشر اشاره شود. کتاب شرح حکمت اشراق.
پورنامداریان در پانویس آمده ولی در منابع ذکر نشده.

سلام علیکم ممنون نکات شما را در ویرایش لحاظ میکنم. -- Gholamzadeh (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۱۳ (+0330)

--M.rakhsh (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱ (+0330)

سلام و خداقوت

@Gholamzadeh:

اولین سوالی که در مطالعه این مدخل به ذهن می‌رسد و تقریبا هیچ اشاره‌ای به آن نشده است این مطلب است که ما مدخلی با عنوان برزخ داریم که در آن اشاره شده است که یکی از نام‌های برزخ عالم مثال است و در این مقاله نیز به برزخ به عنوان یکی از اسامی عالم مثال اشاره شده است. اساسا عالم برزخ و عالم مثال دو چیز نیستند که نیاز به دو مدخل جداگانه داشته باشند. وجه نوشتن این مدخل چیست که با یک نام دیگر باید دوباره نوشته شود؟ اگر وجه خاصی دارد باید به صورت برجسته در بخش اهمیت ذکر کنید.
برزخ (به معنای عالم پس از مرگ) بخشی از عالم مثال است

@Gholamzadeh: لطفا اگر پاسخی درج می‌کنید از الگوی پب استفاده کنید که در اعلانات نشان داده شود. این که می‌فرمایید برزخ بخشی از عالم مثال است حرف دقیقی نیست. برزخ و عالم مثال یک حقیقت هستند و دوگانگی میان آن‌ها از نظر تعبیر است که در منانع نقلی بیشتر از عنوان برزخ استعمال شده است و در منابع فلسفی از عالم مثال.

در مورد معاد جسمانی طوری مطالب ذکر شده است که به مخاطب القاء می‌شود معاد جسمانی با پذیرش عالم مثال فقط حل می‌شود. در صورتی که این نگاه فیلسوفان است غالب متکلمین معاد جسمانی را در عالم ماده و با جسم عنصری می‌دانند نه با جسم مثالی.

....@R.pouresmaeil: اگر مراد از عالم برزخ عالم پس از مرگ تا قیامت است قطعا با عالم مثال این همانی ندارد زیرا عالم مثال در قوس نزول قرار دارد و حتی علت عالم مادی دانسته شده است لکن عالم برزخ در قوس صعود قرار دارد. -- Gholamzadeh (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۴۶ (+0330)

@Gholamzadeh: عوالم اربعه همگی هم در قوس نزول و هم در قوس صعود وجود دارند.--رضا پوراسمعیل (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۶ (+0330)

@R.pouresmaeil: اگر مراد شما از عالم برزخ، عالم بین مرگ تا قیامت است این عالم فقط در قوس صعود است.--Gholamzadeh (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۳۲ (+0330)

در مدخل آمده برخی از فلاسفه معاد جسمانی را بر پایه عالم مثال تبیین کرده اند. یعنی این نظر حتی به همه فلاسفه هم نسبت داده نشده.
برخی جملات مدخل گزارشی نیست و به نظر می‌رسد نظر خودتان است. برای نمونه: «اعتقاد به جسمانی بودن معاد از عقائد ضروری اسلام است و ترسیم تصویری عقلی از آن، دغدغه همیشگی فیلسوفان مسلمان بوده است.» یا جمله «اتصال به عالم مثال گاه در خواب رخ می‌دهد که همان رؤیای صادقه است و گاه در بیداری شکل می‌گیرد که وحی مربوط به انبیاء است.»

برخی گزارهه‌های مدخل بدون منبع هستند برای نمونه:‌ «ملاصدرا معتقد است نبی در سه قوه عاقله، متخلیه، و حسیه به کمال رسیده است.» «به گفته او پیامبر به لطف کمال قوه عاقله به عالم عقول متصل می‌شود، و به لطف کمال قوه متخیله به عالم مثال راه می‌یابد و اخبار جزئی موجودات و احوال گذشته و آینده را می‌بیند.» «و ترسیم تصویری عقلی از آن، دغدغه همیشگی فیلسوفان مسلمان بوده است.» «او معتقد است به ازای هر موجود مادی در عالم طبیعت، یک موجود مجرد در عالم مثال وجود دارد که همو متعلق علم ما در هنگام ادراک حسی است.» «از نظر او صورتی که مثلا به هنگام مشاهده یک درخت درک می‌کنیم نمی‌تواند همان تصویری باشد که در چشم و دستگاه بینایی ما منعکس شده است. زیرا تصویر منطبع در دستگاه بینایی، امری مادی است در حالیکه همه علوم از نظر او و دیگر فیلسوفان صدرایی مجردند.» «در این نگاه، جهان هستی مسیری دایره‌ای شکل دارد که از دو قوس نزول و صعود تشکیل یافته است. قوس نزول از عالم عقول شروع می‌شود و به عالم مثال و در نهایت به عالم ماده میٰ‌رسد و سپس قوس صعود آغاز می‌شود که با گذشت از مراتب نباتی و حیوانی به تجرد مثالی رسیده و در نهایت به عالم عقل ختم می‌گردد.» به صورت کلی لازم است یک بار دیگر مدخل را بخوانید و همه جملاتی که ارجاع ندارند را مستند کنید و لو ارجاعات تکراری به یک صفحه از یک کتاب باشند هیچ عبارت و ادعای بدون منبع نباید باقی بماند.

@Gholamzadeh: هنوز برخی گزاره‌های مدخل بدون منبع است.

مقاله دو عنوان دارد که یکی اهمیت و جایگاه است و دیگری چیستی و جایگاه. تکرار جایگاه در این دو عنوان باید تصحیح شود.

مثال منفصل و متصل در حقیقت تقسیمات عالم مثال نیستند بلکه مفهوم عالم مثال به این دو معنا به کار می‌رود. مقاله شما در مورد مثال منفصل است و می‌خواهید در این رابطه مطلب بنویسید. وقتی بیان می‌کنید که عالم مثال تقسیماتی دارد چنین متبادر می‌شود که این مرتبه از هستی دارای تقسیماتی است که اینگونه نیست. بله خوب است ذکر شود که گاهی مراد از مثال مثال متصل است نه این که با عنوان تقسیمات عالم مثال بیان شود. با تشکر--R.pouresmaeil (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۴ (+0330)
در کتب فلسفی و عرفانی تصریحا از عنوان تقسیمات عالم مثال نام برده شده است. --Gholamzadeh (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۰۵ (+0330)

@Gholamzadeh: این تقسیم، تقسیم مفهوم است. یعنی عالم مثال به این معانی به کار برده شده است.--رضا پوراسمعیل (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۸ (+0330)

@Gholamzadeh:

با سلام دو نکته

در منابع صفحه ذکر نمی‌شود. چند مورد ذکر شده بود که ویرایش گردید.
یکی از پانویس‌ها: «آشتیانی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۳۷۲ش. ص۴۴.» در منابع از قلم افتاده است.Erfaq (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۲۲ (+0330)

 @Erfaq:  ممنون -- Gholamzadeh (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۸ (+0330)

باسلام

@Gholamzadeh:

با تشکر از زحمات نویسنده محترم:

وجود عالمی به اسم عالم مثال مخالفانی نیز دارد که نه‌تنها آن را انکار می‌کنند، بلکه وجود آن را ممتنع و محال نیز می‌دانند. مانند حکمای مشائی از جمله بوعلی سینا. بد نیست به دیدگاه مخالفان نیز اشاره‌ای بشود.

@H.ahmadi: سلام علیکم. در مدخل اشاره شده که اعتقاد به عالم مثال میان فلاسفه فراگیر نیست. حق با شماست و جای بخشی ذیل عنوان مخالفان عالم مثال خالی است. ولی احساس کرذم چون عالم مثال از مداخل دارای اولویت ویکی نیست بهتر باشه بیش از این طولانی نشه.

گفته شده آیات و روایات بسیاری بر وجود این عالم دلالت دارد. ذکر چند مورد اسم سوره و شماره آیه فقط بد نمی‌باشد.
منبعی که این مطلب را نقل کرده بود مثال ذکر نکرده بود.
جای پیشینه و سیر تاریخی در این مدخل کم است. ظاهراً پیشینه آن به افلوطین برمی‌گردد و به سیر تحولی و تطوری آن در جهان اسلام اشاره شود.
بله ان شاء الله اضافه میکنم--Gholamzadeh (بحث) ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۷ (+0330)

باتشکر

H.ahmadi (بحث) ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۱۰ (+0330)