ابنادریس حلی: تفاوت میان نسخهها
←جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ||
پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | ||
[[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص ۴۹۸.</ref>[[ محمدباقر مجلسی |علامه مجلسی]] او را توثیق کرده است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳</ref> [[ سید ابوالقاسم خویی |خویی]] و [[ محمدتقی شوشتری |شوشتری]] نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات و به اصطلاح رجالی تخلیط) داده؛ صحیح دانسته ولی تهمت اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) به بهانه عمل نکردن به [[خبر واحد|اخبار آحاد]] را نپذیرفتهاند. <ref>خویی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال،۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳</ref>{{یادداشت| أما ما ذكره الشيخ محمود الحمصي من أن ابن إدريس مخلط، لا يعتمد على تصنيفه، فهو صحيح من جهة و باطل من جهة، أما إنه مخلط في الجملة فمما لا شك فيه (خویی، معجم الرجال)و كان مخلّطا في الفقه و في الحديث في أسانيدها و متونها و في الأدب و في التاريخ و في اللغة(شوشتری،قاموس الرجال )حمصی درباره ابن ادریس تعبیر به مخلط کرده است و مُخلّط یعنی کسی که احادیث درست و نادرست، هر دو را نقل میکند، ولی اگر روایتی را بگویند تخلیط است یعنی باطل و نادرست است.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry_mohammad/feqh/96/960803/ سید جواد شبیری}} [[محقق حلی]]، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است <ref>محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.</ref> [[محدث نوری]] ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر [[محمد بن ادریس شافعی|محمدبن ادریس شافعی]] میداند. <ref>محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲</ref> ذهبی او را علامه عصر خویش <ref>ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.</ref> و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.<ref>ابن حجر عسقالنی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.</ref> | [[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص ۴۹۸.</ref>[[ محمدباقر مجلسی |علامه مجلسی]] او را توثیق کرده است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳</ref> [[ سید ابوالقاسم خویی |خویی]] و [[ محمدتقی شوشتری |شوشتری]] نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات و به اصطلاح رجالی تخلیط) داده؛ صحیح دانسته ولی تهمت اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) به بهانه عمل نکردن به [[خبر واحد|اخبار آحاد]] را نپذیرفتهاند. <ref>خویی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال،۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳</ref>{{یادداشت| أما ما ذكره الشيخ محمود الحمصي من أن ابن إدريس مخلط، لا يعتمد على تصنيفه، فهو صحيح من جهة و باطل من جهة، أما إنه مخلط في الجملة فمما لا شك فيه (خویی، معجم الرجال)و كان مخلّطا في الفقه و في الحديث في أسانيدها و متونها و في الأدب و في التاريخ و في اللغة(شوشتری،قاموس الرجال )حمصی درباره ابن ادریس تعبیر به مخلط کرده است و مُخلّط یعنی کسی که احادیث درست و نادرست، هر دو را نقل میکند، ولی اگر روایتی را بگویند تخلیط است یعنی باطل و نادرست است.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry_mohammad/feqh/96/960803/ سید جواد شبیری}} [[محقق حلی]]، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است <ref>محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.</ref> [[ میرزا حسین نوری |محدث نوری]] ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر [[محمد بن ادریس شافعی|محمدبن ادریس شافعی]] میداند. <ref>محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲</ref> ذهبی او را علامه عصر خویش <ref>ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.</ref> و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.<ref>ابن حجر عسقالنی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== |