|
|
خط ۶۴: |
خط ۶۴: |
| آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱۴ و ج۹، ص۹ و ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.</ref> و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵ و ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶ و ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۲۵، ص۳۲۱.</ref> | | آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱۴ و ج۹، ص۹ و ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.</ref> و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵ و ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶ و ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۲۵، ص۳۲۱.</ref> |
|
| |
|
| ==دیدگاه علما==
| |
| فقها و شرححالنگاران، از [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، ابن ادریس را به بزرگی مقام و فهم و علم بالایش ستوده و از وی با اوصافی چون بینظیر در علم فقه، یگانهٔ عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کردهاند.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۱۴۱۷ق، ص ۳۱۴؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۵، ص۶۹۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۶؛ قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ۱۳۵۲-۱۳۵۵، ج۱، ص۴۴۴.</ref> وی با برخی از عالمان اهل سنت درباره مسائل فقهی مکاتباتی داشت.<ref>ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۶۷۸.</ref>
| |
|
| |
| برخی از دانشمندان [[علم رجال]] با استناد به عبارتی در [[السرائر]] (نام کتاب فقهی ابن ادریس)، بر آنند که ابن ادریس به [[شیخ طوسی]] بیاحترامی کرده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانستهاند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ مازندرانیحائری، منتهیالمقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۷.</ref>
| |
|
| |
| اما تعبیر اهانتآمیزی در [[السرائر|سرائر]] وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است.<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷.</ref> ابن ادریس بارها از شیخ طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضیاللّه عنه» و «رَحِمَهاللّه» را آورده است. وی از [[التبیان فی تفسیر القرآن|التبیان]] شیخ طوسی به عظمت یاد نموده<ref>بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۲۹.</ref> و هنگام نقد دیدگاههای شیخ نیز هرگز به ناسزاگویی نپرداخته و حتی گاه سخن او را توجیه یا اقوال به ظاهر متعارض او را به گونهای جمع کرده است.<ref>مهدویراد، تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن، ۱۳۶۹ش، ص۲۴ و نیز رک: ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۱۴ و ج۲، ص۵۴، ۳۶۳ و ج۳، ص۴۳۰.</ref>
| |
|
| |
| محقق حلّی<ref>محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۵۱، ۳۴۲ و ج۲، ص۷۰۲.</ref> گاه با عبارت «المتأخر» به ابن ادریس اشاره و آرای او را نقد کرده است. به نوشته خوانساری<ref>خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۷۷.</ref> [[علامه حلّی]] از او با عنوانی طعنهآمیز «الشّاب المترف» یاد کرده است؛ ولی مدرک این سخن معلوم نیست. بهعلاوه، علامه در بسیاری موارد آرای ابن ادریس را نقل کرده و پذیرفته است<ref>برای نمونه رک: حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ۱۴۱۲-۱۴۲۰، ج۸، ص۱۵۳، ۱۶۸-۱۶۹، ۱۷۰ و ج۹، ص۷۶، ۲۹۹-۳۰۰.</ref> و چهبسا از او با احترام نام برده است.
| |
|
| |
| به نظر [[ابن داوود حلی]]<ref>ابن داوود، کتاب الرجال، ۱۳۸۳ق، ص۴۹۸.</ref>، ابن ادریس بهطور کلی از احادیث [[اهل بیت(ع)|اهل بیت]] (ع) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. اما بحرانی<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹.</ref> بر آن است که علوّ مرتبه علمی و فضل ابن ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست و از آنجا که ابن داوود حلی، ابن ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر میکرد.
| |
|
| |
| شیخ [[سدیدالدین حِمّصی رازی]] (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود ابن ادریس دچار خلط بوده و از این رو آثارش قابل اعتماد نیست.<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۳.</ref> این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانستهاند؛ زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات سرائر از اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علیالصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۵۶۳.</ref> یا سیاری (احمد بن محمد بن سیار) را از [[اصحاب امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] ذکر کرده است،<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علیالصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۵۶۸.</ref>، در حالی که او از [[اصحاب امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] است.
| |
|
| |
| در عین حال گفتهاند که آثار او در خور اعتماد است؛ زیرا میتوان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد کرد، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۶؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۸۱، ج۹، ص۹۳.</ref>
| |
| ==عقل گرایی== | | ==عقل گرایی== |
| ابن ادریس در سرائر با بیشترین تعبیرهای مختلف از عقل و دلیل عقلی یاد میکند. <ref>حلی، سرائر، ۱۴۰۱ق، ج۲، صص ۴۶، ۴۹۵۷ ۴۹۶، و ج۲، صص ۱۹،۴۴۹، ۴۸۴، ۵۲۹، ۵۳۶.</ref> گاهی ادله العقل را در مقابل ادله السمع به کار میبرد <ref>حلی، سرائر، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص ۳۳۴</ref> و گاهی با عنوان العقول و یا اصول احکام عقلیه یاد میکند. <ref>حلی، سرائر، ج۲، ص ۳۸۸</ref> | | ابن ادریس در سرائر با بیشترین تعبیرهای مختلف از عقل و دلیل عقلی یاد میکند. <ref>حلی، سرائر، ۱۴۰۱ق، ج۲، صص ۴۶، ۴۹۵۷ ۴۹۶، و ج۲، صص ۱۹،۴۴۹، ۴۸۴، ۵۲۹، ۵۳۶.</ref> گاهی ادله العقل را در مقابل ادله السمع به کار میبرد <ref>حلی، سرائر، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص ۳۳۴</ref> و گاهی با عنوان العقول و یا اصول احکام عقلیه یاد میکند. <ref>حلی، سرائر، ج۲، ص ۳۸۸</ref> |