کاربر ناشناس
پرسش:چرا از مرگ میترسیم؟: تفاوت میان نسخهها
←ناآگاهی از حقیقت مرگ
imported>Bahadori (←منابع) |
imported>Bahadori |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
===ناآگاهی از حقیقت مرگ=== | ===ناآگاهی از حقیقت مرگ=== | ||
اگر انسان، مرگ را نابودی نداند، بلکه انتقال از دنیا به آخرت بداند، از مرگ نمیترسد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۶</ref> | اگر انسان، مرگ را نابودی نداند، بلکه انتقال از دنیا به آخرت بداند، از مرگ نمیترسد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۶.</ref> | ||
[[امام هادی(ع)]]، به یکی از یاران خودش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بی تابی میکرد گفت : «تو ازمرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۷۹ق، ص۲۹۰.</ref> نقل شده که [[ادریس(ع)]] از [[عزرائیل]] تقاضای [[قبض روح]] کرد و از او خواست تا بهشت و [[دوزخ]] را ببیند، [[عزرائیل]] به اذن خدا او را به جهنم و سپس به بهشت برد اما او ماندن در بهشت را ترجیح داد و از بازگشت امتناع ورزید. به تعبیر [[سنایی]]: | [[امام هادی(ع)]]، به یکی از یاران خودش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بی تابی میکرد گفت : «تو ازمرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۷۹ق، ص۲۹۰.</ref> نقل شده که [[ادریس(ع)]] از [[عزرائیل]] تقاضای [[قبض روح]] کرد و از او خواست تا بهشت و [[دوزخ]] را ببیند، [[عزرائیل]] به اذن خدا او را به جهنم و سپس به بهشت برد اما او ماندن در بهشت را ترجیح داد و از بازگشت امتناع ورزید. به تعبیر [[سنایی]]: | ||
{{شعر۲|بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی|که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما|به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی|که از شمشیر بویحیی نشان ندهد کس از احیا<ref>سنایی غزنوی، دیوان حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی۱۳۷۴ش.</ref>}} | {{شعر۲|بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی|که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما|به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی|که از شمشیر بویحیی نشان ندهد کس از احیا<ref>سنایی غزنوی، دیوان حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی۱۳۷۴ش.</ref>}} |