Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۸۱
ویرایش
imported>Sayedisphahani |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ازدواج اُمّکُلْثوم دختر امام علی(ع) با عُمَر بْن خَطّاب''' رخدادی تاریخی که در وقوع، چگونگی و انگیزهٔ آن میان [[شیعه|شیعیان]] و [[اهل سنت]] اختلاف است. برخی از اهل سنت، این ازدواج را شاهدی بر عدم اختلاف بین [[امام علی (ع)]] و [[عمر بن خطاب]] دانستهاند و بر وقوع این [[ازدواج]] تأکید کردهاند. تعدادی از منابع شیعه، اصل وقوع ازدواج را رد میکنند و نقلها را غیرمعتبر میدانند، اما دیگر منابع شیعه، با پذیرش این رخداد، آن را از سر اجبار میدانند و ادعای عدم اختلاف میان امام علی و عمر بن خطاب را رد میکنند. دربارهٔ این | '''ازدواج اُمّکُلْثوم دختر امام علی(ع) با عُمَر بْن خَطّاب''' رخدادی تاریخی که در وقوع، چگونگی و انگیزهٔ آن میان [[شیعه|شیعیان]] و [[اهل سنت]] اختلاف است. برخی از اهل سنت، این ازدواج را شاهدی بر عدم اختلاف بین [[امام علی (ع)]] و [[عمر بن خطاب]] دانستهاند و بر وقوع این [[ازدواج]] تأکید کردهاند. تعدادی از منابع شیعه، اصل وقوع ازدواج را رد میکنند و نقلها را غیرمعتبر میدانند، اما دیگر منابع شیعه، با پذیرش این رخداد، آن را از سر اجبار میدانند و ادعای عدم اختلاف میان امام علی و عمر بن خطاب را رد میکنند. دربارهٔ این ازدواج، کتابهای زیادی نوشته شده است. | ||
==علت اهمیت== | ==علت اهمیت== | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== انگیزه ازدواج == | == انگیزه ازدواج == | ||
بنابر نقلی عمر گفته است آنچه | بنابر نقلی که عمر گفته است آنچه او را به این ازدواج راغب میسازد، لذت و کامجویی نیست؛ بلکه روایتی است که از [[پیامبر اکرم(ص)]] شنیده که فرمود: در روز [[قیامت]] همه نَسَبها و سببها قطع میشود مگر پیوند نسبی و سببیِ من.<ref>بیهقی، سنن بیهقی، ج۷، ص۶۴. صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref> | ||
در منابع شیعی نیز این روایت از [[امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۲۰، ص۳۸.</ref> اما در پاسخ به این مطلب گفته شده | در منابع شیعی نیز این روایت از [[امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۲۰، ص۳۸.</ref> اما در پاسخ به این مطلب گفته شده که «بر فرض صحت این روایت که عمر و اهل سنت به آن استناد کردهاند، شرط است که [[رسول خدا(ص)]] از وی راضی باشد وگرنه دیگر خویشان پیامبر نظیر [[ابوجهل]] نیز در [[قیامت]] در امان خواهند بود».<ref>غروی نائینی، محدثات شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۲.</ref> از جهت دیگر عمر پیش از آن، دختر خویش [[حفصه بنت عمر بن خطاب|حفصه]] را به عقد پیامبر(ص) در آورده بود و پیوند سببی حاصل شده بود. | ||
== نظریه اول: وقوع ازدواج == | == نظریه اول: وقوع ازدواج == | ||
اکثر [[اهل سنت]]، بر وقوع این ازدواج تأکید کردهاند و حتی مقدار [[مهریه]] و فرزندان حاصل این وصلت را نام بردهاند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۹، ص۴۸۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۴؛ صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۳.</ref> | اکثر [[اهل سنت]]، بر وقوع این ازدواج تأکید کردهاند و حتی مقدار [[مهریه]] و فرزندان حاصل از این وصلت را نام بردهاند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۹، ص۴۸۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۴؛ صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۳.</ref> | ||
[[محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] ماجرا را این گونه شرح میدهد | [[محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] ماجرا را این گونه شرح میدهد که ابتدا عُمَر، ام کلثوم دختر [[ابوبکر]] را از [[عایشه]] خواستگاری کرد و عایشه با خواهرش موضوع را در میان گذاشت. اما امکلثوم بهعلت زندگی خشن عُمَر و سختگیریاش به زنان، آن را نپذیرفت. [[عمرو بن عاص]] موضوع را به عُمَر رسانید و ام کلثوم، دختر [[علی(ع)]] را معرفی کرد تا نسبتی بین او و [[رسول خدا(ص)]] برقرار گردد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۷۰.</ref> | ||
برخی منابع اهل سنت نیز خواستگاری را بدون واسطه نقل کرده و نوشتهاند | برخی منابع اهل سنت نیز خواستگاری را بدون واسطه نقل کرده و نوشتهاند که عُمَر، ام کلثوم را از علی(ع) خواستگاری کرد و امام(ع) در جواب فرمود: او کوچک است. عُمَر گفت: او کوچک نیست و تو میخواهی او را به من ندهی. پس او را نزد من بفرست تا او را ببینم. امام(ع) او را نزد عُمر فرستاد. عمر که او را دید به ام کلثوم گفت: به پدرت بگو چنان که تو میگویی نیست. سپس علی(ع) با وصلت آنان موافقت کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> | ||
در دیگر متون اهل سنت آمده است که عمر دست بر ساق پای | در دیگر متون اهل سنت نیز اینگونه آمده است که عمر دست بر ساق پای امکلثوم زد و آن را برهنه کرد. ام کلثوم گفت: اگر [[خلیفه]] نبودی چشمت را کور میکردم و دماغت را میشکستم. ام کلثوم نزد پدر بازگشت و از عمل عمر شکایت کرد و گفت: مرا نزد پیرمرد بدی فرستادی.<ref>الاصابه، ج۸، ص۴۶۴. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۱. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۹۵۵.</ref> [[سبط بن جوزی]] درباره این عمل عمر میگوید: به خدا قسم چنین چیزی قبیح است حتی اگر او کنیز بود؛ عمر حق نداشت این کار را انجام دهد چرا که به [[اجماع]] مسلمین دست زدن به زن [[نامحرم]] جایز نیست.<ref>ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۲۶ق، ص۳۲۱.</ref> | ||
برخی عالمان شیعه نیز وقوع این ماجرا را میپذیرند<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۱۶. علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹. کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶</ref> [[کلینی]]، روایتی را نقل میکند که امام علی(ع) پس از مرگ عمر، ام کلثوم را به خانه خویش برد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۱۵، ۱۱۶.</ref> | برخی عالمان شیعه نیز وقوع این ماجرا را میپذیرند<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۱۶. علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹. کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶</ref> [[کلینی]]، روایتی را نقل میکند که امام علی(ع) پس از مرگ عمر، ام کلثوم را به خانه خویش برد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۱۵، ۱۱۶.</ref> | ||
در بعضی از | در بعضی از منابع، حضرت علی عهدهدار این ازدواج<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> و در برخی دیگر، عباس بن عبدالمطلب و در روایتی نیز [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] عهدهدار این ازدواج شدند. | ||
=== ازدواج از روی اجبار === | === ازدواج از روی اجبار === | ||
گروهی از عالمان شیعه، با استناد به روایات موجود در این زمینه، وقوع ازدواج را تأیید ولی آن را از سر اجبار و اکراه دانستهاند. | گروهی از عالمان شیعه، با استناد به روایات موجود در این زمینه، وقوع ازدواج را تأیید ولی آن را از سر اجبار و اکراه دانستهاند. [[سید مرتضی]] میگوید امام علی (ع) از روی ناچاری و [[تقیه]] و با وساطت عباس عموی خود، این ازدواج را پذیرفته است. او در پاسخ به سؤال درباره ازدواج عمر با ام کلثوم میگوید که این ازدواج از روی اختیار و رغبت امام(ع) نبود، بلکه پس از تکرار درخواست و زورگویی که نزدیک بود به درگیری بیانجامد صورت گرفت.<ref>علمالهدی، رسائل، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[روایات]]ی نیز در این باره وجود دارد. برای مثال از [[امام صادق(ع)]] درباره ازدواج ام کلثوم با عُمَر سؤال شد و امام (ع) فرمود: او دختری است که از ما [[غصب]] شد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶.</ref> | ||
همچنین در [[کافی|کتاب کافی]] آمده است: امیرمؤمنان(ع) خواستگاری عُمر را نپذیرفت و به او فرمود: او دختر بچهای بیش نیست. عمر نزد [[عباس بن عبدالمطلب]]، عموی علی(ع) رفت و تهدید کرد که به خدا چاه زمزم را ویران میکنم، برای شما کرامتی نمیگذارم و شاهد میآورم که علی دزدی کرده و دست راستش را قطع میکنم. عباس، جریان را برای امام(ع) نقل کرد و از او خواست امر را به وی واگذارد و علی(ع) هم پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶</ref> | همچنین در [[کافی|کتاب کافی]] آمده است: امیرمؤمنان(ع) خواستگاری عُمر را نپذیرفت و به او فرمود: او دختر بچهای بیش نیست. عمر نزد [[عباس بن عبدالمطلب]]، عموی علی(ع) رفت و تهدید کرد که به خدا چاه زمزم را ویران میکنم، برای شما کرامتی نمیگذارم و شاهد میآورم که علی دزدی کرده و دست راستش را قطع میکنم. عباس، جریان را برای امام(ع) نقل کرد و از او خواست امر را به وی واگذارد و علی(ع) هم پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶</ref> | ||
== نظریه دوم: عدم وقوع ازدواج == | == نظریه دوم: عدم وقوع ازدواج == | ||
در مقابل نظریه اول، برخی از عالمان شیعه، اصل ماجرا را انکار کردهاند. [[شیخ مفید]] در این باره میگوید: [[حدیث]] وارده در باب [[تزویج]] ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت | در مقابل نظریه اول، برخی از عالمان شیعه، اصل ماجرا را انکار کردهاند. [[شیخ مفید]] در این باره میگوید: [[حدیث]] وارده در باب [[تزویج]] ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت کرده، فردی متهم و دشمن امیرمؤمنان(ع) بوده است.<ref>مفید، المسائل السرویه، ۱۴۱۴ق، ص۸۶ و ۸۷.</ref> شیخ مفید در کتاب دیگر خویش، این مسأله را پذیرفته و از آن خبر داده است.<ref>مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۴ق، ص۶۰.</ref> | ||
[[ابن شهرآشوب]] از قول [[ابومحمد نوبختی]] میگوید: عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عُمَر قبل از وقوع زفاف مُرد.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۸۹.</ref> | [[ابن شهرآشوب]] از قول [[ابومحمد نوبختی]] میگوید: عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عُمَر قبل از وقوع زفاف مُرد.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۸۹.</ref> | ||
[[ | [[ذبیحالله محلاتی]] هم اینگونه مینویسد که با اندکی تأمل به یقین درمییابیم که اصلاً چنین واقعه و ازدواجی صورت نپذیرفته است.<ref>محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۲۴۵.</ref> بعضی از معاصران هم در پرداختن به این ماجرا، مستندات خویش را در عدم وقوع این ازدواج ذکر کردهاند.<ref>انصاری زنجانی، الموسوعة الکبری عن فاطمه الزهراء، ۱۴۲۸ق، ج۷، ص۳۴۰- ۳۵۴.</ref> | ||
[[پرونده:افحام الاعداء و الخصوم.jpg|150px|بندانگشتی|کتاب «افحام الاعداء و الخصوم»]] | [[پرونده:افحام الاعداء و الخصوم.jpg|150px|بندانگشتی|کتاب «افحام الاعداء و الخصوم»]] | ||
[[آقا بزرگ تهرانی]] کتابهایی را که در ردّ این ازدواج نوشته شده نام میبرد: | [[آقا بزرگ تهرانی]] کتابهایی را که در ردّ این ازدواج نوشته شده نام میبرد: |