محمدباقر مجلسی: تفاوت میان نسخهها
←خاندان مجلسی
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) |
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| وبگاه رسمی = [http://majlesi.ahlolbait.com/ بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی] | | وبگاه رسمی = [http://majlesi.ahlolbait.com/ بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی] | ||
}} | }} | ||
'''محمدباقر بن محمدتقی مجلسی''' ([[سال ۱۰۳۷ هجری قمری|۱۰۳۷]] - [[سال ۱۱۱۰ هجری قمری|۱۱۱۰ق]]) معروف به '''علامه مجلسی''' یا '''مجلسی دوم'''، از [[حدیث|محدثان]] و [[ | '''محمدباقر بن محمدتقی مجلسی''' ([[سال ۱۰۳۷ هجری قمری|۱۰۳۷]] - [[سال ۱۱۱۰ هجری قمری|۱۱۱۰ق]]) معروف به '''علامه مجلسی''' یا '''مجلسی دوم'''، از [[حدیث|محدثان]] و [[مجتهد|فقیهان]] مشهور [[شیعه]] در [[قرن یازدهم هجری]] بود. علامه مجلسی از میان شاخههای علوم اسلامی بیش از همه به حدیثنگاری علاقه داشت و به [[اخباریان]] نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] است که نقش بارزی در احیای جایگاه [[حدیث]] در منظومه معرفت دینی داشت. | ||
او با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روشهای علمی علمای پس از خود تاثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت [[صفویان]] و نقش بارز سیاسی و اجتماعیاش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت میورزید و در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «[[شیخ الاسلام]]» رسید و در دوران [[سلطان حسین صفوی]] صاحب نفوذ بود. | او با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روشهای علمی علمای پس از خود تاثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت [[صفویان]] و نقش بارز سیاسی و اجتماعیاش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت میورزید و در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «[[شیخالاسلام|شیخ الاسلام]]» رسید و در دوران [[شاه سلطان حسین صفوی|سلطان حسین صفوی]] صاحب نفوذ بود. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.</ref> ولادت او با آخرین سال سلطنت [[شاه عباس اول]] صفوی مصادف است. پدرش [[محمد تقی مجلسی]] مشهور به [[مجلسی اول]] از بزرگان و [[مجتهد|مجتهدان]] سرشناس عصر خویش و از شاگردان [[شیخ بهایی]]، [[ملا عبدالله شوشتری]] و [[میرداماد]] بود. مادرش، دختر [[صدرالدین محمد عاشوری قمی]] است که از خاندان علم و فضیلت به شمار میروند.<ref>تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.<ref>کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان نما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵- ۱۴۳.</ref> | مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.</ref> ولادت او با آخرین سال سلطنت [[شاه عباس اول]] صفوی مصادف است. پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]] مشهور به [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] از بزرگان و [[مجتهد|مجتهدان]] سرشناس عصر خویش و از شاگردان [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]]، [[ملا عبدالله شوشتری (ابهامزدایی)|ملا عبدالله شوشتری]] و [[میرداماد]] بود. مادرش، دختر [[صدرالدین محمد عاشوری قمی]] است که از خاندان علم و فضیلت به شمار میروند.<ref>تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.<ref>کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان نما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵- ۱۴۳.</ref> | ||
=== خاندان مجلسی === | === خاندان مجلسی === | ||
برخی شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پر شور | [[سید موسی شبیری زنجانی|سید موسی شبیری]] در بیان وجه این شهرت چنین میگوید که مقصودعلی پدر [[محمدتقی مجلسی|محمدتقی]]، شاعر بود و تخلصش مجلسی بوده است که این لقب به فرزندان و نوادگانش منتقل شده است.<ref>شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> برخی دیگر شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پر شور جد آنان دانستهاند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای «مجلس» اصفهان میزیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.<ref>قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰.</ref> | ||
نیای خاندان مجلسی حافظ [[ابونعیم اصفهانی]] از محدثان و حفاظ است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.</ref> پدربزرگ محمد باقر، ”[[ملا مقصود]]“ نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> جده پدری مجلسی دختر کمال الدین [[شیخ حسن عاملی نطنزی]] اصفهانی است. [[محدث نوری]] برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. [[آمنه بیگم]] مشهورترین خواهر مجلسی همسر [[ملا صالح مازندرانی]] و عالم دینی بوده است.<ref>افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.</ref> | نیای خاندان مجلسی حافظ [[ابونعیم اصفهانی]] از محدثان و حفاظ است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.</ref> پدربزرگ محمد باقر، ”[[ملا مقصود]]“ نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> جده پدری مجلسی دختر کمال الدین [[شیخ حسن عاملی نطنزی]] اصفهانی است. [[میرزا حسین نوری|محدث نوری]] برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. [[آمنه بیگم مجلسی|آمنه بیگم]] مشهورترین خواهر مجلسی همسر [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] و عالم دینی بوده است.<ref>افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.</ref> | ||
=== وفات === | === وفات === | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==اساتید و شاگردان== | ==اساتید و شاگردان== | ||
درباره مراحل تحصیل محمد باقر مجلسی آگاهیهای روشنی در دست نیست. ظاهرا او بیش از هر استاد دیگری نزد پدرش [[محمد تقی مجلسی]](۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان [[شیخ بهایی]] بود، میتوان از تاثیر اندیشههای شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.</ref> افزون بر آن محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان [[اجازه روایت]] داشت که از مهمترین این افراد باید به [[ملا صالح مازندرانی]](م۱۰۸۱)، [[ملا محسن فیض کاشانی]](م۱۰۹۱) و [[شیخ حر عاملی]] (م.۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نامبردهاند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.</ref> | درباره مراحل تحصیل محمد باقر مجلسی آگاهیهای روشنی در دست نیست. ظاهرا او بیش از هر استاد دیگری نزد پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]](۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] بود، میتوان از تاثیر اندیشههای شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.</ref> افزون بر آن محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان [[اجازه روایت]] داشت که از مهمترین این افراد باید به [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]](م۱۰۸۱)، [[محمدمحسن فیض کاشانی|ملا محسن فیض کاشانی]](م۱۰۹۱) و [[شیخ حر عاملی]] (م.۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نامبردهاند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.</ref> | ||
محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کردهاند.<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.</ref> از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله میتوان به [[میرزا عبدالله افندی اصفهانی]](م۱۱۳۰ق)، [[سید نعمت الله جزایری]](م۱۱۱۲ق)، [[شیخ عبدالله بحرانی]](م۱۱۲۷)، [[محمد بن علی اردبیلی]](م۱۱۰۱)، [[میر محمد حسین خاتون آبادی]] (نوه دختریاش م۱۱۵۱ق) و [[جعفر بن حسین خوانساری (میر کبیر)|سید ابوالقاسم خوانساری]](م۱۱۵۷ق) یاد کرد.<ref>برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴-۲۸.</ref> | محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کردهاند.<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.</ref> از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله میتوان به [[عبدالله بن عیسی افندی|میرزا عبدالله افندی اصفهانی]](م۱۱۳۰ق)، [[سید نعمتالله جزایری|سید نعمت الله جزایری]](م۱۱۱۲ق)، [[شیخ عبدالله بحرانی]](م۱۱۲۷)، [[محمد بن علی اردبیلی]](م۱۱۰۱)، [[میر محمدحسین خاتونآبادی|میر محمد حسین خاتون آبادی]] (نوه دختریاش م۱۱۵۱ق) و [[جعفر بن حسین خوانساری (میر کبیر)|سید ابوالقاسم خوانساری]](م۱۱۵۷ق) یاد کرد.<ref>برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴-۲۸.</ref> | ||
== جایگاه و اهمیت علمی == | == جایگاه و اهمیت علمی == | ||
علامه مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[علم اصول|اصول]]، تاریخ، [[علم رجال|رجال]] و [[درایه]] تخصص داشت و به نگارش آثاری در این زمینهها پرداخت. او نویسندهای بسیار پر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود (بعد از دوران بلوغ) به طور متوسط روزانه ۶۷ سطر مینوشت که هر سطر به طور متوسط ۵۰ کلمه داشته است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> | علامه مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[علم اصول|اصول]]، تاریخ، [[علم رجال|رجال]] و [[درایه]] تخصص داشت و به نگارش آثاری در این زمینهها پرداخت. او نویسندهای بسیار پر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود (بعد از دوران بلوغ) به طور متوسط روزانه ۶۷ سطر مینوشت که هر سطر به طور متوسط ۵۰ کلمه داشته است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> | ||
===بحارالانوار و سایر آثار حدیثی=== | ===بحارالانوار و سایر آثار حدیثی=== | ||
علامه مجلسی بیش از هر چیز به نگارش مجموعههای [[حدیث|حدیثی]] علاقه داشت و از میان کتابهای او [[ | علامه مجلسی بیش از هر چیز به نگارش مجموعههای [[حدیث|حدیثی]] علاقه داشت و از میان کتابهای او [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] که مجموعه بزرگی از احادیث [[امامان شیعه]] است، بیش از همه شهرت دارد. بازگشت به متون حدیثی و جمع آوری مجموعههای حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخگویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت. نگارش کتاب بحارالانوار نیز بخشی از توجه عمومی علمای دوران به حدیث و حدیث نگاری بود.<ref>نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰-۷۱.</ref> | ||
بحارالانوار شامل همه دانشهای بشری بود که در کلام امامان بازتاب یافته بود و نقش دایرةالمعارف شیعی را در دوران خود ایفا میکرد. علمای این دوران و از جمله علامه مجلسی با این نگره که همه علوم منشا الهی دارد و ردپای همه آنها را در سخن امامان(ع) میتوان یافت به تالیف چنین آثاری دست زدند.<ref>جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره المعارفی»، ص۲۸-۳۰.</ref> | بحارالانوار شامل همه دانشهای بشری بود که در کلام امامان بازتاب یافته بود و نقش دایرةالمعارف شیعی را در دوران خود ایفا میکرد. علمای این دوران و از جمله علامه مجلسی با این نگره که همه علوم منشا الهی دارد و ردپای همه آنها را در سخن امامان(ع) میتوان یافت به تالیف چنین آثاری دست زدند.<ref>جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره المعارفی»، ص۲۸-۳۰.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
بازسازی حدیث شیعه تلاشی بود برای در دسترس همگان قرار دادن اندیشه معتبر دینی (که پیش از همه در احادیث امامان متبلور شده) و فراهم کردن متونی که به پرسشهای شیعیان پاسخ دهد و آنان را از پرداختن به عرصهها و علوم انحرافی مانند فلسفه و تصوف بینیاز کند.<ref>جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره العارفی»، ص۳۶-۳۷.</ref> از همین روست که عملکرد علامه مجلسی در تالیف مجموعههای حدیث شیعه معمولا همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳.</ref> | بازسازی حدیث شیعه تلاشی بود برای در دسترس همگان قرار دادن اندیشه معتبر دینی (که پیش از همه در احادیث امامان متبلور شده) و فراهم کردن متونی که به پرسشهای شیعیان پاسخ دهد و آنان را از پرداختن به عرصهها و علوم انحرافی مانند فلسفه و تصوف بینیاز کند.<ref>جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره العارفی»، ص۳۶-۳۷.</ref> از همین روست که عملکرد علامه مجلسی در تالیف مجموعههای حدیث شیعه معمولا همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳.</ref> | ||
مجموع آثار عربی علامه مجلسی را تا ۱۰ عنوان ذکر کردهاند که پر حجمترین آنها بحارالانوار است که حدود ۷۰۰ هزار سطر داشته و در یکی از چاپهای آن، ۱۱۰ جلد است. علامه مجلسی به شرح مجموعههای حدیثی کهن شیعه نیز پرداخت و در این شرحها مباحث مختلف فقهی و غیر از آن را بررسی کرد. او شرحی نوشت بر کتاب [[الکافی]] و آن را [[مرآة العقول]] نام گذارد. وی همچنین شرحی بر کتاب [[تهذیب الاحکام]] نوشته [[شیخ طوسی]] نگاشت به نام [[ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار]]. از دیگر آثار علامه مجلسی باید به شرح چهل حدیث، [[الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه]] در شرح صحیفه سجادیه، رساله اعتقادات، [[اوزان المقادیر|رساله اوزان]]، و کتاب [[الوجیزه فی الرجال]] اشاره کرد.<ref>نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۲-۱۲۹؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵.</ref> | مجموع آثار عربی علامه مجلسی را تا ۱۰ عنوان ذکر کردهاند که پر حجمترین آنها بحارالانوار است که حدود ۷۰۰ هزار سطر داشته و در یکی از چاپهای آن، ۱۱۰ جلد است. علامه مجلسی به شرح مجموعههای حدیثی کهن شیعه نیز پرداخت و در این شرحها مباحث مختلف فقهی و غیر از آن را بررسی کرد. او شرحی نوشت بر کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] و آن را [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]] نام گذارد. وی همچنین شرحی بر کتاب [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]] نوشته [[شیخ طوسی]] نگاشت به نام [[ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار (کتاب)|ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار]]. از دیگر آثار علامه مجلسی باید به شرح چهل حدیث، [[الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه]] در شرح صحیفه سجادیه، رساله اعتقادات، [[اوزان المقادیر|رساله اوزان]]، و کتاب [[الوجیزة فی الرجال (کتاب)|الوجیزه فی الرجال]] اشاره کرد.<ref>نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۲-۱۲۹؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵.</ref> | ||
===فارسینگاری=== | ===فارسینگاری=== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد<ref> نک:امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵-۴۰.</ref>: | از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد<ref> نک:امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵-۴۰.</ref>: | ||
* [[عین الحیاة]] که شرحی است بر وصیت [[پیامبر]] به [[ابوذر]] مشتمل بر پندهای اخلاقی | * [[عین الحیات (کتاب)|عین الحیاة]] که شرحی است بر وصیت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] به [[ابوذر غفاری|ابوذر]] مشتمل بر پندهای اخلاقی | ||
* [[مشکاة الانوار]] در باب [[قرآن]] و [[دعا]]، فضیلت قرائت و ثواب آن | * [[مشکاة الانوار (ابهامزدایی)|مشکاة الانوار]] در باب [[قرآن]] و [[دعا]]، فضیلت قرائت و ثواب آن | ||
* [[حیاة القلوب]] در باب سرگذشت [[:رده:پیامبران|پیامبران]]، زندگانی [[پیامبر اسلام(ص)]] و درباره [[امامت]] | * [[حیات القلوب (کتاب)|حیاة القلوب]] در باب سرگذشت [[:رده:پیامبران|پیامبران]]، زندگانی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و درباره [[امامت]] | ||
* [[جلاء العیون]] در باب تاریخ و مصائب [[چهارده معصوم]](ع) | * [[جلاء العیون (کتاب)|جلاء العیون]] در باب تاریخ و مصائب [[چهارده معصوم]](ع) | ||
* [[حلیة المتقین]] در باب آداب معاشرت و مستحبات زندگی روزانه فردی و اجتماعی | * [[حلیة المتقین (کتاب)|حلیة المتقین]] در باب آداب معاشرت و مستحبات زندگی روزانه فردی و اجتماعی | ||
* [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]] در اعتقادات | * [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]] در اعتقادات | ||
* [[تحفة الزائر]] در باب زیارات پیامبر اکرم و ائمه معصومین | * [[تحفة الزائر (کتاب)|تحفة الزائر]] در باب زیارات پیامبر اکرم و ائمه معصومین | ||
==اندیشه دینی== | ==اندیشه دینی== | ||
===گرایش به حدیث=== | ===گرایش به حدیث=== | ||
علامه مجلسی در دورانی زندگی میکرد که گرایش به حدیث و نیز گرایشهای [[اخباریگری]] نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص [[حدیث]] بود و حدیث [[امامان]] شیعه را مهمترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی میدانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری میداد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینههای علم و دانش بشری نیز به شمار میرود.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۰-۱۸۵.</ref> | علامه مجلسی در دورانی زندگی میکرد که گرایش به حدیث و نیز گرایشهای [[اخباریان|اخباریگری]] نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص [[حدیث]] بود و حدیث [[امامان شیعه|امامان]] شیعه را مهمترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی میدانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری میداد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینههای علم و دانش بشری نیز به شمار میرود.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۰-۱۸۵.</ref> | ||
===اخباری یا اصولی؟=== | ===اخباری یا اصولی؟=== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
علامه مجلسی مخالف عقل گرایی [[فلسفه|فلسفی]] بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ۷۴-۷۷.</ref> | علامه مجلسی مخالف عقل گرایی [[فلسفه|فلسفی]] بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ۷۴-۷۷.</ref> | ||
او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن [[فرشتگان]]، مادی بودن [[معراج]] و [[معاد جسمانی]] از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.<ref>نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۶-۹۵.</ref> نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان [[فلسفه اسلامی]] قرار گرفت؛ برای نمونه [[علامه طباطبایی]] با اعتراض بر اندیشههای علامه مجلسی او را گرفتار تناقض میدانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی میکرد.<ref>نصیری، «علامه مجلسی ونقد دیدگاههای فلسفی»، ص۷۹.</ref> | او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن [[فرشته|فرشتگان]]، مادی بودن [[معراج]] و [[معاد جسمانی]] از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.<ref>نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۶-۹۵.</ref> نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان [[فلسفه اسلامی]] قرار گرفت؛ برای نمونه [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] با اعتراض بر اندیشههای علامه مجلسی او را گرفتار تناقض میدانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی میکرد.<ref>نصیری، «علامه مجلسی ونقد دیدگاههای فلسفی»، ص۷۹.</ref> | ||
با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلالهای عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی میکند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل میدانند.<ref>کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۴۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۲-۸۶.</ref> | با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلالهای عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی میکند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل میدانند.<ref>کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۴۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۲-۸۶.</ref> | ||
===مخالفت با صوفیه=== | ===مخالفت با صوفیه=== | ||
علامه همانند برخی دیگر از [[فقیهان]] آن عصر، در آثار خود به نقد روش [[صوفیه]] پرداخت و اندیشهها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰.</ref> عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیینهای غیر شرعی از قبیل حلقههای [[ذکر]] و [[سماع]] و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸-۲۱۹.</ref> | علامه همانند برخی دیگر از [[مجتهد|فقیهان]] آن عصر، در آثار خود به نقد روش [[صوفیه]] پرداخت و اندیشهها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰.</ref> عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیینهای غیر شرعی از قبیل حلقههای [[ذکر]] و [[سماع]] و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸-۲۱۹.</ref> | ||
چنان که از برخی نوشتههای علامه مجلسی برمیآید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تاکید کردهاند علامه با [[ریاضت]] و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ [[صفی الدین اردبیلی]]، سید علی بن طاووس، [[ابن فهد حلی]]، [[شهید ثانی]]، [[شیخ بهایی]] و پدرش [[محمد تقی مجلسی]] را از صوفیه [[امامیه]] دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیهای که از [[اهل سنت]] پیروی کردهاند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸-۲۴۲.</ref> | چنان که از برخی نوشتههای علامه مجلسی برمیآید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تاکید کردهاند علامه با [[ریاضت]] و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ [[صفیالدین اردبیلی|صفی الدین اردبیلی]]، سید علی بن طاووس، [[احمد بن فهد حلی|ابن فهد حلی]]، [[شهید ثانی]]، [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] و پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]] را از صوفیه [[امامیه]] دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیهای که از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] پیروی کردهاند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸-۲۴۲.</ref> | ||
==مجلسی در منصب شیخ الاسلامی== | ==مجلسی در منصب شیخ الاسلامی== | ||
علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان [[صفویان|صفوی]] و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب [[ | علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان [[صفویان|صفوی]] و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب [[شیخالاسلام|شیخ الاسلامی]] رسید. بعد از مرگ این پادشاه و جانشینی سلطان حسین، مجلسی از سوی پادشاه جدید بر منصب شیخ الاسلامی ابقا شد.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۷.</ref> شیخ الاسلام در دوران صفویان علاوه بر دریافت [[وجوهات شرعی]] به نظارت بر اجرای احکام شرعی و دستگاه قضاوت، اداره امور مدارس و مساجد و زیارتگاهها و تعیین ائمه جمعه و سایر مسائل مذهبی کشور میپرداخت.<ref>فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۵۲.</ref> | ||
===انتقادها از علامه=== | ===انتقادها از علامه=== | ||
اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت [[سلطان حسین صفوی]] واکنشهای مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سالهای حکومت سلطان حسین، او را همچون [[ | اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت [[شاه سلطان حسین صفوی|سلطان حسین صفوی]] واکنشهای مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سالهای حکومت سلطان حسین، او را همچون [[مجتهد|فقیهی]] [[تعصب|متعصب]] تصویر کردهاند که به آزار و اذیت گروههای اقلیت مذهبی میپرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروههای دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت میکردند.<ref>مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ۱۳۹۴ش، ص۳۱۱.</ref> | ||
====اتهام سختگیری و تعصب==== | ====اتهام سختگیری و تعصب==== | ||
علامه مجلسی در همان آغاز به سلطنت رسیدن سلطان حسین صفوی از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در [[اصفهان]]، منع [[شراب خواری]]، منع کبوتر بازی و توقف جنگهای طایفهای، صادر کند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰-۳۱.</ref> این اقدامات معمولا از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> اما برخی از پژوهشگران غربی پارهای از این اقدامات مانند منع [[شرابخواری]] و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونهای از سختگیریهای بیفایدهای دانستهاند که به مخالفتهای گسترده اجتماعی انجامید.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.</ref> | علامه مجلسی در همان آغاز به سلطنت رسیدن سلطان حسین صفوی از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در [[اصفهان]]، منع [[شرابخواری|شراب خواری]]، منع کبوتر بازی و توقف جنگهای طایفهای، صادر کند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰-۳۱.</ref> این اقدامات معمولا از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> اما برخی از پژوهشگران غربی پارهای از این اقدامات مانند منع [[شرابخواری]] و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونهای از سختگیریهای بیفایدهای دانستهاند که به مخالفتهای گسترده اجتماعی انجامید.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.</ref> | ||
====اتهام آزار اقلیتهای دینی==== | ====اتهام آزار اقلیتهای دینی==== | ||
برخی از نویسندگان غربی همچنین علامه مجلسی را به آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی متهم کردهاند. برای نمونه علامه مجلسی را متهم به شیعه کردن اجباری [[اهل سنت|سنی مذهبان]] و نیز فشار بر اقلیتهای دینی مانند زردشتیان، یهودیان و مسیحیان کردهاند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.</ref> این در حالی است که بنابر برخی پژوهش ها، شواهد روشنی در منابع تاریخی در تایید این گونه اتهامات، یافت نمیشود و برخی از آنها نتیجه اشتباهات فاحشی است که در آثار تعدادی از خاورشناسان وارد شده و انتشار یافته است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۵؛ ۱۱۱-۱۱۴.</ref> | برخی از نویسندگان غربی همچنین علامه مجلسی را به آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی متهم کردهاند. برای نمونه علامه مجلسی را متهم به شیعه کردن اجباری [[اهل سنت و جماعت|سنی مذهبان]] و نیز فشار بر اقلیتهای دینی مانند زردشتیان، یهودیان و مسیحیان کردهاند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.</ref> این در حالی است که بنابر برخی پژوهش ها، شواهد روشنی در منابع تاریخی در تایید این گونه اتهامات، یافت نمیشود و برخی از آنها نتیجه اشتباهات فاحشی است که در آثار تعدادی از خاورشناسان وارد شده و انتشار یافته است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۵؛ ۱۱۱-۱۱۴.</ref> | ||
====اتهام آزار صوفیان==== | ====اتهام آزار صوفیان==== | ||
شاید مهمترین عامل در ارائه تصویر [[فقیه|فقیهی]] متعصب و سختگیر از علامه مجلسی گزارشهایی است که در برخی از منابع تاریخی آمده و از مبارزه او با [[صوفیه]] و بستن اماکن تجمع صوفیه و اخراج آنان از اصفهان خبر میدهد.<ref>قزوینی، فوائد الصفویه، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.</ref> | شاید مهمترین عامل در ارائه تصویر [[فقیه|فقیهی]] متعصب و سختگیر از علامه مجلسی گزارشهایی است که در برخی از منابع تاریخی آمده و از مبارزه او با [[صوفیه]] و بستن اماکن تجمع صوفیه و اخراج آنان از اصفهان خبر میدهد.<ref>قزوینی، فوائد الصفویه، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.</ref> | ||
دقت و درستی این گزارشها از سوی سایر پژوهشگران مورد تردید قرار گرفته است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۵۷۷-۵۸۸.</ref> هر چند درباره ستیز حکومت صفوی و نیز فقها با صوفیه در این دوران تردیدی وجود ندارد و مبارزه علامه مجلسی با صوفیان نیز به نگارش آثاری در سرزنش طریقه آنان محدود بوده است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۹.</ref> برخی گفتهاند دامن زدن به شهرت علامه مجلسی به عنوان [[ | دقت و درستی این گزارشها از سوی سایر پژوهشگران مورد تردید قرار گرفته است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۵۷۷-۵۸۸.</ref> هر چند درباره ستیز حکومت صفوی و نیز فقها با صوفیه در این دوران تردیدی وجود ندارد و مبارزه علامه مجلسی با صوفیان نیز به نگارش آثاری در سرزنش طریقه آنان محدود بوده است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۹.</ref> برخی گفتهاند دامن زدن به شهرت علامه مجلسی به عنوان [[مجتهد|فقیهی]] متعصب و سختگیر، ریشه در آثار خاورشناسان دارد و ناشی از دلبستگی آنان به جریان تصوف است.<ref>الگار، «علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان»، ص۷۰.</ref> | ||
====همکاری با حکومت و مدح پادشاهان==== | ====همکاری با حکومت و مدح پادشاهان==== | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
همکاری کامل علامه مجلسی با سلاطین [[صفویان|صفوی]] و نیز مدح پادشاهان صفوی که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است. باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت مینگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت [[ائمه]] و معصومان را نداشت، دست کم میتوانست زمینهای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری میدیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومتها پرداختند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت ها»، ص۵۴-۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱-۲۲۲، ۲۲۸.</ref> | همکاری کامل علامه مجلسی با سلاطین [[صفویان|صفوی]] و نیز مدح پادشاهان صفوی که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است. باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت مینگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت [[ائمه]] و معصومان را نداشت، دست کم میتوانست زمینهای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری میدیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومتها پرداختند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت ها»، ص۵۴-۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱-۲۲۲، ۲۲۸.</ref> | ||
از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه ساز ظهور [[امام زمان]](عج) میپنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰-۴۱.</ref> | از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه ساز ظهور [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان]](عج) میپنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰-۴۱.</ref> | ||
با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۹.</ref> در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.<ref>حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی،علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵-۶۹.</ref> | با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۹.</ref> در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.<ref>حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی،علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵-۶۹.</ref> |