کاربر ناشناس
محمدباقر مجلسی: تفاوت میان نسخهها
جز
←بیاعتباری عقل در معرفت دینی
جز (←کتابشناسی) |
imported>Shadpoor |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پارهای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است، او را یکی از پیروان اخباریگری دانستهاند؛ ازجمله اینکه علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در [[اصول دین]] را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم [[قرآن]] را تنها از طریق حدیث امامان امکانپذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است.<ref>کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۱۸-۲۳.</ref> | در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پارهای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است، او را یکی از پیروان اخباریگری دانستهاند؛ ازجمله اینکه علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در [[اصول دین]] را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم [[قرآن]] را تنها از طریق حدیث امامان امکانپذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است.<ref>کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۱۸-۲۳.</ref> | ||
===بیاعتباری | ===بیاعتباری عقلگرایی فلسفی در معرفت دینی=== | ||
علامه مجلسی مخالف عقل گرایی [[فلسفه|فلسفی]] بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ۷۴-۷۷.</ref> | علامه مجلسی مخالف عقل گرایی [[فلسفه|فلسفی]] بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ۷۴-۷۷.</ref> | ||