پرش به محتوا

حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱٬۲۴۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani
imported>Mohamadhaghani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
== منطقه حدیبیه ==
== منطقه حدیبیه ==
حدیبیه ــ که اهل [[حجاز]] آن را به تشدید (حدیبیّه) و اهل [[عراق]] بدون تشدید می‌خوانندــ نام قریه‌اى در یک منزلى [[مکه]] و نُه منزلى [[مدینه]] است. قسمتى از آن داخل [[حرم|حرم مکه]] و قسمت دیگر خارج از حرم قرار دارد و نام آن برگرفته از اسم چاه حدیبیه یا درختى به نام حَدْباء است که در آن ناحیه قرار داشتند.<ref>یاقوت حموى، ذیل مادّه</ref>
حدیبیه ــ که اهل [[حجاز]] آن را به تشدید (حدیبیّه) و اهل [[عراق]] بدون تشدید می‌خوانندــ نام قریه‌اى در یک منزلى [[مکه]] و نُه منزلى [[مدینه]] است. قسمتى از آن داخل [[حرم|حرم مکه]] و قسمت دیگر خارج از حرم قرار دارد و نام آن برگرفته از اسم چاه حدیبیه یا درختى به نام حَدْباء است که در آن ناحیه قرار داشتند.<ref>یاقوت حموى، ذیل مادّه</ref>
== عزم مسلمانان برای انجام حج ==
در ماه [[ذیقعده]] سال ششم [[رسول خدا(ص)]] در خواب دید با یارانش به [[مکه]] رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشته‏اند. پیغمبر این خواب را براى اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد<ref>رجوع کنید به سوره فتح، آیه 27</ref> و اصحاب را براى عزیمت به مکه و اداى مراسم [[عمره]] فراخواند و چون از کینه‌توزى و جنگ‌افروزى [[قریش|قُرَیش]] یا ممانعت آنان بیمناک بود، اعراب اطراف [[مدینه]] را نیز به همراهى در این سفر دعوت کرد.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 776</ref> قبایل مزبور به‌جز عده معدودى دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثراً آماده حرکت‏شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.
== تعداد مسلمانان ==
کاروان مسلمانان، متشکل از [[مهاجران]] و [[انصار]] و عرب‌هایى که به آنان پیوستند، روز دوشنبه اول [[ذیقعده]] سال ششم مدینه را به سوى مکه ترک کرد.<ref>واقدى، ج 2، ص 573؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 95</ref> درباره تعداد همراهان پیامبر در این سفر، اقوال گوناگونى وجود دارد<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 2، ص 95؛ طبرى، تاریخ، ج 2، ص620</ref> که ظاهراً روایت [[جابر بن‌عبداللّه انصارى]]، مبنى بر اینکه «ما اصحاب حدیبیه 1400 تن بودیم»، مشهورتر است.<ref>رجوع کنید به ابن‌هشام، ج 2، ص 777</ref> چهار زن نیز در این جمع حضور داشتند که یکى از آنان [[امّ سلمه]]، همسر پیامبر، بود.<ref>واقدى، ج 2، ص 574</ref> پیامبر [[ابن ام مکتوم|عبداللّه بن‌اُمّ‌مکتوم]] <ref>واقدى، ج 2، ص 573؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 95</ref> یا نُمَیلَة بن‌عبداللّه لیثى <ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 776</ref> را به جانشینى خود در مدینه منصوب کرد.
== محرم‌شدن مسلمانان ==
به فرمان پیامبر، مسلمانان سلاحى جز سلاح مسافر (شمشیر در نیام) نداشتند.پیغمبر اسلام مقدارى که از مدینه بیرون رفت و به‏«ذى الحلیفة‏» - که اکنون به نام مسجدى که در آنجا بنا شده به‏ «[[مسجد شجره‏]]» معروف است - رسید جامه [[احرام]] پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه [[قربانى]] بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادى که خبر حرکت او را به قریش مى‏رسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 776؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 95</ref> گفته شده است شتر [[ابوجهل]] نیز، که پیامبر در [[جنگ بدر]] به غنیمت گرفته بود، به‌صورتى نمادین در میان دیگر قربانی‌ها بوده است.<ref>واقدى، ج 2، ص 574</ref>
[[پرونده:مسير پيامبر به سمت حدیبیه.jpg|بندانگشتی|200px|مسیر پیامبر (ص) به سمت حدیبیه]]
پیغمبر اسلام و همراهان همچنان‏«لبیک‏»گویان تا «عُسْفان‏» ــ محلی در دو منزلى مکه ــ پیش راندند در آنجا به پیامبر خبر رسید که مشرکان مکه از حرکت مسلمانان مطّلع شده و قسم خورده‌اند که مانع ورود آنان به مکه شوند.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 777</ref> قریش جنگجویان خود را در خارج مکه مستقر کردند و [[خالد بن‌ولید]] را با دویست سوار تا کراع‌الغَمیم به مقابله مسلمانان فرستادند.<ref>ابن‌سعد، ج 2، ص 95</ref> رسول خدا با شنیدن این خبر، فرمود: «واى بر قریش که جنگ آنان را نابود کرد». سپس پرسید: کیست تا ما را از راهى ببرد که با قریش برخورد نکنیم؟ <ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 777</ref>


پیامبر، با راهنمایى چند تن از بنی‌اسلم، از بی‌راهه مسیر خود را به سوى مکه ادامه داد تا با جنگجویان قریش مواجه نشود.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 777</ref> در این مسیر، مسلمانان براى اولین بار [[نماز خوف]] <ref>رجوع کنید به سوره نساء، آیه 101ـ102</ref> به‌جا آوردند، تا مراقب حملات احتمالى دشمن از اطراف باشند.<ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 582ـ583</ref>
پیمان صلحى که در سال ششم هجرى بین [[پیامبر (ص)]] و مشرکان [[مکه]] امضا شد و در [[سوره فتح]] به آن اشاره شده است.
 
== ورود به منطقه حدیبیه ==
هنگامى که قافله مسلمانان به منطقه حدیبیه رسید، ناگهان شتر پیامبر (قَصواء) بر زمین نشست. مسلمانان به فرمان رسول خدا در همان ناحیه فرود آمدند. به [[معجزه]] پیامبر، چاه خشکى که در آنجا بود، پر آب شد و همه سیراب شدند و حتى چندبار باران بارید.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 778؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 96</ref>
 
پس از استقرار [[پیامبر (ص)]] در حدیبیه، بُدَیل‌بن وَرقاء خُزاعى و گروهى از قبیله خُزاعه نزد رسول خدا آمدند. پیامبر اکرم به ایشان گفت که قصد جنگ ندارد و فقط براى زیارت [[کعبه|خانه خدا]] آمده‌اند. خزاعی‌ها این سخن را به اطلاع قریش رساندند، اما قریش گفتند اگر [[محمد (ص)]] قصد جنگ نیز نداشته باشد باز هم هرگز اجازه نمی‌دهیم به‌زور وارد مکه شود تا عرب‌ها ما را شماتت کنند.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 779</ref> پس از آن، قریش چند نماینده به اردوى مسلمانان فرستاد، اما میان طرفین توافقى حاصل نشد.<ref>رجوع کنید به ابن‌هشام، ج 2، ص 781؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 96؛ یعقوبى، ج 2، ص 54</ref> درواقع، سران قریش (از جمله [[ابوسفیان]] که در سال پنجم هجرت در [[جنگ احزاب]] موفقیتى در مقابل مسلمانان به دست نیاورده و در میان مردم عرب سرافکنده بودند) ورود مسلمانان به مکه را نوعى تحقیر خود و موجب طعن بیشتر اعراب می‌دانستند.
== اسارت تعداد از قریشیان ==
قرشیان که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بى‏باکى معروف بود با چهل پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر مسلمانان جولانى بزنند و اگر بتوانند کسى را از ایشان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانى از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهاى خود را برایشان بقبولانند، اما مکرز و همراهان نیز نتوانستند کارى انجام دهند و همگى به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر گشته و آنها را به نزد پیامبر بردند و [[رسول خدا(ص)]] به همان جهت که مأمور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند و با اینکه آنها پیش از اسارت خود به سوى مسلمانان تیراندازى کرده و آزار زیادى رسانده بودند و حتى به گفته برخى: یکى از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگى آزاد شده سالم به سوى قریش بازگشتند.<ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 602؛ ابن‌هشام، ج 2، ص 781؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 96ـ97</ref>
== فرستادن نماینده به نزد قریش ==
پیامبر تصمیم گرفت نماینده‌ای به سوى قریش بفرستد؛ ابتدا [[عمر بن‌خطّاب]] را برگزید، اما عمر گفت که در مکه اقوام قدرتمندى ندارد که از او حمایت کنند و [[قریش]] از عداوت زیاد وى با آنها مطّلع‌اند و ممکن است او را به قتل برسانند. بنابراین از رفتن به مکه اجتناب ورزید و [[عثمان بن‌عفان]] را به پیامبر پیشنهاد کرد، زیرا عثمان از [[بنی‌امیه]] بود و اقوام بانفوذى در میان سران قریش داشت.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 782؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 203</ref>
 
پیامبر عثمان را به مکه فرستاد و براى چندمین‌بار مکیان را از قصد خود (زیارت خانه خدا و بازگشت به مدینه) مطّلع کرد، که البته آنان نپذیرفتند. مشرکان اجازه بازگشت به عثمان ندادند و در پى آن، شایع شد که قریش وى را به قتل رسانده‌اند. در پى نشر این خبر، رسول خدا اصحاب را به بیعتِ معروف به [[بیعت رضوان]] فراخواند.<ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 603؛ ابن‌هشام، ج 2، ص 782؛ طبرى، تاریخ، ج 2، ص 632</ref> همه اصحاب حاضر در حدیبیه، به‌جز جَدّ بن‌قَیس، با پیامبر بیعت کردند.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 782</ref>
== قرارداد صلح ==
پس از مدتى معلوم شد که عثمان کشته نشده و در مکه محبوس بوده است.<ref> ابن‌اثیر، ج 2، ص 203</ref> قریش نماینده‌اى به سوى مسلمانان فرستادند تا با مسلمانان پیمان صلحى ببندد که به‌موجب آن، مسلمانان در آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد وارد مکه شوند تا بدین صورت مکیان مورد شماتت سایر اعراب قرار نگیرند. این نماینده سهیل بن‌عمرو نام داشت و پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند».<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 783</ref>
 
پس از توافق دو طرف در مورد آزادى اسرا، میان پیامبر و نماینده قریش پیمان صلحى به امضا رسید. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادى نشان داد که موجب انتقاد و خشم برخى صحابه شد و حتى سخنان درشت و سؤالات طعنه‌آمیزى در مورد پیامبر از آنان شنیده می‌شد.<ref>رجوع کنید به ابن‌هشام، ج 2، ص 783؛ نیز رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 609ـ611؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 101</ref> نمونه‌اى از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل‌بن عمرو بود مبنى بر حذف «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» از ابتداى صلح‌نامه و نوشتن «باسمک‌اللهم» به‌جاى آن، و نیز حذف عنوان رسول‌اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به‌جاى آن.<ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 54؛ طبرسى، 1417، ج 1، ص 371ـ 372؛ حلبى، ج 3، ص 20</ref>
=== مفاد صلح‌نامه ===
پس از این مذاکرات رسول خدا(ص) [[علی (ع)]] را طلبید و به او فرمود: بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم‏»
 
سهیل بن‌عمرو گفت: من این عنوان را به رسمیت نمى‏شناسم، باید همان عنوان رسمى ما را بنویسى ‏«بسمک اللهم‏» و على(ع) نیز به دستور رسول خدا(ص) همان گونه نوشت.
 
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: بنویس ‏«این است آنچه محمد رسول الله با سهیل بن‌عمرو نسبت به آن موافقت کردند»
 
سهیل گفت: اگر ما تو را به عنوان ‏«رسول الله‏» مى‏شناختیم که این همه با تو جنگ و کارزار نمى‏کردیم، باید این عنوان نیز پاک شود و به جاى آن ‏«محمد بن‌عبدالله‏» نوشته شود، پیغمبر قبول کرد و چون متوجه شد که براى على بن‌ابیطالب دشوار است عنوان ‏«رسول الله‏» را از دنبال نام پیغمبر پاک کند خود آن حضرت انگشتش را پیش برده و فرمود: یا على جاى آن را به من نشان ده و بگذار من خود این عنوان را پاک کنم
 
مُفاد صلح‌نامه حدیبیه چنین بود:
#ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد تا مردم در امنیت و آرامش زندگى کنند.<ref>قس یعقوبى، ج 2، ص 54</ref>
#مسلمانان آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد براى به جا آوردن عمره وارد مکه شوند، مشروط بر اینکه جز سلاح مسافر، سلاحى به همراه نداشته باشند و بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند، قریش نیز در این مدت شهر را ترک خواهند کرد.
#مسلمانان متعهد شدند افرادى را که از مکه به مدینه می‌گریزند، به مکه بازگردانند، اما طرف مقابل چنین تعهدى نسبت به فراریان مدینه نداشت.
#سایر قبایل در هم‌پیمانى با قریش و مسلمانان آزاد و مختار باشند.<ref>واقدى، ج 2، ص 611ـ612؛ ابن‌هشام، ج 2، ص 784؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 204؛ قس یعقوبى، ج 2، ص 54</ref>
 
== بازگشت به مدینه ==
بنا بر روایات مختلف، مسلمانان ده روز و اندى، و به قولى بیست روز، در سرزمین حدیبیه اقامت کردند.<ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 616؛ ابن‌سعد، ج 2، ص 98</ref> رسول خدا در خارج از منطقه [[حرم]] خیمه زده بود، ولى در حرم نماز می‌گزارد. چون نوشتن صلح‌نامه پایان یافت و مردانى از مسلمانان و مشرکان بر آن گواهى دادند، پیامبر به همراهانش فرمان داد که به نشانه حج، شتران خود را قربانى کنند و سرهایشان را بتراشند. بیشتر اصحاب، به‌دلیل ناخرسندى از به جا نیاوردن حج و چون صلح حدیبیه را نوعى شکست می‌دانستند، از فرمان پیامبر سرپیچى کردند، اما پس از آنکه رسول‌خدا به تنهایى اقدام به به‌جا آوردن این اعمال کرد، آنان نیز تبعیت کردند،<ref>واقدى، ج 2، ص 613؛ یعقوبى، ج 2، ص 55؛ قس ابن‌هشام، ج 2، ص 785</ref> سپس رسول خدا و مسلمانان به مدینه بازگشتند.<ref>یعقوبى، ج 2، ص 55</ref>
 
طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جاى آوردند. این واقعه به [[عمرة القضاء]] معروف است.<ref>ابن‌اثیر، ج 2، ص 227</ref>
 
در راه بازگشت از حدیبیه به مدینه، [[سوره فتح]] بر پیامبر نازل شد که خدا در آن، صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامیده و با اعلام رضایت از بیعت‌کنندگان، وعده پیروزی‌ها و غنیمت‌هاى فراوان به مسلمانان داده بود.<ref>واقدى، ج 2، ص 617ـ623؛ ابن‌هشام، ج 2، ص 786ـ788</ref> به نظر غالب مفسران، این وعده راجع به [[جنگ خیبر|فتح خیبر]] است که در سال هفتم اتفاق افتاد و غنایم زیادى نصیب مسلمانان گردید،<ref>براى نمونه رجوع کنید به طبرى، جامع؛ طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل فتح: 19</ref> اما برخى نیز آن را مربوط به [[فتح مکه]] دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به طباطبائى، ذیل فتح: 19</ref>
== نقض صلح‌نامه از سوی قریش ==
چندی پس از صلح، یکی از اهالی مکه به مدینه گریخت. طبق صلح‌نامه پیامبر او را به مکه بازگرداند؛ اما آن مسلمان در بین راه گریخت و چند تن دیگر، به قریشیان حمله می‌کرد. با توجه به مشکل پیش آمده، قریش از پیامبر خواستند تا آن افراد را به مدینه راه دهد؛ بدین ترتیب بند مربوط به استرداد یک‌طرفه فراریان نیز به‌زودى و به درخواست قریش لغو شد. <ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 624ـ629؛ ابن‌هشام، ج 2، 788ـ789</ref> هرچند پیش از این و طبق آیه 10 [[سوره ممتحنه]]، بازگرداندن زنان مؤمنى که از مکه به مدینه می‌گریختند، ممنوع شده بود.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص 790ـ791</ref>
 
هنوز دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان آن را نقض کردند. طبق بند اول صلح‌نامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند. زیرا قبیله بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان بودند، اما در نبردى که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانى از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادى از بنی‌خزاعه را کشتند. این به معناى نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً براى عذرخواهى به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتى، پیامبر با سپاهى انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد.<ref>ابن‌اثیر، ج 2، ص 239ـ244</ref>
 
== برکات صلح حدیبیه ==
صلح حدیبیه، به شهادت تاریخ و طبق پیش‌بینی‌هاى پیامبر و وعده‌هاى قرآنى، برکات زیادى براى مسلمانان در پی‌داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحى عظیم‌تر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت؛ به گونه‌اى که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (22 ماه)، تعداد کسانى که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنان‌که سپاه پیامبر در سال هشتم و در جریان [[فتح مکه]] به ده‌هزار تن رسید و بزرگان قریش، مانند [[ابوسفیان]] و [[عمروعاص]] و [[خالد بن‌ولید]]، در همین دوران به اسلام گرویدند.<ref>رجوع کنید به واقدى، ج 2، ص 624؛ ابن‌هشام، ج 2، ص 788</ref> در عین حال آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر علاوه بر تشدید فعالیت‌هاى تبلیغى در [[شبه‌جزیره عربستان|شبه‌جزیره]]، به سرزمین‌هاى خارجى هم توجه کند و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت نماید. اما مهم‌ترین فایده این صلح، زمینه‌سازى براى [[فتح مکه]] بود که مدت کوتاهى پس از صلح حدیبیه به وقوع پیوست.


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس