پرش به محتوا

بریر بن خضیر همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(درج الگوی درجه بندی)
خط ۷۳: خط ۷۳:


== مجادله با ابوحرب==
== مجادله با ابوحرب==
ضحاک بن عبداللَّه مشرقی نقل کرده که: «‌در شب عاشورا حسین(ع) و یارانش تمام شب را بیدار بودند و به مناجات با خداوند برخاسته، نماز می‏‌خواندند و آمرزش می‏‌طلبیدند.
ضحاک بن عبدالله مشرقی نقل کرده که: «‌در شب عاشورا حسین(ع) و یارانش تمام شب را بیدار بودند و به مناجات با خداوند برخاسته، نماز می‏‌خواندند و آمرزش می‏‌طلبیدند.


امام حسین (ع) [[قرآن]] می‌خواند تا اینکه به این [[آیه]] رسید:
امام حسین (ع) [[قرآن]] می‌خواند تا اینکه به این [[آیه]] رسید:
خط ۷۹: خط ۷۹:
گروهی از سواران دشمن که در حال گشت‌زنی در اطراف خیام امام(ع) بودند بر ما ‏گذشتند یکی از آن سواران این [[آیه]] را شنید و فریاد زد: «‌قسم به پروردگار کعبه که ما آن پاکانیم که از شما جدا شده‌‏ایم.‌»
گروهی از سواران دشمن که در حال گشت‌زنی در اطراف خیام امام(ع) بودند بر ما ‏گذشتند یکی از آن سواران این [[آیه]] را شنید و فریاد زد: «‌قسم به پروردگار کعبه که ما آن پاکانیم که از شما جدا شده‌‏ایم.‌»


ضحاک بن عبداللَّه مشرقی گوید: «‌من او را شناختم و به بریر بن خضیر گفتم: «‌می‌‏دانی این کیست؟‌» گفت: «‌نه.‌»
ضحاک بن عبدالله مشرقی گوید: «‌من او را شناختم و به بریر بن خضیر گفتم: «‌می‌‏دانی این کیست؟‌» گفت: «‌نه.‌»
گفتم: «‌این ابوحرب عبداللَّه بن شهر است، مردی بذله‏‌گوی و معتبر و دلیر و غافل کش، بارها اتفاق افتاده که سعید بن قیس او را به سبب جنایتی محبوس کرده بود.‌»
گفتم: «‌این ابوحرب عبدالله بن شهر است، مردی بذله‏‌گوی و معتبر و دلیر و غافل کش، بارها اتفاق افتاده که سعید بن قیس او را به سبب جنایتی محبوس کرده بود.‌»


پس بریر بن خضیر عبدالله بن شهر را خطاب قرار داد و گفت:
پس بریر بن خضیر عبدالله بن شهر را خطاب قرار داد و گفت:
خط ۸۸: خط ۸۸:
::«‌بریر بن خضیر.‌»
::«‌بریر بن خضیر.‌»


گفت: «‌انا للَّه، حیفم می‌آید‌ ای بریر، به خدا هلاک شدی، به خدا هلاک شدی.‌»
گفت: «‌انا لله، حیفم می‌آید‌ ای بریر، به خدا هلاک شدی، به خدا هلاک شدی.‌»


بریر گفت:
بریر گفت:
خط ۹۵: خط ۹۵:
گفت: «‌من نیز بدین گفته شهادت می‏‌دهم.‌»
گفت: «‌من نیز بدین گفته شهادت می‏‌دهم.‌»


ضحاک بن عبداللَّه مشرقی به او گفت: «‌وای بر تو! پس چرا دانستن این موضوع فایده‌ای به حالت ندارد؟‌»
ضحاک بن عبدالله مشرقی به او گفت: «‌وای بر تو! پس چرا دانستن این موضوع فایده‌ای به حالت ندارد؟‌»


عبدالله بن شهر [با تمسخر] گفت: «‌فدایت شوم، پس کی همنشین یزید بن عزره عنزی می‏‌شود؟‌» و ادامه داد: «‌اینک یزید همراه من است.‌»
عبدالله بن شهر [با تمسخر] گفت: «‌فدایت شوم، پس کی همنشین یزید بن عزره عنزی می‏‌شود؟‌» و ادامه داد: «‌اینک یزید همراه من است.‌»
۱۸٬۳۳۷

ویرایش