کاربر ناشناس
بحیرا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
واژه بحْیرا از واژه آرامی «بخیره» به معنای «برگزیده» است.<ref>نولدکه، ص ۷۰۵</ref> با توجه به این معنا، شاید بحیرا صفت سرجیوس راهب بوده که بعدها جانشین نام خاص وی در منابع اسلامی شده است. | واژه بحْیرا از واژه آرامی «بخیره» به معنای «برگزیده» است.<ref>نولدکه، ص ۷۰۵</ref> با توجه به این معنا، شاید بحیرا صفت سرجیوس راهب بوده که بعدها جانشین نام خاص وی در منابع اسلامی شده است. | ||
او را حِبْری (یعنی دانشمند یهود) از شهر تیماء (در اطراف [[شام]]) ،<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱</ref> راهبی [[مسیحیت|نصرانی]]،<ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۳</ref> سریانی<ref>نولدکه، ص ۷۰۵</ref> یا نَسطوری (از فرقههای مسیحی) <ref>رشید رضا، الوحی المحمّدی، ص ۷۲</ref> دانستهاند که در [[علم هیئت]] و [[علم نجوم|نجوم]] دست داشت و منکر الوهیت [[حضرت مسیح|مسیح]] و [[تثلیث]] و قائل به وحدانیت خداوند بود<ref>بستانی، دائرةالمعارف، ذیل «بحیرا» </ref> و به این سبب، از کلیسای برّیة الشام و سپس طور سینا طرد شد و ناگزیر در دیری در بُصری اقامت گزید<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱؛ سامی، قاموس الاعلام، ذیل «بحیرا» </ref> و در همین مکان، یا در نزدیكی دروازه شهر نصیبین،<ref>بلعمی، تاریخنامة طبری، ج ۱، ص ۲۰</ref> با [[پیامبر (ص)]] دیدار کرد. | او را حِبْری (یعنی دانشمند یهود) از شهر تیماء (در اطراف [[شام]]) ،<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱</ref> راهبی [[مسیحیت|نصرانی]]،<ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۳</ref> سریانی<ref>نولدکه، ص ۷۰۵</ref> یا نَسطوری (از فرقههای مسیحی) <ref>رشید رضا، الوحی المحمّدی، ص ۷۲</ref> دانستهاند که در [[علم هیئت]] و [[علم نجوم|نجوم]] دست داشت و منکر الوهیت [[حضرت مسیح|مسیح]] و [[تثلیث]] و قائل به وحدانیت خداوند بود<ref>بستانی، دائرةالمعارف، ذیل «بحیرا» </ref> و به این سبب، از کلیسای برّیة الشام و سپس [[طور سینا]] طرد شد و ناگزیر در دیری در بُصری اقامت گزید<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱؛ سامی، قاموس الاعلام، ذیل «بحیرا» </ref> و در همین مکان، یا در نزدیكی دروازه شهر نصیبین،<ref>بلعمی، تاریخنامة طبری، ج ۱، ص ۲۰</ref> با [[پیامبر (ص)]] دیدار کرد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== تحلیل روایتهای مختلف از دیدار بحیرا با محمد (ص) == | == تحلیل روایتهای مختلف از دیدار بحیرا با محمد (ص) == | ||
بر اساس این روایت، کاروانی از [[قریش]] به قصد تجارت به سوی [[شام]] حرکت کرد که ابوطالب به اصرار محمد (ص) ، که در آن هنگام نُه <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۳۶۹</ref> یا دوازده ساله بود، <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> او را نیز با خود برد. کاروان، در بُصرای شام، نزدیک صومعهای، توقف کرد. نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروانهای پیشین، <ref>خرگوشی، شرف النبی (ص) ، ص ۴۶</ref> و بعضی منتظری گوشهنشین معرفی کردهاند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمیآمد و با کسی سخن نمیگفت. <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲؛ ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۳</ref> بحیرا با دیدن برخی نشانههای غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگها بر | بر اساس این روایت، کاروانی از [[قریش]] به قصد تجارت به سوی [[شام]] حرکت کرد که ابوطالب به اصرار محمد (ص) ، که در آن هنگام نُه <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۳۶۹</ref> یا دوازده ساله بود، <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> او را نیز با خود برد. کاروان، در بُصرای شام، نزدیک صومعهای، توقف کرد. نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروانهای پیشین، <ref>خرگوشی، شرف النبی (ص) ، ص ۴۶</ref> و بعضی منتظری گوشهنشین معرفی کردهاند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمیآمد و با کسی سخن نمیگفت. <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲؛ ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۳</ref> بحیرا با دیدن برخی نشانههای غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگها بر پیامبر(ص)، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت میکرده و بر وی سایه میافکنده، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر(ص) در پناه آن، شاخههای خود را به سوی او میگشوده است، محمد (ص) را در میان کاروانیان میشناسد. بحیرا آنان را به طعام دعوت میکند تا با کودک مورد نظرش، بیشتر سخن بگوید. اما کاروانیان پیامبر(ص) را به سبب خردسالی در کنار بنه کاروان به مراقبت میگمارند و بحیرا با پیبردن به این نکته خواستار گفتوگو با کودک میشود. <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۲؛ خرگوشی، شرف النبی (ص) ، ص ۴۵</ref> | ||
روایت نادری نیز، زمان این گفتوگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بُصری میداند. براساس این روایت، گفتوگوی میان محمد (ص) و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند. <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱</ref> جزئیات و تفصیل آن در روایات یکسان نیست. برخی آن را گفت و شنودی کوتاه گزارش کردهاند که بحیرا طی آن تنها نبوت محمد (ص) را باگفتن این عبارت که «او سرور جهانیان است» <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ص ۵۵</ref> پیشگویی کرده است، <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰ به نقل از ابیمِجْلَز</ref> و بعضی به تفصیل بیشتر پرداختهاند، از جمله آنکه بحیرا از خوابهای پیامبر میپرسد، او را به لات و عزی سوگند میدهد که پیامبر از آنها تبرّی میجوید، <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۵؛ ابنکثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۴۵</ref> و مُهر نبوت را میان دو کتف حضرت میبیند و در پایان این دیدار، ابوطالب را از آینده کودک آگاه و سفارش میکند که از یهود <ref>ابنکثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۴۵؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰</ref> و نصاری یا رومیان <ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۶</ref> یا هر دو <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۱</ref> یا چنانکه مسعودی گفته است از اهل کتاب <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۸۳</ref> با تأکید بر یهود <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۶</ref> حفظ کند. | روایت نادری نیز، زمان این گفتوگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بُصری میداند. براساس این روایت، گفتوگوی میان محمد (ص) و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند. <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱</ref> جزئیات و تفصیل آن در روایات یکسان نیست. برخی آن را گفت و شنودی کوتاه گزارش کردهاند که بحیرا طی آن تنها نبوت محمد (ص) را باگفتن این عبارت که «او سرور جهانیان است» <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ص ۵۵</ref> پیشگویی کرده است، <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰ به نقل از ابیمِجْلَز</ref> و بعضی به تفصیل بیشتر پرداختهاند، از جمله آنکه بحیرا از خوابهای پیامبر(ص) میپرسد، او را به لات و عزی سوگند میدهد که پیامبر(ص) از آنها تبرّی میجوید، <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۵؛ ابنکثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۴۵</ref> و مُهر نبوت را میان دو کتف حضرت میبیند و در پایان این دیدار، ابوطالب را از آینده کودک آگاه و سفارش میکند که از یهود <ref>ابنکثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۴۵؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰</ref> و نصاری یا رومیان <ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۶</ref> یا هر دو <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۱</ref> یا چنانکه مسعودی گفته است از اهل کتاب <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۸۳</ref> با تأکید بر یهود <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۶</ref> حفظ کند. | ||
در برخی منابع، از تلاش بحیرا برای منصرف کردن سه تن [[یهود|یهودی]] به نامهای زبیر <ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۵</ref> (یا زریر <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۴</ref> یا زعبیر <ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص ۱۹۸</ref>) و ثمام <ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص ۱۹۸</ref> (یا تمّام <ref>ابنکثیر، ج ۱، ص ۲۴۵</ref>) و دریس <ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> از کشتن پیامبر اکرم سخن رفته است. | در برخی منابع، از تلاش بحیرا برای منصرف کردن سه تن [[یهود|یهودی]] به نامهای زبیر <ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص ۷۵</ref> (یا زریر <ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۹۴</ref> یا زعبیر <ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص ۱۹۸</ref>) و ثمام <ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص ۱۹۸</ref> (یا تمّام <ref>ابنکثیر، ج ۱، ص ۲۴۵</ref>) و دریس <ref>ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> از کشتن پیامبر اکرم(ص) سخن رفته است. | ||
درباره حوادث پس از گفتوگو و نحوه بازگشت محمد (ص) به مکه نیز دو گزارش هست: انصراف [[ابوطالب]] از ادامه سفر و بازگشت وی به مکه؛ <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۱</ref> ادامه سفر او به شام و فرستادن محمد (ص) با [[ابوبکر]] و [[بلال]] به مکه که بحیرا کلوچه و زیتون همراه ایشان میکند. <ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۶</ref> | درباره حوادث پس از گفتوگو و نحوه بازگشت محمد (ص) به مکه نیز دو گزارش هست: انصراف [[ابوطالب]] از ادامه سفر و بازگشت وی به مکه؛ <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص ۲۱</ref> ادامه سفر او به شام و فرستادن محمد (ص) با [[ابوبکر]] و [[بلال]] به مکه که بحیرا کلوچه و زیتون همراه ایشان میکند. <ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۶</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== تردیدها درباره صحت این روایت == | == تردیدها درباره صحت این روایت == | ||
درباره روایت دیدار پیامبر با بحیرا، بهخصوص روایت اخیر ــ كه میگوید محمد (ص) با ابوبكر و بلال به مكه بازگشتند ــ تردیدهایی وجود دارد. برخی با تطبیق تاریخ واقعه و سن [[ابوبکر]] و [[بلال حبشی|بلال]] که هر دو از پیامبر کوچکتر بودند و نمیتوانستند محافظت او را به عهده بگیرند، این بخش را از افزودههای بعدی و گواهی بر ساختگیبودن تمام روایت دانستهاند. <ref>معروف حسنی، سیرة المصطفی، ص ۵۳ ـ۵۴</ref> بعضی نیز احتمال دادهاند که قسمت پایانی گزارش بعدها به منظور اثبات نزدیکی ابوبکر به پیامبر و فضیلتدادن وی بر دیگر صحابه ساخته و ملحق شده باشد. <ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج ۱، ص ۹۳</ref> | درباره روایت دیدار پیامبر(ص) با بحیرا، بهخصوص روایت اخیر ــ كه میگوید محمد (ص) با ابوبكر و بلال به مكه بازگشتند ــ تردیدهایی وجود دارد. برخی با تطبیق تاریخ واقعه و سن [[ابوبکر]] و [[بلال حبشی|بلال]] که هر دو از پیامبر(ص) کوچکتر بودند و نمیتوانستند محافظت او را به عهده بگیرند، این بخش را از افزودههای بعدی و گواهی بر ساختگیبودن تمام روایت دانستهاند. <ref>معروف حسنی، سیرة المصطفی، ص ۵۳ ـ۵۴</ref> بعضی نیز احتمال دادهاند که قسمت پایانی گزارش بعدها به منظور اثبات نزدیکی ابوبکر به پیامبر(ص) و فضیلتدادن وی بر دیگر صحابه ساخته و ملحق شده باشد. <ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج ۱، ص ۹۳</ref> | ||
برخی از منابع ماجرای دیدار بحیرا و محمد (ص) را مربوط به سفر آن حضرت با ابوبکر به شام میدانند که در جوانی آن دو صورت گرفته ذکر شده است. در روایت این منابع نیز وقایعی شبیه به رخدادهای روایت نخستین واقع میشود. بحیرا آسودن پیامبر را در زیردرختی که تنها حضرت [[عیسی (ع)]] پیشتر در زیر آن آرمیده بود، میبیند و او را میشناسد و نبوتش را پیشگویی میکند. به هر حال، این روایت که ابنمنده نقل کرده، با سند ضعیفی، به ابنعباس منتهی میشود و اگر وقوع این سفر صحیح باشد، باید آن را دومین سفر پیامبر محسوب داشت. <ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۸۶ ؛ ابناثیر، اسدالغابة، ج ۱، ص ۱۹۹</ref> | برخی از منابع ماجرای دیدار بحیرا و محمد (ص) را مربوط به سفر آن حضرت با ابوبکر به شام میدانند که در جوانی آن دو صورت گرفته ذکر شده است. در روایت این منابع نیز وقایعی شبیه به رخدادهای روایت نخستین واقع میشود. بحیرا آسودن پیامبر(ص) را در زیردرختی که تنها حضرت [[عیسی (ع)]] پیشتر در زیر آن آرمیده بود، میبیند و او را میشناسد و نبوتش را پیشگویی میکند. به هر حال، این روایت که ابنمنده نقل کرده، با سند ضعیفی، به ابنعباس منتهی میشود و اگر وقوع این سفر صحیح باشد، باید آن را دومین سفر پیامبر(ص) محسوب داشت. <ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۸۶ ؛ ابناثیر، اسدالغابة، ج ۱، ص ۱۹۹</ref> | ||
این دیدار بهویژه در برخی آثار [[مسیحیت|مسیحی]] <ref>نولدکه، ص ۶۹۹</ref> دستمایه دشمنانی بوده است که با شک در رسالت | این دیدار بهویژه در برخی آثار [[مسیحیت|مسیحی]] <ref>نولدکه، ص ۶۹۹</ref> دستمایه دشمنانی بوده است که با شک در رسالت پیامبر(ص)، آموزههای اسلام را مجموعهای از اخبار و روایات و عقایدی قلمداد کردهاند که وی در سفرهای پیاپی از اخبار یهود و راهبان مسیحی شنیده است <ref>معروف حسنی، سیرة المصطفی، ص ۵۳ ـ۵۵؛ رشید رضا، الوحی المحمّدی، ص ۷۲</ref>. این مسئله و همچنین منتهیشدن همه روایات به ابوموسی اشعری، که با تأخیری هفت ساله به اسلام گروید؛ و نیز این واقعیت که هیچ یک از صحابه بهجز او به چنین رویدادی اشاره نکردهاند، اعتبار این روایت را مخدوش کرده است. <ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج ۱، ص ۹۲ـ۹۳</ref> | ||
برخی نیز دادههای محدود و پراکنده و غیرمستند درباره هویت و زندگانی بحیرا را موجب تردید دانستهاند تا آنجا که او را شخصیتی افسانهای و شبحی مشکوک و دستنیافتنی به شمار آوردهاند؛ <ref>ماسینیون، ص ۱۰</ref> با اینهمه، بیشتر سیرهنویسان قدیم <ref>ترمذی، الجامع الصحیح، ج ۵، ص ۵۹۰ـ؛ همچنین میتوان از حاکم، ابونعیم، خرائطی، ابنعساکر و ابنابیشیبة نیز نام برد، سهیلی، الروض الاُنُف، ج ۲، ص ۲۲۴</ref> و مورخان تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر در دوران معاصر <ref>همچون حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۷۵ و زریاب خویی، سیرة رسول اللّه، ص ۹۱ـ۹۲</ref> وقوع ماجرا را به اجمال پذیرفتهاند. شهرت این روایت نزد «اهل مغازی» احتمال وقوع آن را افزایش میدهد.<ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۸۴</ref> | برخی نیز دادههای محدود و پراکنده و غیرمستند درباره هویت و زندگانی بحیرا را موجب تردید دانستهاند تا آنجا که او را شخصیتی افسانهای و شبحی مشکوک و دستنیافتنی به شمار آوردهاند؛ <ref>ماسینیون، ص ۱۰</ref> با اینهمه، بیشتر سیرهنویسان قدیم <ref>ترمذی، الجامع الصحیح، ج ۵، ص ۵۹۰ـ؛ همچنین میتوان از حاکم، ابونعیم، خرائطی، ابنعساکر و ابنابیشیبة نیز نام برد، سهیلی، الروض الاُنُف، ج ۲، ص ۲۲۴</ref> و مورخان تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر(ص) در دوران معاصر <ref>همچون حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۷۵ و زریاب خویی، سیرة رسول اللّه، ص ۹۱ـ۹۲</ref> وقوع ماجرا را به اجمال پذیرفتهاند. شهرت این روایت نزد «اهل مغازی» احتمال وقوع آن را افزایش میدهد.<ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۸۴</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
== ذكر نام بحیرا در رویدادهای دیگر == | == ذكر نام بحیرا در رویدادهای دیگر == | ||
پیامبر در ۲۵ سالگی برای تجارت با اموال [[خدیجه]] (س) به همراه مَیسَرَه، غلام خدیجه (س) ، به میان بار دیگر به سفر شام رفت. گفته شده است در این سفر نیز آنان با یك راهب دیدار كردند. برخی منابع نام آن راهب را بحیرا دانستهاند. <ref>خرگوشی، شرف النبی (ص) ، ص ۴۹۰</ref> اما با وجود تشابه در محتوای گفتوگو و محل واقعه، ابنسعد <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۳۰</ref> و سیوطی <ref>الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۹۱</ref> نام راهب را نُسْطور ذکر میکنند. طبری <ref>تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۸</ref> با اشاره به این سفر باز نام راهب را ذکر نمیکند. در روایت محمد بنعبدالله بنعمر از این سفر، نام و نقش بحیرا و دیدار او و پیامبر بهتمامی غایب است. <ref>خلاصة سیرت رسول اللّه (ص) ، ص ۳۴</ref> | پیامبر در ۲۵ سالگی برای تجارت با اموال [[خدیجه]] (س) به همراه مَیسَرَه، غلام خدیجه (س) ، به میان بار دیگر به سفر شام رفت. گفته شده است در این سفر نیز آنان با یك راهب دیدار كردند. برخی منابع نام آن راهب را بحیرا دانستهاند. <ref>خرگوشی، شرف النبی (ص) ، ص ۴۹۰</ref> اما با وجود تشابه در محتوای گفتوگو و محل واقعه، ابنسعد <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۳۰</ref> و سیوطی <ref>الخصائص الکبری، ج ۱، ص ۹۱</ref> نام راهب را نُسْطور ذکر میکنند. طبری <ref>تاریخ الرسل و الملوک، سلسله اول، ص ۱۱۲۸</ref> با اشاره به این سفر باز نام راهب را ذکر نمیکند. در روایت محمد بنعبدالله بنعمر از این سفر، نام و نقش بحیرا و دیدار او و پیامبر(ص) بهتمامی غایب است. <ref>خلاصة سیرت رسول اللّه (ص) ، ص ۳۴</ref> | ||
از بحیرا بار دیگر در زمرة هشت تن اهل شام که با جعفر از حبشه بازگشتند، نام برده میشود. اگر چنین کسی واقعاً وجود داشته باشد، بیتردید غیر از بحیرای راهب بوده است و ابنحجر عسقلانی <ref>کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۷، ۱۳۹</ref> و ابناثیر <ref>اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۰۰</ref> به این نکته تصریح دارند. | از بحیرا بار دیگر در زمرة هشت تن اهل شام که با جعفر از حبشه بازگشتند، نام برده میشود. اگر چنین کسی واقعاً وجود داشته باشد، بیتردید غیر از بحیرای راهب بوده است و ابنحجر عسقلانی <ref>کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۷، ۱۳۹</ref> و ابناثیر <ref>اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۰۰</ref> به این نکته تصریح دارند. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
== بحیرا در متون روم شرقی == | == بحیرا در متون روم شرقی == | ||
آنچه درباره بحیرا در متون روم شرقی آمده این است که پس از نزول وحی، [[حضرت خدیجه]] (س) چون هیجان زاید الوصف [[پیامبر (ص)]] را دید، برای كسب آگاهی نزد این راهب رفت. بحیرا نیز با مطمئن ساختن وی از اینکه بر پیامبر وحی نازل شده است، او را آرام کرد. <ref>نولدکه، ص ۶۹۹</ref> روایات درباره بحیرا در ''مکاشفات بحیرا'' که در شکل فعلی، فردی به نام اشوعیب آن را در قرنهای ۵ و ۶ هجری (۱۱ و ۱۲میلادی) تدوین کرده، بهتفصیل آمده است که طی آن از ملاقات سرجیوس بحیرا در کوه سینا با پیامبر و گفتوگوهای او با محمد جوان در [[یثرب]] صحبت و ادعا میشود که به انتقال افکار و آموزشهای او به پیامبر منجر، و سبب آن شده است که او اعراب را از وجود خدای یکتا آگاه کند. در این اثر تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر انکار شود. <ref>دایرهالمعارف اسلام، چاپ اول، ذیل واژه</ref> در دوره جنگهای صلیبی، متون مربوط به بحیرا به لاتین ترجمه شد اما حتی پیش از این تاریخ نیز، سرودن اشعار و نوشتن متونی در مخالفت با پیامبر و اسلام سابقه داشت. هدف اصلی اینگونه مطالب آن است که در نزول وحی بر محمد (ص) تردید كنند و مدعی شوند كه پیامبر سخنانش و قرآن را از عالمان مسیحی و یهودی آموخته بوده است. <ref>برای بحثهای بعدی خاورشناسان رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه</ref> | آنچه درباره بحیرا در متون روم شرقی آمده این است که پس از نزول وحی، [[حضرت خدیجه]] (س) چون هیجان زاید الوصف [[پیامبر (ص)]] را دید، برای كسب آگاهی نزد این راهب رفت. بحیرا نیز با مطمئن ساختن وی از اینکه بر پیامبر وحی نازل شده است، او را آرام کرد. <ref>نولدکه، ص ۶۹۹</ref> روایات درباره بحیرا در ''مکاشفات بحیرا'' که در شکل فعلی، فردی به نام اشوعیب آن را در قرنهای ۵ و ۶ هجری (۱۱ و ۱۲میلادی) تدوین کرده، بهتفصیل آمده است که طی آن از ملاقات سرجیوس بحیرا در کوه سینا با پیامبر(ص) و گفتوگوهای او با محمد جوان در [[یثرب]] صحبت و ادعا میشود که به انتقال افکار و آموزشهای او به پیامبر منجر، و سبب آن شده است که او اعراب را از وجود خدای یکتا آگاه کند. در این اثر تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) انکار شود. <ref>دایرهالمعارف اسلام، چاپ اول، ذیل واژه</ref> در دوره جنگهای صلیبی، متون مربوط به بحیرا به لاتین ترجمه شد اما حتی پیش از این تاریخ نیز، سرودن اشعار و نوشتن متونی در مخالفت با پیامبر و اسلام سابقه داشت. هدف اصلی اینگونه مطالب آن است که در نزول وحی بر محمد (ص) تردید كنند و مدعی شوند كه پیامبر(ص) سخنانش و قرآن را از عالمان مسیحی و یهودی آموخته بوده است. <ref>برای بحثهای بعدی خاورشناسان رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه</ref> | ||