imported>M.bahrami |
imported>M.bahrami |
خط ۲۵: |
خط ۲۵: |
|
| |
|
| == مقام امامت ابراهیم == | | == مقام امامت ابراهیم == |
| در این باره نیز آرای مختلفی اظهار شده است: | | واژه «امام» در این آیه از دیگر واژگانی است که معانی مختلفی برای آن مطرح شده است، برخی آن را به معنای امامت جهانی حضرت ابراهیم عنوان کردهاند و معتقدند که بر اساس این آیه حضرت ابراهیم امام عصر خود و دیگر اعصار و حتی پیامبران میباشد و همه سنتهای توحیدی باید از او پیروی کنند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۱۰.</ref> برخی دیگر نیز عنوان کردهاند که منظور از امامت در این آیه همان نبوت است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶.</ref> برخی دیگر نیز معتقدند که مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار [[حضرت ابراهیم]] میباشد. از نظر آنها این مقام به کسانی اعطا میشود که حتی حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نداشته باشند. این مقام بالاتر از عصمت است که همه پیامبران چنین مقامی نداشتند.<ref>رجوع کنید به: سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۲۳۵ـ ۲۳۷.</ref> |
|
| |
|
| === امامت جهانی ===
| | [[شیخ طوسی]] در [[تفسیر تبیان]] عنوان کرده است که [[امامت]] در این آیه به معنای [[ولایت]] و زعامت سیاسی می باشد. او ولایت و زعامت سیاسی را از شئون [[نبوت]] و [[رسالت]] نمی داند، از همین رو معتقد است همه [[پیامبران]] علاوه بر مقام [[نبوت]]، [[ولایت]] نداشتند. [[شیخ طوسی]] در [[تفسیر تبیان]]، به این نظریه اشاره کرده است.<ref>طوسی، تبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹.</ref> |
| نظر نخست: پیشوایی حضرت ابراهیم از ویژگیهای او به شمار میرود. پس از آزمونهای مهم، به ابراهیم [[امامت]] مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی [[پیامبران]] و پیروی آنان عطا گردید؛ یعنی همگان از سنتهای [[توحید|توحیدی]] او پیروی میکنند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۱۰.</ref>
| |
|
| |
|
| در تأیید این نظریه شواهدی از [[قرآن کریم]] آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در عصر [[پیامبر اکرم]](ص) که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم(ع) نسبت میدادند، یادآور شده است که شایستهترین افراد در انتساب به ابراهیم(ع) پیامبر [[اسلام]] و پیروان او و کسانیاند که قبل از [[اسلام]] از او پیروی میکردند<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و در [[آیه]]ای، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref> و در آیهای دیگر دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است.<ref>سوره حج، آیه ۷۸.</ref>
| | به نظر [[علامه طباطبایی]] مقام امامت در این [[آیه]] به معنای [[هدایت باطنی]] است، مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲.</ref> به عقیده او [[صبر]] در راه خدا و یقین به آیات الهی، موجب رسیدن [[حضرت ابراهیم]] به مقام امامت و هدایتگری به امر خاص الهی شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲.</ref> |
| | |
| این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست:
| |
| | |
| ==== نقد و ارزیابی ====
| |
| أ. [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر اسلام]] (علیهم السلام)، هر یک [[شریعت]] مستقلی داشتهاند و با توجه به این که هر شریعتی ناسخ [[شریعت]] پیش از خود است، نمیتوان گفت که این [[پیامبران]] پیرو شریعت ابراهیم بودهاند. بر این اساس، مقصود از آیات مزبور، روح و گوهر آیین ابراهیم یعنی [[توحید]] و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی الهی است؛ چنان که فرموده است: {{عربی|إِنَّ الدِّین عِنْدَ اللّهِ الإِسْلام}}؛<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> «دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است».
| |
| | |
| ب. [[قرآن کریم]] ابراهیم را [[شیعه]] [[نوح]] دانسته است<ref>سوره صافات، آیه ۸۳.</ref> و مقصود این نیست که ابراهیم پیرو [[شریعت]] و آیین [[نوح]] بوده است، بلکه منظور این است که ابراهیم در مسیر [[توحید]] و مبارزه با [[شرک]] و جاهلیت، روش نوح را برگزیده بود؛ پیروی [[پیامبران]] پس از ابراهیم از آیین او نیز به همین معناست.
| |
| | |
| ج. ابراهیم مقام [[امامت]] را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و [[معصوم]] وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] (علیهم السلام) فرموده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند...».<ref>سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>
| |
| | |
| بنابراین نمیتوان مقام امامت را از ویژگیهای ابراهیم برشمرد.
| |
| | |
| === نبوت و پیامبری ===
| |
| نظر دوم: برخی [[امامت]] در این [[آیه]] را به [[نبوت]] و پیامبری تفسیر کردهاند. [[فخر رازی]] در تأیید این دیدگاه گفته است:
| |
| | |
| اولاً، از عبارت (للناس اماماً) به دست میآید که ابراهیم امام عموم مردم بود که این، ویژگی پیامبران صاحب شریعت است، زیرا در غیر این صورت او پیرو [[پیامبر]] دیگری میشد که با عمومیت [[امامت]] وی سازگاری ندارد.
| |
| | |
| ثانیاً، [[پیامبران]] اعم از صاحب [[شریعت]] و غیر آن دارای مقام [[امامت]] بودهاند، زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است.
| |
| | |
| ثالثاً، امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر [[ابراهیم]] مطرح است، از این رو امامت، بزرگترین نعمت الهی یعنی [[نبوت]] است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶.</ref>
| |
| | |
| ==== نقد و ارزیابی ====
| |
| در کلام رازی دو وجه اول و دوم با یکدیگر سازگاری ندارند، زیرا در وجه اول امامت ابراهیم به معنای نبوت صاحب [[شریعت]] و در وجه دوم به معنای [[نبوت]] در کاربرد گسترده آن دانسته شده است.
| |
| | |
| چنانکه وجه سوم نیز مدعای وی را اثبات نمیکند، چون امتنانی بودن امامت با این که امامت به معنای نبوت باشد ملازمه ندارد.
| |
| | |
| گذشته از این، بیشک همه یا برخی از آزمونهایی که ابراهیم پشت سر گذاشت و بدان جهت شایسته مقام [[امامت]] شد، در دوران [[نبوت]] او رخ داده است، در این صورت چگونه میتوان امامت را به [[نبوت]] تفسیر کرد.
| |
| | |
| نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد میکند این است که [[ابراهیم]] وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد، از این درخواست معلوم میشود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل به این که دارای فرزند خواهد شد اطمینان داشته است، زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است.
| |
| | |
| از طرفی ابراهیم تا زمان کهولت فرزندی نداشته، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است، و وقتی [[فرشته|فرشتگان]] الهی به او مژده فرزند دادند، گفت: «آیا به من ـ با این که پیر شدهام ـ به چنین چیزی بشارت میدهید».<ref>سوره حجر، آیه ۵۵.</ref> بنابراین [[امامت]] در اواخر دوران [[نبوت]] ابراهیم و پس از بشارت او به فرزند، به وی عطا شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
| |
| | |
| === الگوی تمام عیار===
| |
| نظر سوم: مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم است.
| |
| | |
| شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجهای از کمال معنوی نایل شود که حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نیز از او سر نزند. اگرچه [[پیامبران]] پیش از ابراهیم از مقام [[عصمت]] برخوردار بودهاند، ولی چنان که [[قرآن]] یادآور شده است گاهی، از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.<ref>سوره طه، آیه ۱۱۵؛ سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> این پیامبران از چنان مقام بلندی که به ابراهیم عطا گردید، برخوردار نبودهاند و نمیتوان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همه جانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست، ولی ابراهیم پس از انجام آزمونهای سخت به مقامی رسید که اسوه والگوی تمام عیار همه انسانها به شمار میرود.<ref>رجوع کنید به: سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۲۳۵ـ ۲۳۷.</ref>
| |
| | |
| ==== نقد و ارزیابی ====
| |
| چنان که پیش از این یادآور شدیم مقام امامت به فرزندان پاک و [[معصوم]] ابراهیم همچون [[اسحاق]] و [[یعقوب]] عطا شده است، و بدون شک مقام و منزلت معنوی و کمال وجودی [[پیامبران اولوالعزم]] مانند [[نوح]]، [[موسی]] و [[عیسی]] (علیهم السلام) برتر از چنین پیامبرانی بوده و از مقام امامت بهرهمند بودهاند؛ بر این اساس نمیتوان تنها ابراهیم را الگوی تمام عیار بشریت دانست.{{مدرک}}
| |
| | |
| ===ولایت و زعامت سیاسی ===
| |
| نظر چهارم: برخی از [[:رده:مفسران|مفسران]]، [[امامت]] در [[آیه]] را به [[ولایت]] و زعامت سیاسی تفسیر کردهاند. | |
| | |
| مبنای تفسیر مزبور آن است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون [[نبوت]] و [[رسالت]] نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی برخی از [[پیامبران]] علاوه بر مقام [[نبوت]]، [[ولایت]] و زعامت سیاسی نیز داشته و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بودهاند؛ چنان که [[امامان]] (علیهم السلام) دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بوده، ولی [[نبوت]] ندارند.
| |
| | |
| [[شیخ طوسی]] در [[تفسیر تبیان]]، به این نظریه اشاره کرده است.<ref>طوسی، تبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹</ref> وی در رسالهای که در این مسئله تألیف کرده گفته است:
| |
| | |
| امام دو کاربرد دارد؛ یکی کسی که در افعال و گفتارش مقتدای دیگران است، و دیگری کسی که به تدبیر امت و رهبری سیاسی آن قیام میکند.
| |
| | |
| در کاربرد نخست، [[پیامبر|نبی]] با [[امام]] شریک است، زیرا هیچ پیامبری نیست، مگر این که گفتار و رفتار او برای دیگران اسوه است،ولی در کاربرد دوم چنین نیست. چه بسا حکمت الهی اقتضا کند که پیامبری را تنها برای ابلاغ [[احکام الهی]] به مردم برانگیزد، ولی او نسبت به رهبری سیاسی جامعه مأموریت نداشته باشد.
| |
| | |
| [[شیخ طوسی]] سپس برای تفکیک [[نبوت]] از [[امامت]] به معنای رهبری سیاسی به مواردی استدلال کرده است:
| |
| | |
| ۱.از [[آیه]] مربوط به فرمانروایی [[طالوت]] به دست میآید که [[پیامبر]] الهی در آن زمان دارای مقام امامت و فرمانروایی نبوده است، زیرا اگر چنین بود، مردم از او نمیخواستند که فرمانروایی را برای آنها برگزیند؛ همچنین اگر وی دارای مقام فرمانروایی بود مردم نمیگفتند: ما از طالوت به فرمانروایی سزاوارتریم، بلکه میگفتند تو از طالوت به فرمانروایی سزاوارتری.
| |
| | |
| ۲.[[هارون]] با [[موسی]] (علیهما السلام) در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی وقتی میخواست به [[میقات]] برود او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمیبود.
| |
| | |
| ۳.خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمونهای الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم با امامت او ملازم نبوده است.<ref>طوسی، الرسائل العشر، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱-۱۱۳.</ref> [[امین الاسلام طبرسی]] نیز این دیدگاه را برگزیده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ۲۰۱</ref>
| |
| | |
| ==== نقد و ارزیابی ====
| |
| [[قرآن کریم]] یکی از اهداف [[بعثت]] را داوری در اختلافات دانسته میفرماید: خداوند [[پیامبران]] را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند.<ref>بقره:۲۱۳.</ref>
| |
| | |
| درست است که حکم کردن در اختلافات مردم به کتاب نسبت داده شده،ولی روشن است که کتاب تنها قانون و معیار داوری را بیان میکند و در کنار آن قاضی برای تشخیص مصداقها و حاکم برای اجرای قانون لازم است تا غرض از نبوت وشریعت تحقق یابد، و داور و مجری [[شریعت]] افرادی مستقل و در عرض [[پیامبران]] نبودهاند. بنابراین، پیامبران الهی هر دو معنای [[امامت]] را دارا بودند. در [[آیه]]ای دیگر میفرماید: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند...».<ref>سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>
| |
| | |
| وجوهی که [[شیخ الطائفه]] بر تفکیک نبوت از امامت بیان کرده است، مدعای وی را اثبات نمیکند.
| |
| | |
| در مورد پیامبر [[بنی اسرائیل]] در عصر [[طالوت]]، همین که مردم از پیامبر خواستند تا برای جنگ با دشمنان فرماندهی را برای آنان تعیین کند، دلیل روشن بر این است که آنان فرماندهی کل سپاه را از شئون [[پیامبر]] میدانستند، و از طرفی پیامبر نیز درخواست آنان را رد نکرد و نگفت این کار خارج از شؤون پیامبری است. اما این که مردم خود را برای فرماندهی سزاوارتر از طالوت میپنداشتند به این جهت بود که آنان در این باره با معیار ثروت و شهرت قضاوت میکردند، بدین جهت پیامبر خدا با بیان توانمندی جسمانی و دانایی طالوت، داوری مردم را رد کرد.
| |
| | |
| [[هارون]]، اگر چه دارایشان و مقام امامت بود، ولی با وجود [[حضرت موسی]](ع) که پیامبر [[اولوالعزم]] بود و زعامت سیاسی جامعه در دست وی بود، زمینهای برای اعمال امامت سیاسی توسط [[هارون]] وجود نداشت. و همه امور باید با اجازه حضرت موسی انجام میگرفت.
| |
| | |
| همچنین اگر مقصود از امامت [[حضرت ابراهیم]]، رهبری سیاسی بود به چنان آزمونهای دشواری نیاز نبود. در زعامت سیاسی، علاوه بر صلاحیتهای معنوی درایت و کاردانی در رهبری جامعه لازم است، که پیامبران الهی به مقتضای این که شایستهترین انسانهای عصر خود بودند، چنین ویژگیهایی را دارا بودند، به ویژه آن که از مقام [[عصمت]] در علم و عمل نیز برخوردار بودند.{{مدرک}}
| |
| | |
| === هدایت باطنی ===
| |
| نظر پنجم: از دیدگاه [[علامه طباطبایی]] امامت در این [[آیه]] به معنای [[هدایت باطنی]] است. این هدایت از سنخ راهنمایی و نشان دادن راه نبوده، از مقوله ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود است.
| |
| | |
| چنین هدایتگری در گرو برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید. وی برای اثبات این نظریه به دستهای از آیات [[قرآن]] استناد کرده است:
| |
| | |
| أ. آیاتی که پس از اشاره به مقام [[امامت]] [[پیامبران]] از هدایتگری آنان سخن گفته است: «و از آنان ([[بنی اسرائیل]]) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند، چون شکیبایی نمودند و به آیات ما [[یقین]] داشتند».<ref>سجده:۲۴؛ انبیا:۷۳</ref>
| |
| | |
| ب. آیاتی که امر الهی را تبیین کرده است: «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنهابه آن میگوید: موجود باش، آن نیز بیدرنگ موجود میشود، پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و شما را به سوی او باز میگرداند».<ref>یس:۸۲ و ۸۳؛ قمر:۵۰</ref>
| |
| | |
| ج. آیاتی که بیان میکند معرفت کامل و یقین ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، [[ملکوت]] و باطن اشیا را مشاهده کند؛ چنان که درباره ابراهیم فرموده است:«این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد».<ref>انعام:۷۵؛ تکاثر:۶؛ مطففین:۱۸ـ ۲۱</ref>
| |
| | |
| از مجموع این آیات، نکات زیر به دست میآید:
| |
| | |
| #[[امامت]] با هدایت ملازمه دارد؛ یعنی هدایت، وصف ویژه امامت و معرف آن است، پس امامت بدون هدایت، و هدایت بدون امامت نخواهد بود. هدایت یاد شده به امر خاص الهی تحقق مییابد.
| |
| # رسیدن به مقام امامت و هدایتگری به امر خاص الهی، از رهگذر دو چیز حاصل میشود: [[صبر]] در راه خدا و یقین به آیات الهی، و چون صبر به صورت مطلق آمده است، شامل هر نوع شکیبایی در راه خدا و تحمل سختیها و استواری در آزمونهای الهی میشود، این صبر، نتیجه معرفت کامل و یقین به آیات الهی است.
| |
| #امر الهی همان جنبه ملکوتی اشیاست و هر موجودی از جنبه ملکوتی و باطنی وجود خود با خداوند ارتباط دارد. بنابراین [[امام]] باید از اصحاب یقین باشد؛ یعنی ملکوت عالم را مشاهده کند و در پرتو چنین معرفتی میتواند از طریق باطن [[قلب|قلبهای]] مستعد، در آنان نفوذ کرده، به سوی خدا هدایت میکند.
| |
| | |
| بر این اساس، حرکت انسانها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب از راه تأثیر درونی و معنوی امام تحقق مییابد؛ چنان که در حیات ظاهری نیز [[امام]] راه سعادت را به بشر نشان میدهد. از این رو، هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲ـ ۲۷۳</ref>
| |
| | |
| ==== هدایت باطنی دارای مراتب است ====
| |
| با توجه به آیات ۷۲ و ۷۳ [[سوره انبیاء]] که [[امامت]] را برای [[اسحاق]] و [[یعقوب]] ثابت میکند و عدم مزیت این دو پیامبر بر [[پیامبران]] دیگر نسبت به مقام امامت، و قطعی بودن امامت [[پیامبران اولوالعزم]]، نمیتوان عمومیت امامت را در حق پیامبران الهی انکار کرد. البته امامت به معنای هدایتگری باطنی و ایصال به مطلوب، مراتب و درجات مختلفی، متناسب با مراتب و درجات وجودی هر یک از پیامبران الهی، دارد، و همه آنان از این مقام بهرهمندند.
| |
|
| |
|
| == دلالت بر عصمت امام == | | == دلالت بر عصمت امام == |