پرش به محتوا

ماجرای حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
imported>Shadpoor
imported>Shadpoor
خط ۴۴: خط ۴۴:
ابوموسی بر بالای [[منبر]] رفت و گفت:‌ای مردم! برای این که [[مسلمانان]] روی آسایش ببینند و بینشان دودستگی نباشد، من و عمرو عاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من ـ به نمایندگی از مردم [[حجاز]] و [[عراق]] ـ چنان‌که انگشتری‌ام را از دست خود خارج می‌کنم، علی را از خلافت برکنار می‌نمایم.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی ‏الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref>  
ابوموسی بر بالای [[منبر]] رفت و گفت:‌ای مردم! برای این که [[مسلمانان]] روی آسایش ببینند و بینشان دودستگی نباشد، من و عمرو عاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من ـ به نمایندگی از مردم [[حجاز]] و [[عراق]] ـ چنان‌که انگشتری‌ام را از دست خود خارج می‌کنم، علی را از خلافت برکنار می‌نمایم.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی ‏الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref>  


سپس از منبر پایین آمد و عمرو عاص به بالای منبر رفته، اعلام کرد: آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او، تنها حق برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید می‌کنم؛ اما من چنان‌که انگشتری‌ام را به دست می‌کنم خلافت را به معاویه واگذار می‌نمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولیِّ دم و خونخواه [[عثمان]] نیز است. در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیله عمرو عاص برآشفت و خطاب به او گفت: ای حیله‏‌گر [[فاسق]]! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق می‌کند.{{یادداشت|«قَد غَدَرتَ و فَجَرتَ و اِنَّما مَثَلُك مَثَلُ الكَلبِ ان تَحمِل عَلیهِ یلهَث او تَترُكهُ یلهَث». اشاره دارد به آیه ۱۷۶ [[سوره اعراف]].}} عمرو عاص هم در پاسخ گفت: تو همچون خری هستی که مشتی کتاب بارش کرده‏ باشند.{{یادداشت|«اِنَّما مَثَلُكَ مَثَلُ الحِمارِ یحمِل اَسفاراً». اشاره دارد به آیه ۵ [[سوره جمعه]].}}<ref>نگاه کنید به: ابن ابی ‏الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref>
سپس از منبر پایین آمد و عمرو عاص به بالای منبر رفته، اعلام کرد: آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او، تنها حق برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید می‌کنم؛ اما من چنان‌که انگشتری‌ام را به دست می‌کنم خلافت را به معاویه واگذار می‌نمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولیِّ دم و خونخواه [[عثمان]] نیز است. در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیله عمرو عاص برآشفت و خطاب به او گفت: ای حیله‏‌گر [[فاسق]]! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق می‌کند.{{یادداشت|اشاره دارد به آیه ۱۷۶ [[سوره اعراف]]: «قَد غَدَرتَ و فَجَرتَ و اِنَّما مَثَلُك مَثَلُ الكَلبِ ان تَحمِل عَلیهِ یلهَث او تَترُكهُ یلهَث».}} عمرو عاص هم در پاسخ گفت: تو همچون خری هستی که مشتی کتاب بارش کرده‏ باشند.{{یادداشت|اشاره دارد به آیه ۵ [[سوره جمعه]]: «اِنَّما مَثَلُكَ مَثَلُ الحِمارِ یحمِل اَسفاراً».}}<ref>نگاه کنید به: ابن ابی ‏الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref>


==آثار حکمیت==
==آثار حکمیت==
کاربر ناشناس