پرش به محتوا

ماجرای حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

imported>Naimi
imported>Naimi
خط ۳۳: خط ۳۳:
امام علی (ع) برای حکمیت، چهار صد نفر را به فرماندهی [[شریح بن هانی]] همراه ابوموسی اشعری اعزام کرده و [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان [[امام جماعت]] آنان همراهشان کرد. به علاوه ابوموسی را نیز از ماهیت معاویه آگاه کرده و نصایح فراوانی به او نمود.<ref>آبی ابوسعد، ج۱، ص۴۲۱.</ref>
امام علی (ع) برای حکمیت، چهار صد نفر را به فرماندهی [[شریح بن هانی]] همراه ابوموسی اشعری اعزام کرده و [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان [[امام جماعت]] آنان همراهشان کرد. به علاوه ابوموسی را نیز از ماهیت معاویه آگاه کرده و نصایح فراوانی به او نمود.<ref>آبی ابوسعد، ج۱، ص۴۲۱.</ref>


شریح قاضی از کسانی بود که به ابوموسی نسبت به عدم زیرکی هشدار داد. وی به ابوموسی گوشزد کرد که اگر نتیجه مذاکره شما خلافت علی(ع) باشد، شامیان در امانند؛ ولی اگر نتیجه مذاکره تسلط معاویه بر عراق باشد مردم عراق از ظلم او در امان نخواند بود.<ref>وقعةصفین،ص:۵۳۴</ref> شریح گفت: ای ابو موسی تو را با برابر بدترین حریف مقابل کرد‌ه‌اند. عراق را خوار و تباه مکن. مبادا حق را به شام دهی و جانب آنها را بگیری. مبادا عمرو تو را بفریبد. او را نیرنگ‌های گوناگون است که عقل در آن حیران ماند و آن همه را زراندود کرده است و به صورت‌نگاری آراسته نماید. پس معاویة بن (ابوسفیان بن) حرب را در این ماجرا چون شیخ و پیشوایی بی‌رقیب و بی‌عیب قرار مده.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۴-۵۳۵</ref> [[احنف بن قیس]] نیز دست ابوموسی را گرفت به او گفت: «ای ابو موسی، اهمّیت این کار را دریاب و بدان که آن را پیامدها است، و اگر تو عراق را تباه كنی، دیگر عراقی نخواهد بود. او به ابوموسی پیشهاد داد که در هیچ کاری حتی سلام دادن و مصافحه کردن پیش قدم نشود. احنف گفت: مبادا بگذاری او تو را بر بالا دست مسند نشاند، زیرا این نیرنگ است، او را به تنهايی دیدار مکن.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۶-۵۳۷</ref>
شریح قاضی از کسانی بود که به ابوموسی نسبت به عدم زیرکی هشدار داد. وی به ابوموسی گوشزد کرد که اگر نتیجه مذاکره شما خلافت علی(ع) باشد، شامیان در امانند؛ ولی اگر نتیجه مذاکره تسلط معاویه بر عراق باشد مردم عراق از ظلم او در امان نخواند بود.<ref>وقعةصفین،ص:۵۳۴</ref> شریح گفت: ای ابو موسی تو را با بدترین حریف مقابل کرد‌ه‌اند. عراق را خوار و تباه مکن. مبادا حق را به شام دهی و جانب آنها را بگیری. مبادا عمرو تو را بفریبد. او را نیرنگ‌های گوناگون است که عقل در آن حیران ماند و آن همه را زراندود کرده است و به صورت‌نگاری آراسته نماید. پس معاویة بن (ابوسفیان بن) حرب را در این ماجرا چون شیخ و پیشوایی بی‌رقیب و بی‌عیب قرار مده.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۴-۵۳۵</ref> [[احنف بن قیس]] نیز دست ابوموسی را گرفت به او گفت: «ای ابو موسی، اهمّیت این کار را دریاب و بدان که آن را پیامدها است، و اگر تو عراق را تباه كنی، دیگر عراقی نخواهد بود. او به ابوموسی پیشهاد داد که در هیچ کاری حتی سلام دادن و مصافحه کردن پیش قدم نشود. احنف گفت: مبادا بگذاری او تو را بر بالا دست مسند نشاند، زیرا این نیرنگ است، او را به تنهايی دیدار مکن.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۶-۵۳۷</ref>


===شروع مذاکره===
===شروع مذاکره===
کاربر ناشناس