پرش به محتوا

دلیل عقلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''دلیلِ عقلی''' در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]] از ادله استنباط [[حکم شرعی]] محسوب شده است. دلیل عقلی از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه‌اش نیز عقلی است و  به دو قسم مستقلات عقلی و غیرمستقلات عقلی تقسیم مى‌شود.
'''دلیلِ عقلی''' در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]] از ادله استنباط [[حکم شرعی]] محسوب شده است. دلیل عقلی از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه‌اش نیز عقلی است و  به دو قسم مستقلات عقلی و غیرمستقلات عقلی تقسیم می‌شود.


[[ابن جنید]] از فقهای [[شیعه]] در [[قرن چهارم هجری]]، نخستین فقیهی است که از دلیل عقلی برای استنباط احکام شرعی استفاده کرد و [[ابن ادریس حلی]] نخستین فقیهی است که به صراحت، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داد.  
[[ابن جنید]] از فقهای [[شیعه]] در [[قرن چهارم هجری]]، نخستین فقیهی است که از دلیل عقلی برای استنباط احکام شرعی استفاده کرد و [[ابن ادریس حلی]] نخستین فقیهی است که به صراحت، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داد.  
خط ۸: خط ۸:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
به دلیلی که از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه نیز عقلی باشد دلیل عقلی گفته می‌شود.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref> «[[عقل]]» در کنار نقل  از منابع شناخت و معارف بشرى است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۳.</ref>
به دلیلی که از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه نیز عقلی باشد دلیل عقلی گفته می‌شود.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref> «[[عقل]]» در کنار نقل  از منابع شناخت و معارف بشری است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۳.</ref>


==کاربرد دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی==
==کاربرد دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی==
دلیل عقلى از اقسام [[ادله اربعه]] و مقابل [[دلیل شرعى]] بوده و به قضایایى گفته مى‌شود که عقل به طور قطعى آنها را درک مى‌کند و صلاحیت قرار گرفتن در مسیر استنباط [[حکم شرعی]] را دارد؛ یعنى بتوان به کمک آنها احکام شرعى را استنباط نمود، مانند: حکم قطعى عقل به وجوب مقدمه واجب که مى‌توان از آن در راه استنباط احکام شرعى استفاده کرد.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۵۷۶.</ref> گاهی نیز در تقسیم بندی دیگری، ادله استنباط احکام را به دلیل لفظی و [[دلیل لُبّی]] تقسیم می‌کنند.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ج۱، ص۱۸۹. </ref> دلیل لبّی نیز به دلیل عقلی و [[سیره عقلاء]] تقسیم می‌شود.<ref>صفری، «شریعت اسلامی و استدلال عقلی از منظر امامیه»، ص۱۹۴.</ref>
دلیل عقلی از اقسام [[ادله اربعه]] و مقابل [[دلیل شرعی]] بوده و به قضایایی گفته می‌شود که عقل به طور قطعی آنها را درک می‌کند و صلاحیت قرار گرفتن در مسیر استنباط [[حکم شرعی]] را دارد؛ یعنی بتوان به کمک آنها احکام شرعی را استنباط نمود، مانند: حکم قطعی عقل به وجوب مقدمه واجب که می‌توان از آن در راه استنباط احکام شرعی استفاده کرد.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۵۷۶.</ref> گاهی نیز در تقسیم بندی دیگری، ادله استنباط احکام را به دلیل لفظی و [[دلیل لُبّی]] تقسیم می‌کنند.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ج۱، ص۱۸۹. </ref> دلیل لبّی نیز به دلیل عقلی و [[سیره عقلاء]] تقسیم می‌شود.<ref>صفری، «شریعت اسلامی و استدلال عقلی از منظر امامیه»، ص۱۹۴.</ref>


از نظر [[شیخ انصاری]] دلیل عقلی، حکمی است که به وسیله آن، دستیابی به حکم شرعی ممکن می‌شود.<ref>کلانتری، مطارح الانظار، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۱۹.</ref>
از نظر [[شیخ انصاری]] دلیل عقلی، حکمی است که به وسیله آن، دستیابی به حکم شرعی ممکن می‌شود.<ref>کلانتری، مطارح الانظار، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۱۹.</ref>


===اقسام دلیل عقلی===
===اقسام دلیل عقلی===
دلیل عقلى به دو قسم مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم مى‌شود.<ref>مظفر، اصول الفقه،۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref>
دلیل عقلی به دو قسم مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم می‌شود.<ref>مظفر، اصول الفقه،۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref>
*'''مستقلات عقلی'''
*'''مستقلات عقلی'''
اگر در یک دلیل هر دو مقدمه عقلی باشند گفته می‌شود که در این‌جا عقل به تنهایى و بدون کمک گرفتن از [[شرع]]، به [[حکم شرعی]] دست مى‌یابد،این قسم از دلیل را مستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به حسن [[انصاف]] و راستگویى و یا قبح و زشتى ظلم.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref>
اگر در یک دلیل هر دو مقدمه عقلی باشند گفته می‌شود که در این‌جا عقل به تنهایی و بدون کمک گرفتن از [[شرع]]، به [[حکم شرعی]] دست می‌یابد،این قسم از دلیل را مستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به حسن [[انصاف]] و راستگویی و یا قبح و زشتی ظلم.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref>
*'''غیر مستقلات عقلی'''
*'''غیر مستقلات عقلی'''
اگر یکی از مقدمه‌ها عقلی و مقدمه دیگر شرعی باشد این دلیل را غیرمستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به وجوب مقدمه در جایی که ذی المقدمه واجب است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref> از آنجا که مقدمه عقلی بر مقدمه دیگر غلبه دارد به آن دلیل عقلی گفته می‌شود و از آنجا که عقل به تنهایی نمی‌تواند به نتیجه که همان حکم است برسد بلکه باید به کمک مقدمه شرعی باشد پس از نوع غیرمستقلات است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref>
اگر یکی از مقدمه‌ها عقلی و مقدمه دیگر شرعی باشد این دلیل را غیرمستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به وجوب مقدمه در جایی که ذی المقدمه واجب است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref> از آنجا که مقدمه عقلی بر مقدمه دیگر غلبه دارد به آن دلیل عقلی گفته می‌شود و از آنجا که عقل به تنهایی نمی‌تواند به نتیجه که همان حکم است برسد بلکه باید به کمک مقدمه شرعی باشد پس از نوع غیرمستقلات است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:
در یک نگاه کلی می‌توان بکارگیری دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی را به سه دوره کلی تاریخی تقسیم کرد.
در یک نگاه کلی می‌توان بکارگیری دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی را به سه دوره کلی تاریخی تقسیم کرد.
*'''مرحله اول (از قرن چهارم تا قرن ششم هجری)'''
*'''مرحله اول (از قرن چهارم تا قرن ششم هجری)'''
مرحله روی آوری به عقل و روشهای عقلانی در استدلال‌های اصولی و فقهی بدون این که دلیل عقلی به عنوان یکی از منابع دست یابی به احکام شرعی در نظر گرفته شود.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> نخستین بار در این دوره توسط توسط [[ابن جنید]] از [[عقل]] به عنوان یکی از راه‌های دست‌یابی به حکم شرعی، استفاده شده است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۴؛مظاهری، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، ص۱۱۷.</ref> در این مرحله می‌توان از کسانى چون [[شیخ مفید]]،<ref>مفید، مختصر التذکره، ۱۴۱۳ق، ص۲۸.</ref> [[سید مرتضى]] <ref>سیدمرتضی، الذریعه، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و [[شیخ طوسى]] <ref>شیخ طوسی، عده الاصول، ج۲، ص۷۵۹. </ref> نام برد.
مرحله روی آوری به عقل و روشهای عقلانی در استدلال‌های اصولی و فقهی بدون این که دلیل عقلی به عنوان یکی از منابع دست یابی به احکام شرعی در نظر گرفته شود.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> نخستین بار در این دوره توسط توسط [[ابن جنید]] از [[عقل]] به عنوان یکی از راه‌های دست‌یابی به حکم شرعی، استفاده شده است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۴؛مظاهری، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، ص۱۱۷.</ref> در این مرحله می‌توان از کسانی چون [[شیخ مفید]]،<ref>مفید، مختصر التذکره، ۱۴۱۳ق، ص۲۸.</ref> [[سید مرتضی]] <ref>سیدمرتضی، الذریعه، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و [[شیخ طوسی]] <ref>شیخ طوسی، عده الاصول، ج۲، ص۷۵۹. </ref> نام برد.


*'''مرحله دوم (از اواخر قرن ششم تا قرن سیزدهم هجری)'''
*'''مرحله دوم (از اواخر قرن ششم تا قرن سیزدهم هجری)'''
در این مرحله، افزون بر روی آوری به عقل، بدون این که درباره آن کند و کاوی انجام پذیرد، از آن به عنوان یکی از منابع دست‌یابی به احکام یاد می‌گردد.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref>[[ابن ادریس حلی]] اولین فقیهی است که در این دوره، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داده است.<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۳۲۵؛مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۲۲.</ref> او در کتاب [[السرائر]] می‌گوید: ««هرگاه در مورد مسئله‌اى نه از کتاب و سنّت چیزى به دست آمد و نه از [[اجماع]] خبرى بود، محقّقان در شناخت حکم آن مسئله، به‌دلیل عقل تمسّک جسته‌اند.»<ref>ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶.</ref>
در این مرحله، افزون بر روی آوری به عقل، بدون این که درباره آن کند و کاوی انجام پذیرد، از آن به عنوان یکی از منابع دست‌یابی به احکام یاد می‌گردد.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref>[[ابن ادریس حلی]] اولین فقیهی است که در این دوره، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داده است.<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۳۲۵؛مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۲۲.</ref> او در کتاب [[السرائر]] می‌گوید: ««هرگاه در مورد مسئله‌ای نه از کتاب و سنّت چیزی به دست آمد و نه از [[اجماع]] خبری بود، محقّقان در شناخت حکم آن مسئله، به‌دلیل عقل تمسّک جسته‌اند.»<ref>ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶.</ref>


*'''مرحله سوم (از قرن سیزدهم تا اکنون)'''
*'''مرحله سوم (از قرن سیزدهم تا اکنون)'''
مرحله‌ای که عقل به عنوان یکی از منابع دست یابی به حکم در نظر گرفته می‌شود و در باره آن به کند و کاو می‌پردازند.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> در این مرحله نگاه ویژه‌ای به دلیل عقلی شده و بیشتر از گذشته به بررسی و تبیین آن همت گمارده‏‌اند؛ یعنى آن را تعریف کرده و به تحلیل آن پرداخته و ابعاد بیشترى از آن را روشن ساخته‏‌اند.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> گفته می‌شود آغازگر این مرحله، میرزاى قمى بوده است. او نخستین کسى است که به تعریف و تحلیل دلیل عقل پرداخته است.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳۶۹.</ref>
مرحله‌ای که عقل به عنوان یکی از منابع دست یابی به حکم در نظر گرفته می‌شود و در باره آن به کند و کاو می‌پردازند.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> در این مرحله نگاه ویژه‌ای به دلیل عقلی شده و بیشتر از گذشته به بررسی و تبیین آن همت گمارده‏‌اند؛ یعنی آن را تعریف کرده و به تحلیل آن پرداخته و ابعاد بیشتری از آن را روشن ساخته‏‌اند.<ref>قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.</ref> گفته می‌شود آغازگر این مرحله، میرزای قمی بوده است. او نخستین کسی است که به تعریف و تحلیل دلیل عقل پرداخته است.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳۶۹.</ref>


===مخالفین دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی===
===مخالفین دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی===
اخباری‌ها مهمترین مخالفان استنباط حکم شرعی به‌وسیله دلیل عقلی به‌شمار می‌روند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref> عنوان «اخبارى» یا «اخباریان» در کتاب‌هاى فقهى متأخّران بر گروهى از فقهاى [[شیعه]] اطلاق مى‌گردد که خط مشى عملى آنان در دستیابى به احکام شرعى و تکالیف الـهى، فقط پیروى از اخبار و احادیث است.<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۲۷.  </ref> [[محمدامین استرآبادی]] عالم شیعی قرن یازدهم هجری و از بنیان‌گذاران مکتب اخباری‌گری <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref> در کتاب [[الفوائد المدنیه]] می‌گوید: «هیچ مدرکی غیر از احادیث و روایات امامان (ع) برای استنباط احکام شرعی وجود ندارد و این روایات دربردارنده قواعد قطعی هستند که می‌تواند جایگزین خیال‌‌های عقلی شوند.»<ref>استرآبادی، فوائدالمدنیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۹۲.</ref>
اخباری‌ها مهمترین مخالفان استنباط حکم شرعی به‌وسیله دلیل عقلی به‌شمار می‌روند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref> عنوان «اخباری» یا «اخباریان» در کتاب‌های فقهی متأخّران بر گروهی از فقهای [[شیعه]] اطلاق می‌گردد که خط مش عملی آنان در دستیابی به احکام شرعی و تکالیف الـهی، فقط پیروی از اخبار و احادیث است.<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۲۷.  </ref> [[محمدامین استرآبادی]] عالم شیعی قرن یازدهم هجری و از بنیان‌گذاران مکتب اخباری‌گری <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref> در کتاب [[الفوائد المدنیه]] می‌گوید: «هیچ مدرکی غیر از احادیث و روایات امامان (ع) برای استنباط احکام شرعی وجود ندارد و این روایات دربردارنده قواعد قطعی هستند که می‌تواند جایگزین خیال‌‌های عقلی شوند.»<ref>استرآبادی، فوائدالمدنیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۹۲.</ref>


==جایگاه دلیل عقلی در اصول دین==
==جایگاه دلیل عقلی در اصول دین==
دلیل عقلی جایگاه ویژه‌ای در [[اصول دین]] دارد به‌طوری که در این مسائل، هم‌چون [[توحید]] و [[نبوت]]، تقلید جایز نیست؛ بلکه بر هر انسانی عقلاً واجب است که نسبت به این امور یقین عقلی حاصل کند.<ref>خویی، الاجتهاد و التقلید، ج۱، ص۴۱۱؛ حکیم، مستمسک العروه، ج۱، ص۱۰۳؛ فاضل مقداد، شرح الباب الحادی عشر، ۱۴۲۷ق، ص۱۱. </ref>  
دلیل عقلی جایگاه ویژه‌ای در [[اصول دین]] دارد به‌طوری که در این مسائل، هم‌چون [[توحید]] و [[نبوت]]، تقلید جایز نیست؛ بلکه بر هر انسانی عقلاً واجب است که نسبت به این امور یقین عقلی حاصل کند.<ref>خویی، الاجتهاد و التقلید، ج۱، ص۴۱۱؛ حکیم، مستمسک العروه، ج۱، ص۱۰۳؛ فاضل مقداد، شرح الباب الحادی عشر، ۱۴۲۷ق، ص۱۱. </ref>  


از نظر [[آیت‌الله جوادی آملی]] عقل یا دلیل عقلی نسبت به برخی معارف دینی، «معیار» است و آن در جایی است که انسان با استعانت از قواعد و ادله عقلی به‌طور مستقل، مسائلی از قبیل ضرورت [[شریعت]] و [[وحی]] را اثبات می‌کند<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۴.</ref> و نسبت به برخی از معارف، «مصباح» است؛ یعنی نسبت به حقایق و ره‌آوردهاى درونى شریعت حجت است و برای فهم احکام شرعی از کتاب و سنت به آن تمسک می‌شود<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۵.</ref> و نسبت به برخی دیگر «مفتاح» است؛ یعنی اگرچه انسان به کمک عقل و دلیل عقلی به اثبات اصل شریعت می‌پردازد و با استفاده از آن به مثابه یک چراغ به کاوش در احکام و قوانین شریعت می‌پردازد؛ اما توانایی ورود به محدوده علل و اسرار احکام و آن‌چه مربوط به [[عالم غیب]] است را ندارد.<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۷.</ref>
از نظر [[آیت‌الله جوادی آملی]] عقل یا دلیل عقلی نسبت به برخی معارف دینی، «معیار» است و آن در جایی است که انسان با استعانت از قواعد و ادله عقلی به‌طور مستقل، مسائلی از قبیل ضرورت [[شریعت]] و [[وحی]] را اثبات می‌کند<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۴.</ref> و نسبت به برخی از معارف، «مصباح» است؛ یعنی نسبت به حقایق و ره‌آوردهای درونی شریعت حجت است و برای فهم احکام شرعی از کتاب و سنت به آن تمسک می‌شود<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۵.</ref> و نسبت به برخی دیگر «مفتاح» است؛ یعنی اگرچه انسان به کمک عقل و دلیل عقلی به اثبات اصل شریعت می‌پردازد و با استفاده از آن به مثابه یک چراغ به کاوش در احکام و قوانین شریعت می‌پردازد؛ اما توانایی ورود به محدوده علل و اسرار احکام و آن‌چه مربوط به [[عالم غیب]] است را ندارد.<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۷.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
خط ۵۹: خط ۵۹:
*ابن ادریس، حلی، السرائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
*ابن ادریس، حلی، السرائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
*استرآبادی، محمدامین، الفوائدالمدنیه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
*استرآبادی، محمدامین، الفوائدالمدنیه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
*جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، قم، مرکز نشر فرهنگى رجاء، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
*جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، قم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
*حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق.
*حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق.
*خویی، سیدابوالقاسم، الاجتهاد و التقلید، انتشارات نوظهور، ۱۴۱۱ق.
*خویی، سیدابوالقاسم، الاجتهاد و التقلید، انتشارات نوظهور، ۱۴۱۱ق.
خط ۷۰: خط ۷۰:
*کلانتری، میرزا ابوالقاسم، مطارح الانظار، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
*کلانتری، میرزا ابوالقاسم، مطارح الانظار، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
*گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
*گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
*مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول،  ۱۳۸۹ش.
*مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول،  ۱۳۸۹ش.
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
*مظاهری، رسول، مریم، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره بیست و نهم، پاییز ۱۳۹۱ش.
*مظاهری، رسول، مریم، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره بیست و نهم، پاییز ۱۳۹۱ش.
خط ۷۶: خط ۷۶:
*میرزای قمی، قوانین الاصول، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۸ق.
*میرزای قمی، قوانین الاصول، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۸ق.
*مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، قم، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
*مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، قم، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
*ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
*ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۹۳۵

ویرایش