Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۴۶
ویرایش
جز (←سیر تاریخی) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
[[حاج میرزا آقاسی]] صدر اعظم [[محمد شاه قاجار]]، بستنشینی را محدود کرد و تنها در سه مکان اجازه بستنشینی داد.<ref>خوش افتخار، «بست و بستنشینی در دوره قاجار»، ص۳۵.</ref> [[امیرکبیر]] نیز در دوران صدارت خود بستنشینی را به صورت کامل لغو کرد و عملاً مصونیتی برای بستنشینان وجود نداشت.<ref>خوش افتخار، «اصلاحات قضایی امیر کبیر»، ص۵.</ref> این دستور امیرکبیر با وجود موافقت [[نماز جمعه|امام جمعه تهران]]، با مخالفتهای شدیدی در شهرهای دیگر مواجه گردید.<ref>الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ۱۳۵۶ش، ص۱۸۹.</ref> | [[حاج میرزا آقاسی]] صدر اعظم [[محمد شاه قاجار]]، بستنشینی را محدود کرد و تنها در سه مکان اجازه بستنشینی داد.<ref>خوش افتخار، «بست و بستنشینی در دوره قاجار»، ص۳۵.</ref> [[امیرکبیر]] نیز در دوران صدارت خود بستنشینی را به صورت کامل لغو کرد و عملاً مصونیتی برای بستنشینان وجود نداشت.<ref>خوش افتخار، «اصلاحات قضایی امیر کبیر»، ص۵.</ref> این دستور امیرکبیر با وجود موافقت [[نماز جمعه|امام جمعه تهران]]، با مخالفتهای شدیدی در شهرهای دیگر مواجه گردید.<ref>الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ۱۳۵۶ش، ص۱۸۹.</ref> | ||
رونق و اوج بستنشینی در [[دوره قاجار]] بود<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۵.</ref> که بزرگترین بستها در [[مشروطیت|زمان مشروطه]] شکل گرفت و تحولات مهمی را شکل داد.<ref>کالمرد، «بست و بستنشینی»، ص۲۰۹.</ref> با آغاز سلطنت [[رضاشاه پهلوی]]، بستنشینی و تحصن ممنوع شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/96082414875/%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86 «بستنشینان»]</ref> در نهایت و با گذشت زمان، بستنشینی جای خود را به اقداماتی مانند تحصن و پناهندگی داد.<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۸.</ref> | رونق و اوج بستنشینی در [[دوره قاجار]] بود<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۵.</ref> که بزرگترین بستها در [[مشروطیت|زمان مشروطه]] شکل گرفت و تحولات مهمی را شکل داد.<ref>کالمرد، «بست و بستنشینی»، ص۲۰۹.</ref> با آغاز سلطنت [[رضاشاه پهلوی]]، بستنشینی و تحصن ممنوع شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/96082414875/%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86 «بستنشینان»]، خبرگزاری ایسنا.</ref> در نهایت و با گذشت زمان، بستنشینی جای خود را به اقداماتی مانند تحصن و پناهندگی داد.<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۸.</ref> | ||
[[پرونده:Bast neshini.jpg|بندانگشتی|300px|بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت انگلیس]] | [[پرونده:Bast neshini.jpg|بندانگشتی|300px|بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت انگلیس]] | ||
==احکام شرعی و عرفی== | ==احکام شرعی و عرفی== | ||
بر اساس فتوای فقها اگر شخص مجرمی که [[حد]] یا [[تعزیر]] بر او واجب شده به [[مکه]] پناه ببرد، در آنجا نمیتوان به او متعرض شد؛ بلکه باید جلوی رسیدن غذا و آب به او را گرفت تا از آنجا خارج شود و سپس حکم بر او اجرا شود.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> فقها آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً؛ و هر که وارد آن شود در امان است»<ref>سوره آلعمران، آیه ۹۷.</ref> را دلیل فتوای خود ذکر کردهاند.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> در اینکه [[حرم پیامبر(ص)]] و [[اهلبیت]] مانند مکه هستند یا نه، اختلاف وجود دارد.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> در غیر از این موارد، قانون مدونی برای بستنشینی یا مفاهیم مشابه آن وجود ندارد، اما در گذر زمان و به دلایل مختلفی از جمله اعتقادات مذهبی، باورهای عمومی، فشارهای داخلی و خارجی، به تدریج بستنشینی و حفظ حرمت آن در میان مردم به صورت عرف درآمد، چنانکه شکستن بست، عملی غیرعادی، غیراخلاقی و حتی غیرقانونی تلقی شد.<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۷.</ref> | بر اساس فتوای فقها اگر شخص مجرمی که [[حد]] یا [[تعزیر]] بر او واجب شده به [[مکه]] پناه ببرد، در آنجا نمیتوان به او متعرض شد؛ بلکه باید جلوی رسیدن غذا و آب به او را گرفت تا از آنجا خارج شود و سپس حکم بر او اجرا شود.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> فقها آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً؛ و هر که وارد آن شود در امان است»<ref>سوره آلعمران، آیه ۹۷.</ref> را دلیل فتوای خود ذکر کردهاند.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> در اینکه [[حرم پیامبر(ص)]] و [[اهلبیت]] مانند مکه هستند یا نه، اختلاف وجود دارد.<ref>«التجاء» موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱۶، ص۳۱۷.</ref> در غیر از این موارد، قانون مدونی برای بستنشینی یا مفاهیم مشابه آن وجود ندارد، اما در گذر زمان و به دلایل مختلفی از جمله اعتقادات مذهبی، باورهای عمومی، فشارهای داخلی و خارجی، به تدریج بستنشینی و حفظ حرمت آن در میان مردم به صورت عرف درآمد، چنانکه شکستن بست، عملی غیرعادی، غیراخلاقی و حتی غیرقانونی تلقی شد.<ref>متین، «بست»، ج۱۲، ص۱۰۷.</ref> |