پرش به محتوا

ایمان ابوطالب: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''ایمان ابوطالب''' از مباحث اختلافی [[علم تاریخ|تاریخی]] - [[علم کلام|کلامی]] بین [[شیعه|شیعیان]] و [[اهل سنت]] است. بنابر برخی [[روایات]] اهل سنت، [[ابوطالب]] عموی [[پیامبر اکرم]](ص) و پدر [[امام علی]](ع) به دین [[اسلام]] [[ایمان]] نیاورده و مشرک از دنیا رفته است. از این‌رو [[اهل سنت]]، منکر ایمان ابوطالب‌اند. در مقابل، [[شیعه|شیعیان]] با توجه به روایات [[اهل بیت]](ع) و برخی قراین کلامی و تاریخی [[اجماع]] دارند که ابوطالب به رسول الله(ص) ایمان داشت.
'''ایمان ابوطالب''' از مباحث اختلافی تاریخی - [[کلام|کلامی]] بین [[شیعه|شیعیان]] و [[اهل سنت]] است. بنابر برخی [[روایات]] اهل سنت، [[ابوطالب]] عموی [[پیامبر اکرم]](ص) و پدر [[امام علی]](ع) به دین [[اسلام]]، [[ایمان]] نیاورده و مشرک از دنیا رفته است. از این‌رو [[اهل سنت]]، منکر ایمان ابوطالب‌اند. در مقابل، [[شیعه|شیعیان]] با توجه به روایات [[اهل بیت]](ع) و برخی قراین کلامی و تاریخی [[اجماع]] دارند که ابوطالب به رسول‌خدا(ص) ایمان داشته و برای اثبات آن، کتاب‌هایی را نگاشته‌اند.
 
== دلایل منکران ایمان ابوطالب ==
== دلایل منکران ایمان ابوطالب ==
مخالفان ایمان ابوطالب، به روایاتی که از طریق اهل سنت روایت شده، استناد کرده‌اند که برخی از این روایات در تفسیر آیات قرآنی است. [[کلام|متکلمان]] و عالمان دینی شیعه به این روایات پاسخ داده‌اند.
مخالفان ایمان ابوطالب، به روایاتی که از طریق اهل سنت روایت شده، استناد کرده‌اند که برخی از این روایات در تفسیر آیات قرآنی است. [[کلام|متکلمان]] و عالمان دینی شیعه به این روایات پاسخ داده‌اند.
=== آیه نهی از استغفار مشرک ===
=== آیه نهی از استغفار مشرک ===
[[سعید بن مسیب]] از پدرش نقل کرده که ابوطالب در حال احتضار درخواست پیامبر(ص) برای گفتن «لا اله الا الله» را نپذیرفت و بر آیین پدر و اجدادش درگذشت و پیامبر(ص) فرمود: «به خدا سوگند برای تو طلب آمرزش می‌کنم تا نهی شوم.» آن‌گاه [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] نازل شد که «بر پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند سزاوار نیست برای [[شرک|مشرکان]] استغفار کنند هر چند از خویشان آنان باشند.»<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۲۴۷.</ref>
[[سعید بن مسیب]] از پدرش نقل کرده که ابوطالب در حال احتضار درخواست پیامبر(ص) برای گفتن «[[لا اله الا الله]]» را نپذیرفت و بر آیین پدر و اجدادش درگذشت و پیامبر(ص) فرمود: «به خدا سوگند برای تو طلب آمرزش می‌کنم تا نهی شوم.» آن‌گاه [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] نازل شد که «بر پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند، سزاوار نیست برای [[شرک|مشرکان]] استغفار کنند هر چند از خویشان آنان باشند.»<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۲۴۷.</ref>
*'''پاسخ''':{{سخ}}
====پاسخ====
بنابر روایات تاریخی، سعید بن مسیب ناقل این ماجرا با [[امیر مؤمنان]](ع) دشمنی داشته است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۵۶.</ref> [[علامه امینی]] همچنین این روایت را در تضاد با روایتی می‌داند که بسیاری از [[اهل سنت]] در کتابهایشان آورده‌اند. این روایت به [[سند]] صحیح از علی(ع) روایت شده که «شنیدم مردی برای پدر و مادر مشرکش [[توبه|استغفار]] می‌کرد. جریان را به عرض پیامبر(ص) رساندم و این آیه نازل شد.»<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۱۲.</ref>بدین ترتیب [[شأن نزول]] آیه ماجرایی بوده که ارتباطی با ابوطالب نداشته است.
[[علامه امینی]] بنا بر روایات تاریخی، سعید بن مسیب، ناقل این ماجرا را از دشمنان [[امیر مؤمنان]](ع) معرفی می‌کند.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۵۶.</ref> وی همچنین این روایت را در تضاد با روایتی می‌داند که بسیاری از [[اهل سنت]] در کتاب‌هایشان آورده‌اند. این روایت به [[سند روایت|سند]] صحیح از علی(ع) روایت شده که «شنیدم مردی برای پدر و مادر مشرک‌اش [[استغفار]] می‌کرد. جریان را به عرض پیامبر(ص) رساندم و این آیه نازل شد.»<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۱۲.</ref>بدین ترتیب [[شأن نزول]] آیه ماجرایی بوده که ارتباطی با ابوطالب نداشته است.
 
=== آیه نأی ===
=== آیه نأی ===
برخی [[شان نزول]] [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]] را ابوطالب می‌دانند. این سخن مبتنی است بر روایتی بدین قرار که کسی از [[ابن عباس]] شنید: ابوطالب مردم را از اذیت و آزار پیامبر(ص) نهی می‌کرد ولی خود ایمان نمی‌آورد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۷، ص۲۲۸.</ref>  
برخی [[شان نزول]] [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]] را ابوطالب می‌دانند. این سخن مبتنی است بر روایتی که کسی از [[ابن عباس]] شنید: ابوطالب مردم را از اذیت و آزار پیامبر(ص) نهی می‌کرد، ولی خود ایمان نمی‌آورد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۷، ص۲۲۸.</ref>  
 
====پاسخ====
*'''پاسخ''':{{سخ}}
شیعیان در پاسخ به این شبهه گفته‌اند:
'''اولاً''': این [[حدیث]] [[حدیث مرسل|مرسل]] است؛ یعنی مشخص نیست آن کسی که این سخن را از ابن عباس شنیده، چه شخصی بوده است و چنین حدیثی قابل استناد نیست.
'''اولاً''': این [[حدیث]] [[حدیث مرسل|مرسل]] است؛ یعنی مشخص نیست آن کسی که این سخن را از ابن عباس شنیده، چه شخصی بوده است و چنین حدیثی قابل استناد نیست.


'''ثانیاً''': فردی که این حدیث را نقل کرده [[حبیب ابن ابی ثابت]] است و خود اهل سنت روایت او را تضعیف کرده‌ و قابل اعتماد ندانسته‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج ۴، ص۱۳۷.</ref>
'''ثانیاً''': فردی که این حدیث را نقل کرده، [[حبیب ابن ابی‌ثابت]] است و خود اهل سنت روایت او را تضعیف کرده‌ و قابل اعتماد ندانسته‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج ۴، ص۱۳۷.</ref>
 
'''ثالثاً''': در [[تفسیر طبری]] این روایت با مضمون دیگری آمده است که [[آیه]] در [[شأن نزول|شأن]] مشرکان نازل شده است که مردم را از ایمان به [[رسول خدا]](ص) باز می‌دارند و خود نیز ایمان نمی‌آورند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۷، ص۲۲۹.</ref> با توجه به سیاق آیه نسبت به آیات قبل همه ضمایر به مشرکان برمی‌گردد.


'''ثالثاً''': در [[تفسیر طبری]] این روایت با مضمون دیگری آمده که [[آیه]] در [[شأن نزول|شأن]] مشرکان نازل شده است که مردم را از ایمان به [[رسول خدا]](ص) باز می‌دارند و خود نیز ایمان نمی‌آورند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۷، ص۲۲۹.</ref>
=== حدیث ضَحضاح ===
=== حدیث ضَحضاح ===
مخالفان به حدیثی به نام ضَحضاح تمسک کرده‌اند که شخصی نزد رسول خدا(ص) از ابوطالب یاد کرد و پیامبر(ص) فرمود: ''امید است که [[شفاعت]] من در روز [[قیامت]] برای او سودمند باشد. او (ابوطالب) در میان آبی جوشیده از آتش قرار می‌گیرد که تا مغز او را می‌جوشاند.»<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۴۷.</ref>
مخالفان به حدیثی به نام ضَحضاح تمسک کرده‌اند که شخصی نزد رسول خدا(ص) از ابوطالب یاد کرد و پیامبر(ص) فرمود: ''امید است که [[شفاعت]] من در روز [[قیامت]] برای او سودمند باشد. او (ابوطالب) در میان آبی جوشیده از آتش قرار می‌گیرد که تا مغز او را می‌جوشاند.»<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۴۷.</ref>
====پاسخ====
علامه مجلسی و شیخ طوسی در این‌باره پاسخ گفته‌اند:
'''اولاً''': این حدیث را [[مغیرة بن ابی شعبه]] نقل کرده که عالمان شیعه از جمله [[علامه مجلسی]] کینه و عداوت او را نسبت به [[بنی‌هاشم]] و علی بن ابی‌طالب(ع) شرح داده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۵، ص۱۱۲</ref>{{سخ}}


*'''پاسخ''':{{سخ}}
'''ثانیاً''': بنا بر فرض این که ابوطالب کافر بوده، امید به شفاعت او بی‌معنا است زیرا شفاعت شامل مشرک نمی‌شود.<ref>طوسی، التبیان، ۱۴۰۱ق، ج ۱۰، ص۱۸۷.</ref>
'''اولاً''': این حدیث را [[مغیره بن ابی شعبه]] نقل کرده که عالمان شیعه از جمله [[علامه مجلسی]] کینه و عداوت او را نسبت به [[بنی هاشم]] و علی بن ابیطالب(ع) شرح داده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۵، ص۱۱۲</ref>{{سخ}}
 
'''ثانیاً''': بنا بر فرض این که ابوطالب کافر بوده است، امید به شفاعت او بی‌معنا است زیرا شفاعت شامل مشرک نمی‌شود.<ref>طوسی، التبیان، ۱۴۰۱ق، ج ۱۰، ص۱۸۷.</ref>


== دلایل موافقان ایمان ابوطالب ==
== دلایل موافقان ایمان ابوطالب ==
خط ۳۱: خط ۳۰:
وی در همراهی با رسول خدا(ص) همه سختیها را به جان خرید و تا هنگام مرگ از حمایت و پیروی برادر زاده خویش دست بر نداشت. نقل شده که وی در جمله پایانی خویش قبل از رحلت گفته است:‌ای جماعت بنی هاشم! محمد(ص) را تصدیق و اطاعت کنید تا رستگار و هدایت شوید.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۶۷.</ref>
وی در همراهی با رسول خدا(ص) همه سختیها را به جان خرید و تا هنگام مرگ از حمایت و پیروی برادر زاده خویش دست بر نداشت. نقل شده که وی در جمله پایانی خویش قبل از رحلت گفته است:‌ای جماعت بنی هاشم! محمد(ص) را تصدیق و اطاعت کنید تا رستگار و هدایت شوید.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۶۷.</ref>


[[ابن ابی الحدید]] عالم دینی اهل سنت، حق او را بر همه مسلمانان واجب دانسته، می‌گوید: «با سندهای بسیار از [[ابن عباس]] و دیگران روایت شده که ابوطالب از دنیا نرفت تا این که [[شهادتین]] را گفت.» و در جای دیگر می‌نویسد: «اگر ابوطالب نبود اسلام نبود.» وی تصریح می‌کند اگر ابوطالب ایمان خود را آشکار می‌ساخت حرمت و ابهت خویش را نزد مشرکان قریش از دست می‌داد و نمی‌توانست در مقام سرپرست و رییس قبیله از اسلام دفاع کند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۱ - ۸۳.</ref>
[[ابن ابی الحدید]] عالم دینی اهل سنت، حق او را بر همه مسلمانان واجب دانسته، می‌گوید: «با سندهای بسیار از [[ابن عباس]] و دیگران روایت شده که ابوطالب از دنیا نرفت تا این که [[شهادتین]] را گفت.» و در جای دیگر می‌نویسد: «اگر ابوطالب نبود اسلام نبود.» وی تصریح می‌کند اگر ابوطالب ایمان خود را آشکار می‌ساخت حرمت و ابهت خویش را نزد مشرکان [[قریش]] از دست می‌داد و نمی‌توانست در مقام سرپرست و رییس قبیله از اسلام دفاع کند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۱ - ۸۳.</ref>


===اشعار===
===اشعار===
خط ۴۲: خط ۴۱:
|ترجمه= <small>ندانستید که فرزندمان را تکذیب نمی‌کنیم؟و او به سخن بیهوده اهمیت نمی‌دهد
|ترجمه= <small>ندانستید که فرزندمان را تکذیب نمی‌کنیم؟و او به سخن بیهوده اهمیت نمی‌دهد
سپیدرویی که به آبرویش از ابرها باران خواسته‌می‌شودتکیه‌گاه یتیمان و نگهدارنده فقیران
سپیدرویی که به آبرویش از ابرها باران خواسته‌می‌شودتکیه‌گاه یتیمان و نگهدارنده فقیران
آیا ندانستید که پیامبری محمدفرستاده‌ امین، در کتابهای پیشین نگاشته‌شده‌است</small>
آیا ندانستید که پیامبری محمدفرستاده‌ امین، در کتاب‌های پیشین نگاشته‌شده‌است</small>
<ref> حموی، معجم‌البلدان، ج۳، ص۴۱۲.</ref>}}
<ref> حموی، معجم‌البلدان، ج۳، ص۴۱۲.</ref>}}


خط ۶۱: خط ۶۰:
[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: ''اگر چه این اشعار به تنهایی در حد قطعیت نمی‌رسد اما مجموع آنها متواتر است و همه آنها در یک امر مشترکند و آن تصدیق ابوطالب به [[نبوت]] پیامبر اسلام(ص) است''.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref>
[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: ''اگر چه این اشعار به تنهایی در حد قطعیت نمی‌رسد اما مجموع آنها متواتر است و همه آنها در یک امر مشترکند و آن تصدیق ابوطالب به [[نبوت]] پیامبر اسلام(ص) است''.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref>


در یکی از این اشعار آمده است:‌ای شاهد خدا! تو گواهی ده که من بر دین پیامبرم احمد(ص) هستم.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref> یا در شعری دیگر می‌گوید: همانا خداوند پیامبرش محمّد را گرامی داشت، پس گرامیترین خلق خدا در میان مردم و بهترینِ [[بنی هاشم]]، [[احمد]] است. او کسی است که بعد از نبود پیامبری، از جانب خدا فرستاده شد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref> و در جای دیگر می‌سراید: ''فرستاده پروردگار را یاری کردم با شمشیری چون صاعقه از رسول خدا پشتیبانی می‌کنم همانند پشتیبانی که برایش دل می‌سوزاند''.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref>
در یکی از این اشعار آمده است:‌ای شاهد خدا! تو گواهی ده که من بر دین پیامبرم احمد(ص) هستم.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref> یا در شعری دیگر می‌گوید: همانا خداوند پیامبرش محمّد را گرامی داشت، پس گرامی‌ترین خلق خدا در میان مردم و بهترینِ بنی‌هاشم، [[احمد]] است. او کسی است که بعد از نبود پیامبری، از جانب خدا فرستاده شد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref> و در جای دیگر می‌سراید: ''فرستاده پروردگار را یاری کردم با شمشیری چون صاعقه از رسول خدا پشتیبانی می‌کنم همانند پشتیبانی که برایش دل می‌سوزاند''.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.</ref>


=== روایات [[اهل بیت]](ع) ===
=== روایات [[اهل بیت]](ع) ===
از مجموعه آنچه از پیامبر اکرم(ص)و خاندانش نقل شده برمی‌آید که ابوطالب، مؤمن بوده و بر شریعت اسلام رحلت کرده است. در [[حدیث قدسی]] آمده است جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد و فرمود:‌''ای محمد! پروردگارت بر تو سلام رساند و فرمود: من آتش را بر صُلبی که تو را به دنیا آورد و شکمی که تو را حمل کرد و آغوشی که تو را در بر گرفت حرام کردم. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل برایم آن را توضیح بده. عرضه داشت: مراد از صُلب، صُلب پدرت [[عبدالله بن عبدالمطلب]] است. منظور از بَطن، [[آمنه بنت وهب]] است و مراد از آغوش، کفالت [[ابوطالب]] است''.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۳۸ش، ص۱۳۷.</ref>
از مجموعه آنچه از پیامبر اکرم(ص)و خاندانش نقل شده برمی‌آید که ابوطالب، مؤمن بوده و بر شریعت اسلام رحلت کرده است. در [[حدیث قدسی]] آمده است جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد و فرمود:‌''ای محمد! پروردگارت بر تو سلام رساند و فرمود: من آتش را بر صُلبی که تو را به دنیا آورد و شکمی که تو را حمل کرد و آغوشی که تو را در بر گرفت حرام کردم. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل برایم آن را توضیح بده. عرضه داشت: مراد از صُلب، صُلب پدرت [[عبدالله بن عبدالمطلب]] است. منظور از بَطن، [[آمنه بنت وهب]] است و مراد از آغوش، کفالت [[ابوطالب]] است''.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۳۸ش، ص۱۳۷.</ref>
==== در بیان رسول اکرم(ص) ====
==== در بیان رسول اکرم(ص) ====
از این جهت که محمد(ص) در دوران سخت صدر اسلام، حمایت ابوطالب را داشت، هر‌گاه سخن از وی می‌شد او را با نیکی و بزرگی یاد می‌کرد. در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) به [[جابر بن عبدالله انصاری]] فرمود: «در سفر [[معراج]] چهار نور را دیدم. از جانب خدا خطاب شد: این عبدالمطلب، این عمویت ابوطالب، این پدرت [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] و این مادرت [[آمنه مادر پیامبر|آمنه]] است.»<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۱.</ref> و در روایتی دیگر آمده است: «ابوطالب در روز قیامت در زمره پادشاهان و به سیمای پیامبران محشور می‌گردد.»<ref>ابن بابویه، الامامه و التبصره، ۱۴۰۴ق، ص۳۴.</ref> همچنین: «خداوند در روز قیامت به من وعده شفاعت چهار نفر را داده است که یکی از آنان ابوطالب است.»<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص۲۹.</ref>
از این جهت که محمد(ص) در دوران سخت صدر اسلام، حمایت ابوطالب را داشت، هر‌گاه سخن از وی می‌شد او را با نیکی و بزرگی یاد می‌کرد. در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) به [[جابر بن عبدالله انصاری]] فرمود: «در سفر [[معراج]] چهار نور را دیدم. از جانب خدا خطاب شد: این عبدالمطلب، این عمویت ابوطالب، این پدرت [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] و این مادرت [[آمنه مادر پیامبر|آمنه]] است.»<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۱.</ref> و در روایتی دیگر آمده است: «ابوطالب در روز قیامت در زمره پادشاهان و به سیمای پیامبران محشور می‌گردد.»<ref>ابن بابویه، الامامه و التبصره، ۱۴۰۴ق، ص۳۴.</ref> همچنین: «خداوند در روز قیامت به من وعده شفاعت چهار نفر را داده است که یکی از آنان ابوطالب است.»<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص۲۹.</ref>
==== در بیان امام علی(ع) ====
==== در بیان امام علی(ع) ====
روایاتی از خود امام علی(ع)نقل شده که می‌توان آنها را قرینه‌ای بر ایمان ابوطالب دانست از جمله: «نور ابوطالب، روز قیامت بر همه انوار جز پنج نور چیره می‌شود. نور ابوطالب از نور ماست و خدا آن را ۲۰۰۰ سال پیش از خلقت [[آدم]] آفریده است.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۰. کنزالفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.</ref> وی در روایتی دیگر می‌فرماید: «چون پدرم به احتضار افتاد، پیامبر بر بالین وی حاضر شد و درباره او بشارتی به من داد که از همه دنیا و آن چه در آن است محبوب‌تر است.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۳.</ref>
روایاتی از خود امام علی(ع)نقل شده که می‌توان آنها را قرینه‌ای بر ایمان ابوطالب دانست از جمله: «نور ابوطالب، روز قیامت بر همه انوار جز پنج نور چیره می‌شود. نور ابوطالب از نور ماست و خدا آن را ۲۰۰۰ سال پیش از خلقت [[آدم]] آفریده است.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۰. کنزالفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.</ref> وی در روایتی دیگر می‌فرماید: «چون پدرم به احتضار افتاد، پیامبر بر بالین وی حاضر شد و درباره او بشارتی به من داد که از همه دنیا و آن چه در آن است محبوب‌تر است.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۳.</ref>
==== در بیان ائمه معصومین(ع) ====
==== در بیان ائمه معصومین(ع) ====
بنابر برخی منابع روزی از [[امام سجاد]](ع) درباره ایمان ابوطالب سؤال کردند. جواب داد: «خدای متعال پیامبرش را نهی کرد از این که زن مسلمانی در نکاح فرد کافری بماند در حالی که [[فاطمه بنت اسد]] از سبقت جویان در اسلام است و تا پایان عمر خویش در نکاح با ابوطالب ماند.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۵۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۹.</ref>
بنابر برخی منابع، روزی از [[امام سجاد]](ع) درباره ایمان ابوطالب سؤال کردند. جواب داد: «خدای متعال پیامبرش را نهی کرد از این که زن مسلمانی در [[نکاح]] فرد کافری بماند در حالی که [[فاطمه بنت اسد]] از سبقت‌جویان در اسلام است و تا پایان عمر خویش در نکاح با ابوطالب ماند.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۵۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۹.</ref>


[[امام محمد باقر]](ع) بر ایمان ابوطالب تصریح کرده است: «اگر ایمان ابوطالب را در کفه ترازویی قرار دهند و ایمان این مردم را در کفه دیگر؛ ایمان ابوطالب سنگین‌تر است.»<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۸۰.</ref>
[[امام محمد باقر]](ع) بر ایمان ابوطالب تصریح کرده که اگر ایمان ابوطالب را در کفه ترازویی قرار دهند و ایمان این مردم را در کفه دیگر؛ ایمان ابوطالب سنگین‌تر است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۸۰.</ref>


[[امام صادق]](ع) نیز در روایتی ابوطالب را بسان [[اصحاب کهف]] شمرده که ایمان خود را مخفی داشتند و اظهار شرک کردند و خدا به آنان دو پاداش داد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص۴۴۸.</ref> و در روایتی دیگر منکران ایمان ابوطالب را دروغگو شمرده و او را از همنشینان انبیا، صدیقان و شهیدان و صالحان خوانده است.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.</ref>
[[امام صادق]](ع) نیز در روایتی ابوطالب را بسان [[اصحاب کهف]] شمرده که ایمان خود را مخفی داشتند و اظهار شرک کردند و خدا به آنان دو پاداش داد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص۴۴۸.</ref> و در روایتی دیگر منکران ایمان ابوطالب را دروغگو شمرده و او را از همنشینان انبیا، صدیقان و شهیدان و صالحان خوانده است.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.</ref>


در حدیثی دیگر آمده است که فردی برای [[امام رضا]](ع) نامه‌ای نوشت و گفت که من در ایمان ابوطالب تردید کردم. امام(ع) در جواب وی به [[آیه]] ۱۱۵ [[سوره نساء]] اشاره کرد و به او هشدار داد که کافر دانستن ابوطالب به لحاظ عقوبت اخروی سرانجام بدی دارد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۸. مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۰.</ref>{{سخ}}
در حدیثی دیگر آمده است که فردی برای [[امام رضا]](ع) نامه‌ای نوشت و گفت که من در ایمان ابوطالب تردید کردم. امام(ع) در جواب وی به [[آیه]] ۱۱۵ [[سوره نساء]] اشاره کرد و به او هشدار داد که کافر دانستن ابوطالب به لحاظ عقوبت اخروی، سرانجام بدی دارد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۸. مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۱۰.</ref>
در روایتی از [[امام عسکری]](ع) آمده است: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که من تو را با دو گروه از پیروانت یاری نمودم؛ گروهی که تو را در نهان یاری داده و گروهی که آشکارا یاری ات رساندند. از میان گروه اوّل، سید و افضل آنان عمویت، [[ابوطالب]] است و از میان گروه دوّم فرزند او، علی(ع) است. آنگاه فرمود: ابوطالب همچون [[مؤمن آل فرعون]] بود که ایمانش را کتمان می‌کرد.»<ref>ابن معد، الحجه علی الذاهب، ۴۱۰ق، ص۳۶۲.</ref>
 
در روایتی از [[امام عسکری]](ع) آمده است: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که من تو را با دو گروه از پیروانت یاری نمودم؛ گروهی که تو را در نهان یاری داده و گروهی که آشکارا یاری ات رساندند. از میان گروه اوّل، سید و افضل آنان عمویت، [[ابوطالب]] است و از میان گروه دوّم فرزند او، علی(ع) است. آنگاه فرمود: ابوطالب همچون [[مؤمن آل فرعون]] بود که ایمانش را کتمان می‌کرد.»<ref>ابن معد، الحجة علی الذاهب، ۴۱۰ق، ص۳۶۲.</ref>


==== در کلام بزرگان و عالمان دین ====
==== در کلام بزرگان و عالمان دین ====
خط ۸۷: خط ۸۴:
شیخ [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] تصریح می‌کند: ''اجماع اهل بیت(ع) بر ایمان ابوطالب است و اجماع آنان حجّت است''.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۳۱.</ref>
شیخ [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] تصریح می‌کند: ''اجماع اهل بیت(ع) بر ایمان ابوطالب است و اجماع آنان حجّت است''.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۳۱.</ref>
[[پرونده:کتاب الحجة علی الذاهب.jpg|180px|بندانگشتی|کتاب الحجة علی الذاهب]]
[[پرونده:کتاب الحجة علی الذاهب.jpg|180px|بندانگشتی|کتاب الحجة علی الذاهب]]
[[فتال نیشابوری|فتّال نیشابوری]] می‌نویسد: ''طایفه بر حقّ شیعه، اجماع کرده‌اند بر اینکه ابوطالب، [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و [[آمنه دختر وهب]]، همگی مؤمن بودند و اجماع آنان حجّت است''.<ref>فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۸.</ref>
[[فتال نیشابوری|فتّال نیشابوری]] می‌نویسد: ''طایفه بر حقّ شیعه، اجماع کرده‌اند بر اینکه ابوطالب، [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و [[آمنه دختر وهب]]، همگی مؤمن بودند و اجماع آنان حجّت است''.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۸.</ref>


[[ابن معد]] قائل است: ''در ایمان ابوطالب، اجماع اهل بیت رسول خدا(ص) و اتفاق [[:رده:علمای شیعه|عالمان شیعه]] برای ما کافی است و میتوان بر آن اعتماد نمود''.<ref>ابن معد، الحجه علی الذاهب، ۴۱۰ق، ص۶۴.</ref>
[[ابن معد]] قائل است: ''در ایمان ابوطالب، اجماع اهل بیت رسول خدا(ص) و اتفاق [[:رده:علمای شیعه|عالمان شیعه]] برای ما کافی است و میتوان بر آن اعتماد نمود''.<ref>ابن معد، الحجه علی الذاهب، ۴۱۰ق، ص۶۴.</ref>
خط ۹۵: خط ۹۲:
[[علامه مجلسی]] می‌نویسد: ''[[شیعه]] بر اسلام ابوطالب اجماع دارد و این که او در ابتدای رسالت [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) به او ایمان آورد و هرگز بتی را نپرستید، بلکه وی از اوصیای [[حضرت ابراهیم|ابراهیم(ع)]] بود و این امر به حدّی نزد شیعه مشهور است که حتّی مخالفان آنان، این موضوع را به شیعه نسبت می‌دهند. اخبار [[تواتر|متواتر]] از طرق خاصه و عامه، بر ایمان او رسیده است و بسیاری از علما و محدثان ما درباره این موضوع، کتاب مستقل تألیف کرده‌اند تا بر کسی مخفی نماند.''<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۳۸.</ref>
[[علامه مجلسی]] می‌نویسد: ''[[شیعه]] بر اسلام ابوطالب اجماع دارد و این که او در ابتدای رسالت [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) به او ایمان آورد و هرگز بتی را نپرستید، بلکه وی از اوصیای [[حضرت ابراهیم|ابراهیم(ع)]] بود و این امر به حدّی نزد شیعه مشهور است که حتّی مخالفان آنان، این موضوع را به شیعه نسبت می‌دهند. اخبار [[تواتر|متواتر]] از طرق خاصه و عامه، بر ایمان او رسیده است و بسیاری از علما و محدثان ما درباره این موضوع، کتاب مستقل تألیف کرده‌اند تا بر کسی مخفی نماند.''<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج ۳۵، ص۱۳۸.</ref>
[[پرونده:کتاب ایمان ابی طالب.jpg|بندانگشتی|180px|کتاب ایمان ابی طالب اثر [[شیخ مفید]]]]
[[پرونده:کتاب ایمان ابی طالب.jpg|بندانگشتی|180px|کتاب ایمان ابی طالب اثر [[شیخ مفید]]]]
== کتاب‌شناسی ایمان ابوطالب ==
== کتاب‌شناسی ایمان ابوطالب ==
کتاب‌های فراوانی در اثبات ایمان ابوطالب نگاشته شده است.<ref>[http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=13196:%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8&Itemid=31&tmpl=component&print=1 کتاب‌شناسی تخصصی ایمان ابوطالب]</ref> [[آقا بزرگ تهرانی]] ۹ کتاب را ذکر می‌کند که با عنوان «ایمان ابی طالب» نوشته شده است.<ref>تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۵۱۲ و ۵۱۳.</ref> برخی کتاب‌های دیگر نیز به این شرح است:
کتاب‌های فراوانی در اثبات ایمان ابوطالب نگاشته شده است.<ref>[http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=13196:%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8&Itemid=31&tmpl=component&print=1 کتاب‌شناسی تخصصی ایمان ابوطالب]</ref> [[آقا بزرگ تهرانی]] ۹ کتاب را ذکر می‌کند که با عنوان «ایمان ابی طالب» نوشته شده است.<ref>تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۵۱۲ و ۵۱۳.</ref> برخی کتاب‌های دیگر نیز به این شرح است:
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش