کاربر ناشناس
امام سجاد علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
←واقعه حره
imported>Kmhoseini |
imported>Kmhoseini |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
بعد از [[واقعه کربلا]] در [[سال ۶۳ قمری]]، مردم [[مدینه]] علیه [[امویان]] قیام کردند که این قیام حوادثی در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با [[عبدالله بن حنظله]] -که پدرش حنظله به [[غسیل الملائکه]] معروف بود- [[بیعت]] کردند و [[بنی امیه]] را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه [[مروان بن حکم]] به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۲-۸۳.</ref> امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۶.</ref> | بعد از [[واقعه کربلا]] در [[سال ۶۳ قمری]]، مردم [[مدینه]] علیه [[امویان]] قیام کردند که این قیام حوادثی در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با [[عبدالله بن حنظله]] -که پدرش حنظله به [[غسیل الملائکه]] معروف بود- [[بیعت]] کردند و [[بنی امیه]] را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه [[مروان بن حکم]] به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۲-۸۳.</ref> امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۶.</ref> | ||
برخی پژوهشگران ویژگیهای منفی این قیام را دلیل کنارهگیری امام از آن دانستهاند؛ برای نمونه انگیزه اهل مدینه را نزاع با شامیان و تلاش برای بازگرداندن موقعیت برتر مدینه میدانند که خود انحرافی از مسیر ارزشهای دینی است. <ref>واسعی، «رویاورد سیاسی امام سجاد(ع) در شورش مردم مدینه، ص ۱۰۷»</ref> همچنین برخی این قیام را به طرفداری از زبیریان ارزیابی میکنند و یکی از دلایل کنارهگیری امام را غیر شیعی بودن این قیام میدانند. ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۷۱</ref> برخی دیگر موضع امام را از زاویه تلاش او برای حفظ موجودیت شیعه در شرایط خطر قطعی تبیین میکنند. این گروه بر آنند که در زمانی که شیعه به شدت تضعیف شده و کم تعداد بودند، همراهی امام با قیامی که شکستش پیشبینی میشد، نتیجهای جز نابودی شیعیان و امام آنان نداشت. <ref>امام سجاد جمال نیایشگران، ص ۱۵۶؛ حسینی جلالی، ص ۶۹</ref> | برخی پژوهشگران ویژگیهای منفی این قیام را دلیل کنارهگیری امام از آن دانستهاند؛ برای نمونه انگیزه اهل مدینه را نزاع با شامیان و تلاش برای بازگرداندن موقعیت برتر مدینه میدانند که خود انحرافی از مسیر ارزشهای دینی است. <ref>واسعی، «رویاورد سیاسی امام سجاد(ع) در شورش مردم مدینه، ص ۱۰۷»</ref> همچنین برخی این قیام را به طرفداری از زبیریان ارزیابی میکنند و یکی از دلایل کنارهگیری امام را غیر شیعی بودن این قیام میدانند. <ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۲۵۸؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۷۱</ref> برخی دیگر موضع امام را از زاویه تلاش او برای حفظ موجودیت شیعه در شرایط خطر قطعی تبیین میکنند. این گروه بر آنند که در زمانی که شیعه به شدت تضعیف شده و کم تعداد بودند، همراهی امام با قیامی که شکستش پیشبینی میشد، نتیجهای جز نابودی شیعیان و امام آنان نداشت. <ref>امام سجاد جمال نیایشگران، ص ۱۵۶؛ حسینی جلالی، ص ۶۹</ref> | ||
در شورش اهل مدینه بر امویان در واقعه حره، [[مروان بن حکم]] (از دشمنان [[اهل بیت(ع)]]) از امام درخواست کرد که به خانواده او پناه دهد. امام پذیرفت و خانواده مروان را همراه با زن و فرزند خود به [[ینبع]] (چشمهساری نزدیک [[مدینه]] از جانب راست [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]]) فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص ۴۸۵</ref>{{یادداشت|[[طبری (ابهامزدایی)|طبری]] نوشته است که امام سجاد(ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بیاساس است؛ زیرا مروان هیچگاه به [[بنی هاشم]] روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری میخواهد جوانمردی را که [[بنیهاشم]] از حد اعلای آن برخوردار بودهاند، نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. (شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۳)}} | در شورش اهل مدینه بر امویان در واقعه حره، [[مروان بن حکم]] (از دشمنان [[اهل بیت(ع)]]) از امام درخواست کرد که به خانواده او پناه دهد. امام پذیرفت و خانواده مروان را همراه با زن و فرزند خود به [[ینبع]] (چشمهساری نزدیک [[مدینه]] از جانب راست [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]]) فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص ۴۸۵</ref>{{یادداشت|[[طبری (ابهامزدایی)|طبری]] نوشته است که امام سجاد(ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بیاساس است؛ زیرا مروان هیچگاه به [[بنی هاشم]] روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری میخواهد جوانمردی را که [[بنیهاشم]] از حد اعلای آن برخوردار بودهاند، نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. (شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۳)}} |