کاربر ناشناس
خطبه امام حسین در روز عاشورا: تفاوت میان نسخهها
جز
←متن خطبه
imported>Mgolpayegani |
imported>Mgolpayegani جز (←متن خطبه) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==متن خطبه== | ==متن خطبه== | ||
===بخش اول: تقاضای صحبت=== | ===بخش اول: تقاضای صحبت=== | ||
حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزى عجله نکنید تا من وظیفه خود را که موعظه و نصیحت شماست انجام دهم، تا علت آمدنم را به این سرزمین توضیح دهم، اگر به سخنم گوش دادید و عذر مرا پذیرفتید و با من از در انصاف و عدل وارد شدید، معلوم میشود راه سعادت و خوشبختى را | :حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزى عجله نکنید تا من وظیفه خود را که موعظه و نصیحت شماست انجام دهم، تا علت آمدنم را به این سرزمین توضیح دهم، اگر به سخنم گوش دادید و عذر مرا پذیرفتید و با من از در انصاف و عدل وارد شدید، معلوم میشود راه سعادت و خوشبختى را دریافتهاید و دلیلى براى جنگ با من نخواهید داشت، لکن اگر عذرم را نپذیرفتید و از در انصاف و داد و با من وارد نشدید، آنگاه میتوانید همه دست به دست هم بدهید و بدون مهلت تصمیم باطلتان را اجرا کنید، ولى در این صورت دیگر امر بر شما مشتبه نمانده و پشتیبان من آن خدایى است که قرآن را نازل کرده و یار و یاور نیکوکاران است.» | ||
====گریه اهل حرم==== | ====گریه اهل حرم==== | ||
چون سخن امام به اینجا رسید، صداى گریه و شیون از بعضى زنان و اطفال که صداى امام را میشنیدند، بلند شد. لذا امام (ع) سخن خود را قطع کرد و به حضرت ابوالفضل و علیاکبر دستور داد، بروید زنها را ساکت کنید، «فلعمرى لیکثر بکاؤهن؛ به خدا قسم هنوز گریههای بسیارى در پیش | چون سخن امام به اینجا رسید، صداى گریه و شیون از بعضى زنان و اطفال که صداى امام را میشنیدند، بلند شد. لذا امام (ع) سخن خود را قطع کرد و به حضرت ابوالفضل و علیاکبر دستور داد، بروید زنها را ساکت کنید، «فلعمرى لیکثر بکاؤهن؛ به خدا قسم هنوز گریههای بسیارى در پیش دارند.» زنان و کودکان آرام شدند.<ref>وقعه الطف، ص206</ref> | ||
===بخش دوم: معرفی خود=== | ===بخش دوم: معرفی خود=== | ||
اى مردم! به من بگویید من چه کسى هستم؟ آنگاه به خود آیید و خویشتن را نکوهش | اى مردم! به من بگویید من چه کسى هستم؟ آنگاه به خود آیید و خویشتن را نکوهش کنید و ببینید آیا کشتن و هتک حرمت من براى شما جایز است؟ مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من فرزند وصى و پسرعموی پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر کسى نیستم که او پیش از همه مسلمانان ایمان آورد؟ و پیش از همه، رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟ آیا حمزه سید الشهداء، عموى پدر من نیست؟ آیا جعفر طیار عموى خود من نیست؟ | ||
====طرح حدیث پیامبر(ص)==== | ====طرح حدیث پیامبر(ص)==== | ||
مگر شما سخن پیغمبر (ص) را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟ اگر سخنان مرا تصدیق میکنید، اینها همه حقاند و کوچکترین خلاف واقعى، در آنها نیست، زیرا هنوز در طول عمر خود از آن روزی که فهمیدهام خداوند بر دروغگویان غضب کرده و دروغ را به خودش برمیگرداند، هرگز دروغ نگفتهام. | مگر شما سخن پیغمبر (ص) را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟ اگر سخنان مرا تصدیق میکنید، اینها همه حقاند و کوچکترین خلاف واقعى، در آنها نیست، زیرا هنوز در طول عمر خود از آن روزی که فهمیدهام خداوند بر دروغگویان غضب کرده و دروغ را به خودش برمیگرداند، هرگز دروغ نگفتهام. | ||
====شاهد گرفتن بر مقام خود==== | ====شاهد گرفتن بر مقام خود==== | ||
و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز برخى از صحابه رسول خدا (ص) در قید حیات هستند، میتوانید از آنها بپرسید، از جابر بن عبدلله انصارى، ابو سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک از اینان بپرسید اینها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا (ص) شنیدهاند و بدانید همین یک جمله میتواند مانع شما گردد تا دست از کشتن و ریختن خون من بردارید. | و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز برخى از صحابه رسول خدا (ص) در قید حیات هستند، میتوانید از آنها بپرسید، از جابر بن عبدلله انصارى، ابو سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک از اینان بپرسید. اینها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا (ص) شنیدهاند و بدانید همین یک جمله میتواند مانع شما گردد تا دست از کشتن و ریختن خون من بردارید. | ||
====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ||
در این هنگام شمر متوجه شد ممکن است سخنان امام (ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کارى کند تا سخنان امام قطع شود. لذا با صداى بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روى یک کلمه عبادت مى کند و نمیداند چه میگوید؟ | در این هنگام شمر متوجه شد ممکن است سخنان امام (ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کارى کند تا سخنان امام قطع شود. لذا با صداى بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روى یک کلمه عبادت مى کند و نمیداند چه میگوید؟ | ||
====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ||
حبیب بن مظاهر خطاب به شمر گفت: | حبیب بن مظاهر خطاب به شمر گفت: «و لله انى اراک تعبد الله على سبعین حرفاً و أنا أشهد انک صادق ما تدرى ما یقول قد طبع لله على قلبک!؛ به خدا قسم من میبینم که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی و من شهادت میدهم تو راست میگویى که چیزى نمیفهمی که او چه میگوید، خداوند قلب تو را مهر و موم کرده است». | ||
====ادامه معرفی==== | ====ادامه معرفی==== | ||
اگر در گفتار پیغمبر (ص) درباره من و برادرم شک دارید آیا در این واقعیت هم شک دارید که من فرزند دختر پیغمبر شمایم؟! به خدا قسم در تمام دنیا، نه در میان شما، و نه در غیر میان شما از من، پیغمبر فرزندى ندارد، واى بر شما، آیا کسى را از شما کشتهام که در مقابل خون او میخواهید مرا بکشید؟ آیا مال کسى را حیف و میل کردهام؟ یا جراحتی بر کسى وارد ساختهام که میخواهید مجازاتم کنید؟» | اگر در گفتار پیغمبر (ص) درباره من و برادرم شک دارید آیا در این واقعیت هم شک دارید که من فرزند دختر پیغمبر شمایم؟! به خدا قسم در تمام دنیا، نه در میان شما، و نه در غیر میان شما از من، پیغمبر فرزندى ندارد، واى بر شما، آیا کسى را از شما کشتهام که در مقابل خون او میخواهید مرا بکشید؟ آیا مال کسى را حیف و میل کردهام؟ یا جراحتی بر کسى وارد ساختهام که میخواهید مجازاتم کنید؟» | ||
===بخش سوم: نامه های کوفیان=== | ===بخش سوم: نامه های کوفیان=== | ||
در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسى جوابى نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر عمر سعد بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: «یا شبث بن ربعى، و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن اشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الى أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم على جند لک مجنده؟ | در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسى جوابى نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر عمر سعد بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: «یا شبث بن ربعى، و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن اشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الى أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم على جند لک مجنده؟ | ||
خط ۶۷: | خط ۷۵: | ||
===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ||
در اینجا قیس بن اشعث گفت: | در اینجا قیس بن اشعث گفت: «یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمیکنی؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین ناراحتى متوجه تو نخواهد شد.» | ||
امام (ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت هستى، میخواهی مردان بنیهاشم بیش از خون مسلم بن عقیل را از تو انتقام بگیرند؟ نه به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمی دهم، و مانند بنده ها فرار نمی کنم» | امام (ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت هستى، میخواهی مردان بنیهاشم بیش از خون مسلم بن عقیل را از تو انتقام بگیرند؟ نه به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمی دهم، و مانند بنده ها فرار نمی کنم» |