کاربر ناشناس
خطبه امام حسین در منا: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand جز (←متن خطبه) |
imported>Salvand جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
۱. [[سلیم بن قیس هلالی]] (د ۹۰ق ) به تناسب بحثى كه دارد فقط بخش اول خطبه را ذکر میکند و تاريخ و محل ايراد خطبه را نيز مشخص مىنمايد.<ref>ر.ک: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref> | ۱. [[سلیم بن قیس هلالی]] (د ۹۰ق ) به تناسب بحثى كه دارد فقط بخش اول خطبه را ذکر میکند و تاريخ و محل ايراد خطبه را نيز مشخص مىنمايد.<ref>ر.ک: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref> | ||
۲. [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرّانى]] از محدثان قرن چهارم در [[تحف العقول]]<ref>ر.ک: حرانی، | ۲. [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرّانى]] از محدثان قرن چهارم در [[تحف العقول]]<ref>ر.ک: حرانی، ص۱۶۸.</ref> به نقل بخش دوم و سوم خطبه اكتفا کرده است. [[علامه مجلسی]] نیز در [[بحار الانوار]]<ref>ر.ک: مجلسی، ج۱۰۰، ص۷۹، ح۳۷.</ref> به نقل از تحف العقول، این دو بخش را آورده است. | ||
۳. [[احمد بن علی طبرسى]] (د ۵۸۸) ضمن اشاره به انگيزه ايراد اين [[خطبه]] - كه ظلم و فشار بيش از حد [[معاویه]] بوده - خلاصهاى از آن را در چند سطر نقل و تصريح مىكند اين خطبه دو سال قبل از مرگ معاويه و در [[منا|مِنا]] و در حضور بيش از هزار نفر از شخصيتهاى مذهبى آن روز ايراد گرديده است.<ref>نجمی، ص۳۴۱-۳۴۲؛ ر.ک: طبرسی، ج۲، ص۱۷.</ref> | ۳. [[احمد بن علی طبرسى]] (د ۵۸۸) ضمن اشاره به انگيزه ايراد اين [[خطبه]] - كه ظلم و فشار بيش از حد [[معاویه]] بوده - خلاصهاى از آن را در چند سطر نقل و تصريح مىكند اين خطبه دو سال قبل از مرگ معاويه و در [[منا|مِنا]] و در حضور بيش از هزار نفر از شخصيتهاى مذهبى آن روز ايراد گرديده است.<ref>نجمی، ص۳۴۱-۳۴۲؛ ر.ک: طبرسی، ج۲، ص۱۷.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در پی اين دعوت بيش از هفتصد نفر ـ كه بيشتر آنان از تابعين و حدود دويسـت نفـر از اصحـاب پيامبر(ص) بودند در منا در خيمة آن حضرت گرد آمدند. امام در ميان آنان برای ايراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: | در پی اين دعوت بيش از هفتصد نفر ـ كه بيشتر آنان از تابعين و حدود دويسـت نفـر از اصحـاب پيامبر(ص) بودند در منا در خيمة آن حضرت گرد آمدند. امام در ميان آنان برای ايراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: | ||
{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. ر.ک: سلیم بن قیس، | {{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. ر.ک: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>|ارتفاع=15 | ||
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}} | |شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}} | ||
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندیِ من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما میدانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام میرساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) میگفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت میدهیم و تابعین میگفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت میشناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم میدهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم میگوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که علیبنابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا میدانید که عمربنخطاب علاقه داشت تا روزنهای بهاندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا. | اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندیِ من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما میدانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام میرساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) میگفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت میدهیم و تابعین میگفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت میشناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم میدهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم میگوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که علیبنابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا میدانید که عمربنخطاب علاقه داشت تا روزنهای بهاندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
آیا میدانید که پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمیرساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل میشد هرگاه میپرسید، پیامبر پاسخش میگفت و هرگاه سکوت میکرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن میکرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیشتر، و بردباریش از همه بزرگتر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبهای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علیبنابیطالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) میگفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین میگفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیدهاند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ میگوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}} | آیا میدانید که پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمیرساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل میشد هرگاه میپرسید، پیامبر پاسخش میگفت و هرگاه سکوت میکرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن میکرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیشتر، و بردباریش از همه بزرگتر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا میدانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبهای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علیبنابیطالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) میگفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین میگفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیدهاند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ میگوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}} | ||
{{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه|ارتفاع=15 | {{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه<ref>این بخش در کتاب ''تحف العقول'' آمده است. ر.ک: حرانی، ص۱۶۸.</ref>|ارتفاع=15 | ||
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}} | |شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}} | ||
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟»<ref>مائده: ۶۳.</ref> و میفرماید: «از میان بنیاسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا میفرماید: «چه بد بود آنچه میکردند».<ref>مائده: ۷۸.</ref> | ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟»<ref>مائده: ۶۳.</ref> و میفرماید: «از میان بنیاسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا میفرماید: «چه بد بود آنچه میکردند».<ref>مائده: ۷۸.</ref> |